همه پسران من
نویسنده: آرتور میلر
مترجم: حسن ملکی
ناشر: بیدگل
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۴۰۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۴۰۱۱۵۹
کتاب همه پسران من اثر مشهوری از آرتور میلر، خالق نمایشنامه مرگ فروشنده است. این نمایشنامه داستانی هیجانانگیز و پر کشش دارد و به یکی از مهمترین نکات اخلاقی در زمینهی اجتناب از جرم اشاره دارد. به این معنا که هر شخصی هنگام ارتکاب جرم، بهخصوص جرمی که به جنایت ختم میشود، اگر از قبل اینطور تصور کند که تمام قربانیان همانند فرزندان خود او یا عزیزان خود او دارای حق حیات و حقوق انسانی هستند، آیا بازهم مرتکب آن جرم و جنایت میشود؟
همه پسران من (All My Sons) نمایشنامهای سه پردهای با ده شخصیت محوری است. کلر و دیوِر در زمینه تولید و فروش قطعات هواپیما فعالیت میکنند. آنها با علم به اینکه قطعات تولید شده دارای نقص فنی است، اقدام به فروش میکنند که در نهایت باعث مرگ چندین خلبان در هنگام جنگ میشود. کلر با زیرکی فراوان از مهلکه خلاص میشود و به دنبال ثروت بیشتری میرود در حالی که دیوِر به زندان میافتد. بعد از این اتفاقات، رابطهای عاطفی میان فرزندان آن دو که از بچهگی باهم دوست بودهاند، شکل میگیرد. آن هم در میانهی اختلافات عمیق دو خانواده. چون بسیاری از مردم میدانند که کلر مقصر و مجرم اصلی است، نه شریک او. اکنون سه سال از آن ماجرا گذشتهاست. لری پسر کلر که نامزد Ann دختر دیوِر بوده، ناپدید شده و حالا کریس برادر لری میخواهد با Ann ازدواج کند. کیت مادر کریس و لری بهشدت با این امر مخالف است، زیرا فکر میکند لری نمرده و Ann نامزد اوست. اما دو اتفاق:«حضور جورجی برادر Ann و نامهی لری در آخرین روزهای زندگیش به Ann، گرههای نمایش را یکی بعد از دیگری به طرز تراژیکی باز میکند.» جورج که حالا وکیل شدهاست، بعد از ملاقات پدرش در زندان، متوجه میشود که اجازهی فروش قطعات معیوب به ارتش را کلر دادهاست و نه پدرش. اکنون آمده تا خواهرش را از ازدواج با کریس بازدارد. او به کریس و کلر میگوید که مدرکی برای اثبات حرفهای پدرش ندارد، اما اجازه نمیدهد خواهرش با کریس ازدواج کند. اما در گفتوگوی صمیمانه با کیت مدرک برای اثبات حرفش را پیدا میکند، که بیشتر از اینکه خواهرش را تحتتاثیر قرار دهد، کریس را دگرگون میکند. کلر به کریس میگوید که این کار را برای خوشبختی خانوادهاش انجام دادهاست. در نهایت وقتی Ann آخرین نامهی لری را به آنها نشان میدهد، باعث ضربهی نهایی به اعتماد همه میشود. زیرا لری بعد از فروش قطعات معیوب به ارتش توسط پدرش خودش را در یک پرواز انتحاری کشتهاست. کلر که به پایان خط رسیده و میداند که علاوه بر لری، کریس را هم برای همیشه ازدست دادهاست، اعتراف میکند که خودکشی لری به این منظور بودهاست که به او بگوید جان و حیات همه پسران با ارزش است و نه فقط پسران خود او و با درک این حقیقت به زندگی خود خاتمه میدهد.
دربارهی نویسنده
آرتور میلر (Arthur Asher Miller)
زندگی شخصی
آرتور اشر میلر، زادهی ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ و درگذشتهی ۱۰ فوریه ی ۲۰۰۵، نمایشنامهنویس و مقالهنویس آمریکایی بود.
او در یک خانواده مهاجر در نیویورک بهدنیا آمد. پدرش مهاجری از لهستان بود که با هجوم هیتلر از وطنش کوچ کردهبود. پدرش در دوره رکود اقتصادی ورشکست شد، خانواده به ناچار به بروکلین نقل مکان کرد و آرتور نوجوان مجبور شد از صبح ساعت ۴ و پیش از رفتن به مدرسه به تحویل نان بپردازد تا بتواند به خانوادهاش کمک کند. این دوران الهامبخش او در خلق نمایشنامه مرگ دستفروش گردید.
او به دانشگاه میشیگان رفت و ابتدا در رشتهی روزنامهنگاری مشغول به تحصیل شد، سپس رشتهی تحصیلی خود را به زبان انگلیسی تغییر داد و اولین نمایشنامهاش برندهی جایزهی Avery Hopwood( آوری هاپوود) از دانشگاه میشیگان شد که او را ترغیب کرد تا کار خود را بهعنوان نمایشنامهنویس حرفهای دنبال کند.
