برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی 30book انتشارات آگاه بزودی بزودی بزودیهر بازیگری دوست دارد در عمر حرفهای یکبار نقش مکبث و بهخصوص اگر زن باشد نقش لیدی مکبث را بازی کند. دو نقش بسیار دراماتیک. آدمهایی که در سودای قدرت دست به خون آلوده میکنند و این خون دامنشان را میگیرد.
مکبث داستان شاهکشی است. دونکن شاه اسکاتلند است و مکبث سردار بزرگ او. اما مکبث میخواهد بالاتر برود. به تحریک همسرش و وسوسه دائمی او که از مردش میخواهد جاهطلبتر باشد دست به قتل شاه میزند. اما قتل گریبان او را رها نمیکند. خون، آن هم خون شاه که برای مردم زمانهی شکسپیر عامل قوام هر جامعه بود، سرنوشت پلیدی را برای مکبث و لیدی مکبث میسازد.
مکبث را چنان که میدانید، ویلیام شکسپیر نوشته. #شکسپیر در دوران حیات خود هم بسیار قدر دید و موفق بود. همه نمایشنامههای شکسپیر در دوران حیاتش منتشر شدند جز بیست نمایشنامه که مکبث هم از آنهاست. متن نمایشنامه مکبث در سال 1623 برای اولین بار منتشر شد، هرچند 13 سال پیش از آن روی صحنه تئاتر رفته بود.
داستان مکبث نیمی تاریخی و نیمی خیالپردازانه است. یعنی واقعا مکبثی وجود داشته که دونکن شاه اسکاتلند را کشت و در سال 1040 میلادی به تخت سلطنت اسکاتلند نشست و 14 سال هم سلطنت کرد تا اینکه از سیوارد سپهسالار انگلیسی شکست خورد و به دست پسر دونکن کشته شد. شکسپیر این داستان را از روی رویدادنامههای تاریخ اسکاتلند خوانده و به آن بال و پر داد و به داستانی ازلی ابدی درباره «قدرت» تبدیل کرد.
هیچ وقتی را پیدا نمیکنید که مکبثی روی صحنه تئاترهای لندن یا حتی سراسر جهان نباشد. مکبث پایانناپذیر است. در ایران هم بارها روی صحنه رفته.
اما سه اقتباس سینمایی مشهور از این نمایشنامه در تاریخ سینما ثبت است. اولی آن که اورسون ولز در سال 1948 ساخت و خودش (که چقدر هم برای نقشهای شکسپیری مناسب است) در نقش مکبث ظاهر شد و نقش لیدی مکبث را به جانت نولان سپرد. اقتباس ولز در مجموع وفادارانه است اما در فیلم از نقش دونکن کاست و جادوگران (بنا به ترجمه داریوش آشوری: زنان جادو) را پررنگ کرد.
اقتباس دیگر متعلق به کوروساواست که فضای داستان را به ژاپن برد (کاری که در یکی از آخرین فیلمهایش «آشوب» با نمایشنامه «شاه لیر» هم کرد) و ما در فارسی اسم فیلمش را با ذوقی مطلوب به «سریر خون» ترجمه کردهایم. نقش اصلی را هم طبق معمول به بازیگر همیشگیاش توشیرو میفونه داد.
کوروساوا هیچ کدام از دیالوگهای مشهور شکسپیری را در فیلمش استفاده نکرد. عوضش آدمهای فیلم او مدام سکوت میکنند. یا نعره میزنند. اقتباس او حسابی ژاپنی است. اقتباسی که به ویژه به خاطر صحنه به قتل رساندن مکبث مشهور است. انبوه تیرهایی که به سمت توشیرو میفونه پرتاب میشد را به یاد بیاورید.
سومین اقتباس مشهور متعلق است به رومن پولانسکی. اقتباسی که دو نکته مهم دارد. یکی اینکه اولین فیلمی است که پولانسکی بعد از فاجعه زندگی شخصیاش (گروهی تحت نفوذ چارلز منسون بدون هیچ دلیلی همسر باردار پولانسکی را تکه تکه کردند) ساخت و دومی پررنگتر شدن هرچه بیشتر نقش لیدی مکبث.
اولین ترجمههای مکبث در فارسی را عبدالرحیم احمدی سال 1336 در نشر اندیشه و سپس فرنگیس شادمان سال 1351 در بنگاه ترجمه و نشر کتاب صورت دادند. اما مشهورترین ترجمه فارسی کتاب آن است که داریوش آشوری در سال 1370 انجام داد.
بخشی از کتاب مکبث
«دریغا سرزمین نگونبخت که از به یاد آوردن خود بیمناک است. کجا میتوانیم آن را سرزمین مادری بنامیم که گورستان ماست؛ آنجا که جز از همهجا بیخبران را خنده بر لب نمیتوان دید؛ آنجا که آه و ناله و فریادهای آسمانشکاف را گوش شنوایی نیست. آنجا که اندوهِ جانکاه چیزی است همهجا یاب. و چون ناقوس عزا به نوا درآید کمتر میپرسند که از برای کی است؛ و عمرِ نیکمردان کوتاهتر از عمر گلی است که به کلاه میزنند، و میمیرند پیش از آن که بیماری گریبانگیرشان شود.»
(مکبث، پردهی چهارم، مجلسِ سوم)