هیاهوی زمان
نویسنده: جولین بارنز
مترجم: پیمان خاکسار
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۹
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۸۳
شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۶۹۰۰
لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند
هیاهوی زمان، سرگذشت داستانگونه دمیتری شوستاکوویچ، آهنگساز روس مشهور قرن بیستم است. او که از کودکی، موسیقی را راهی برای تحمل مصائب زندگی میدید، خیلی زود قطعات بیبدیلی را عرضه کرد که پس از اجرا سبب شهرت او در دنیای موسیقی داخل و خارج کشور شد. در سالهای پس از انقلاب که آهنگسازان بیشتر در خدمت دولت و قدرت بودند، واضح بود که منحرف شدن از مسیر اصلی هنر شوروی، به مرگ هنری و ممنوعیت ارائه آثارشان منجر میشد.
اپرای لیدی مکبث ناحیه متسنسک که نه تنها در شوروی، بلکه در سرتاسر جهان مورد تحسین قرار گرفته بود، آغاز دورانی تیرهتر برای شوستاکوویچ و هنرش بود. استالین که شخصا به دیدن اپرا آمده بود، در روزنامه پراودا، بدون ذکر نامش نقدی بر آن نوشت: «آشوب به جای موسیقی». این نوشتهها در قدم اول به لغو عضویت شوستاکوویچ در اتحادیه آهنگسازان انجامید، موسیقیاش ممنوع اعلام شد و روشن بود که جانش نیز در خطر است. ترس و بیقراری که زندگیاش را فرا گرفته بود، ذهنش را مغشوش میداشت.
شوستاکوویچ، جوان با استعدادی که در مسیر پیشرفت است، به نحو غریبی در هیاهوی قدرت و سیاست، ناچار است که در کنار هنر ایدهآلش و برای ادامه زندگی، کارهای سفارشی هم انجام دهد و حتی به عنوان شهروند موافق حکومت شوروی، برای شرکت و سخنرانی در کنگره صلح نیویورک انتخاب میشود، در عین حال به تألیف خلاقانه موسیقی هم ادامه میدهد.
نویسنده، زندگی پر فراز و نشیب، عقاید و ارزشها، تحولات و افکار درونی شوستاکوویچ را با اشاراتی به دوران کودکی، انقلاب، جنگ جهانی و تصمیمهای او در سه بخش بازگو میکند. با توجه به خفقان و استبداد در زمان حکومت استالین و خللی که در ابراز آزادانه عقاید وجود داشت، میتوان به حقیقت روایات مختلفی که از زندگی این آهنگساز وجود دارد، شک کرد.
اما نویسنده، با یاری گرفتن از تلاطم موجود در آثار شوستاکوویچ در دورههای مختلف، ما را از شرایط روحی او باخبر میسازد. پس گوش دادن به آثاری از این موسیقیدان، در حین خواندن کتاب بسیار مفید خواهد بود.
اصلیترین پرداخت نویسنده را میتوان مربوط به جایگاه و نقش هنر در زمانه استبداد دانست که اوضاع وحشتناک و تاریک زندگی شوستاکوویچ، بستری مناسب برای این بررسی فراهم آورده است و خواننده، هولناک بودن و سنگینی فضا را بر دوش خود احساس میکند. با خواندن این کتاب، علاوه بر آشنایی با زندگی و آثار این هنرمند بزرگ، با فضای حاکم بر جامعه بسته اتحاد جماهیر شوروی در سالهای مبارزه در جنگ جهانی، تلاش برای ساخت چهرهای آرمانی از حکومت به وسیله هنر و در نتیجه زندگی سخت و جانفرسای هنرمندان آشنا میشویم.
درباره نویسنده
جولین بارنز، متولد ژانویه ۱۹۴۶، نویسنده و مقالهنویس انگلیسی است. او در دانشگاه آکسفورد به تحصیل مشغول شد و مدتی به عنوان فرهنگنویس با موسسه آکسفورد همکاری کرد. در ادامه به روزنامهنگاری و نقدنویسی پرداخت و سردبیری نشریات گوناگونی را بر عهده گرفت. او با نام مستعار دن کاوانا، چند رمان جنایی منتشر کرد.
توانایی بارنز در ترکیب زندگینامه و داستان، به خلق آثاری نظیر هیاهوی زمان، طوطی فلوبر و آرتور و جورج انجامید. او در سال ۲۰۱۱، برای کتاب درک یک پایان برنده جایزه ادبی بوکر شد.
بخشی از کتاب هیاهوی زمان
(در حین خواندن نقد استالین بر اپرای لیدی مکبث ناحیه متسنسک در روزنامه پراودا)
ولی گناهانش سیاسی هم بودند. بنابراین این تحلیل بینام و نشان به قلم کسی که همان قدر با موسیقی آشنا بود که یک خوک با پرتقال، آکنده بود از برچسب های آشنا و تند وتیز… در متن سه عبارت وجود داشت که نیش پیکان را به سوی گمراهی تئوریکش نگرفته بود، مستقیم به شخص خودش اشاره داشت.
«عیان است که آهنگساز هرگز به خود زحمت نداده که بفهمد مخاطبان موسیقی در شوروی از موسیقی چه خواستهها و انتظاراتی دارند.» همین کافی بود تا عضویتش در اتحادیه آهنگسازان باطل شود. «خطر این جور گرایشها در موسیقی شوروی روشن است.» همین بس بود تا دیگر نگذارند موسیقی بسازد و اجرا کند. و بلاخره «این بازی خطرناکِ مثلا نوآورانه ممکن است پایان بدی داشته باشد.» همین کافی بود تا جانش را بگیرند.
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامیThanks for clicking. That felt good.
Close