میلر در سال ۱۹۴۰ با ماری گریس اسلتری ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد، اما در سال ۱۹۵۶ همسرش را ترک کرد و با ستارهی سینما، مرلین مونرو، ازدواج کرد. آنها در سال ۱۹۵۱ با هم آشنا شدهبودند و پس از رابطهای مخفیانه سرانجام با هم ازدواج کردند. آرتور میلر سرانجام بر اثر سرطان مثانه و ایست قلبی در خانهاش در کنتیکت چشم از جهان فرو بست.
زندگی هنری
آرتور میلر در جوانی پس از خواندن داستان برادران کارامازوف نوشته داستایوفسکی به نویسندگی علاقهمند شد و براى تحصیل در رشته روزنامه نگارى در سال ۱۹۳۴ در دانشگاه میشیگان ثبت نام کرد. پس از آنکه در سال ۱۹۳۸ در رشته ادبیات انگلیسى فارغالتحصیل شد و به نیویورک بازگشت و در یک گروه نمایشى عضو شد و براى برنامههاى رادیویى، نوشتن را آغاز کرد.
بعد او نمایشنامه تمام پسران من را نوشت که جایزه انجمن منتقدان ادبیات نمایشى نیویورک و جایزه تونى را برای او به ارمغان آورد. در سال ۱۹۴۹ نمایشنامه مرگ دستفروش را آفرید که برایش شهرتى جهانى به ارمغان آورد و اکنون یکی از دستاوردهاى ارزشمند تئاتر مدرن آمریکا بهشمار میآید.
او همراه تنسی ویلیامز، و ادوارد آلبی بهعنوان سه نمایشنامهنویس بزرگ بعد از جنگ جهانی دوم بهشمار میآیند.
کارگردانانى مانند جان هیوستون، سیدنى لومت و کارل رایز آثارش را بهروى پرده سینما به نمایش گذاشتند.
سبک آرتور میلر واقعگرایی بود و در آثارش تصویر دقیقی از جامعهی معاصر و ارزشهای رو به زوال آن بهنمایش میگذاشت. بیشتر شخصیتهای او همانند ویلیلومن قربانی بیعدالتی و بیرحمی نظام سرمایهداری بودند. در آثار او احساس مسئولیت نسبت به همهی انسانها نهفته است.
نمایش بوته آزمایش او اعتراض به فضای سرکوب سیاسی در دوران مککارتیسم بود و داستان محاکمه دیوانهوار فردی را نقل می کرد که به جادوگری متهم شده بود. این نمایشنامه استعارهای از سلطهی مککارتیسم بر جامعه و نوعی دفاع از آزادی عقیده و بیان بود .
او درگیریهای اخلاقی انسان معاصر را به تصویر میکشید و اعتقاد داشت در برابر هرنوع بیعدالتی در جهان، همهی ما مسوول هستیم.
میلر در شامگاه ۱۰ فوریه ۲۰۰۵ (پنجاه و ششمین سالگرد اولین نمایش «مرگ یک فروشنده» در برادوی) در سن ۸۹ سالگی بر اثر سرطان مثانه و نارسایی قلبی در خانهی خود در راکسبری، کنتیکت درگذشت.
بخشی از متن کتاب
پرده سوم
صفحات آخر
کلر:
(التماسکنان)کریس، آدم تو یک همچو دنیایی نمیتونه پیغمبر باشه که!
کریس:
ببین، من دنیا و این حرفها رو خوب میدونم. سرتاپای این قصهی لجن رو از بَرم. حالا به این گوش کن وبگو مرد چهجوری باید باشه! (میخواند) «آنی عزیزم…» گوشِت اینجاست؟ این رو روز مرگش نوشته…گریه نکن- گوش بده!
«آنی عزیزم: چیزی را که من احساس میکنم، نمیتوان نوشت. ولی باید چيزهايي را برای تو بگویم. دیروز یک هواپیما با یک بار روزنامه از ایالات متحده رسید و خواندم که پدر تو و پدر من به چه متهم شدهاند. احساس میکنم- دیگر قادر به زندگی نیستم. دیشب بیست دقیقه روی پایگاه دور زدم تا توانستم خودم را راضی کنم، فرود بيايم. او چطور توانسته چنین کاری بکند؟ روزی سه یا چهار نفر میروند و دیگر برنمیگردند، آن وقت او نشسته سرجای اولش کار میکند…نمیدانم چطور برایت بگویم که چه احساسی دارم…رویم نمیشود به روی کسی نگاه کنم. تا چند دقیقهی دیگر به یک مأموریت میروم. احتمالا گزارشی که میدهند، این است که من مفقود شدهام. اگر اینطور گفتند، میخواهم تو بدانی که نباید منتظر منبشوی. این را بگویم Ann، اگر او اینجا بود، میکشتمش!».
نویسنده معرفی: عفت زهرهوندی
نویسنده معرفی: عفت زهرهوندی
یک دیدگاه در “همه پسران من”
اخ اخ اخ این همه پسران من را در نوجوانی خواندم و چقدر تا عمق وجودم لرزیدم