لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند
«روزی روزگاری.. خوانندگان کوچولوی من فوراً خواهند گفت: پادشاهی بود. نه بچهها، اشتباه کردید! روزی روزگاری تکه چوبی بود!» این شروع داستان «ماجراهای پینوکیو» است که 140 سال پیش کارلو لورنزینی روزنامهنگار ایتالیایی (با تخلص کولودی) نوشت و طوری ماندگار شد که امروز عروسک ماجراجویش پینوکیو به میراث فرهنگی ایتالیا و جهان تبدیل شده است.
ماجراهای پینوکیو به بیش از دویست زبان ترجمه شده و بیش از 35 فیلم فقط به زبان انگلیسی درمورد آن ساخته شده است. این به جز داستانهای مصوری است که خلاصه یا بازآفرینی این داستان هستند و نیز کتابهایی که در نقد و تحلیل آن نوشته شده. در این سالهایی که پینوکیو از مدرسه خود گریخته، حتی به داستانهای دیگر نیز راه پیدا کرده است.
فیلم «هوش مصنوعی» اسپیلبرگ که ادامهدهنده طرحی از استنلی کوبریک بود را یادتان هست؟ آنجا هم پسری روباتی وجود داشت که تنها برای عشق به والدین ساخته شده بود و میخواست انسانی واقعی باشد. یک اقتباس/الهام دیگر از داستان پینوکیو.
کارلو کولودی در دورانی در توسکانی ایتالیا زندگی میکرد که مساله وحدت ایتالیا و تشکیل کشور یکپارچه مساله اصلی کشور بود. خود کولودی هم در جنگهای استقلال ایتالیا در 1849 شرکت کرده بود و سپس یک دهه به عنوان روزنامهنگار در هر حوزهای از جمله داستانهایی برای کودکان قلم زده بود. پینوکیو را سال 1881 در طول یک داستان دنبالهدار به نام «داستان یک عروسک» در یک مجله محبوب بچهها آفرید.
در پایان آن پینوکیو دار زده میشد و میمرد. اما بچهها اعتراض کردند و سردبیر از او خواست پینوکیو را زنده نگه دارد. کولودی داستان را ادامه داد و ماجراهای پینوکیو که ما الان داریم پانزده فصل اولش «داستان یک عروسک» است و از فصل 15 تا 36 هم آن دنبالهای که کولودی در سالهای 1882 و 1883 نوشت.
فیلمسازان بسیاری از جمله فدریکو فلینی و فرانسیس فورد کاپولا خواستند قصه کولودی را به فیلم درآورند و در نهایت انجام نشده (هرچند آخرین فیلم فلینی با بازی روبرتو بنینی اشاراتی به ماجرای پینوکیو دارد) اما دست کم 15 فیلم فقط به زبان انگلیسی براساس این قصه ساخته شده است. مشهورترین پینوکیوها آنهایی هستند که روبرتو بنینی و والت دیزنی ساختهاند.
بنینی میگوید تا بیست سالگی نه خودش پینوکیو را خوانده بوده نه پدر و مادرش که از دهقانان بیسواد توسکانی بودهاند. اما از وجود پینوکیو با اطلاع بوده چون مادرش به او تذکر میداد اگر دروغ بگوید دماغش مانند پینوکیو دراز میشود و دانته آلیگیری او را به جهنم خواهد برد! با این حال وقتی او در اوایل قرن بیستویکم اقتباسش از پینوکیو را روی پرده برد چندان مورد استقبال منتقدین قرار نگرفت.
«پینوکیو»ی دیزنی اما دیدهشدهترین پینوکیوی تاریخ است. هرچند امروز و آن روز مورد انتقاد قرار گرفت که سویههای بیرحمانه داستان اصلی را تلطیف کرده و پینوکیویش زیادی آمریکایی است. انیمیشنی که در 1940 ساخته شد و سرگئی آیزنشتین آن را بزرگترین فیلم دنیا تا این لحظه خواند. ایتالیاییها اما آن را آمریکاییتر از چیزی که دلخواهشان باشد میدانستند.
اومبرتو اکو در مقدمهای که بر ترجمه انگلیسی ماجراهای پینوکیو نوشته این طور مینویسد: «به یاد دارم ما کودکان ایتالیایی نخستین بار که پینوکیوی والت دیزنی را روی پرده سینما دیدیم دچار چه احساس ناخوشایندی شدیم. بلافاصله باید بگویم اکنون که این فیلم را تماشا میکنم آن را فیلمی نشاطآور مییابم. اما آن زمان تفاوت بارز میان پینوکیوی آمریکایی و دو پینوکیو ایتالیایی از دیدگاه ما بچههای ایتالیایی تکاندهنده بود.
یکی از آن دو متن اصلی پینوکیو به قلم کولودی و دیگری کتاب پینوکیوی مصوری بود که نقاشان آن زمان تصاویرش را کشیده بودند. کتابی مصور که آتیلیو موسینو نقاشیهای آن را کشیده بود و در سال 1911 منتشر شده بود. هر ایتالیایی همنسل من پینوکیو را از طریق تصویرهای موسینو به یاد میآورد.»
ما ایرانیها هم معمولا پینوکیو را از طریق کارتونی ژاپنی به یاد میآوریم که اولین بار در سالهای ابتدای دهه شصت از تلویزیونمان پخش شد و البته داستان آن مختصر تفاوتهایی با پینوکیوی اصلی دارد و داستانها و کاراکترهایی حذف و کاراکترهایی مثل گربه [نره] و روباه [مکار] در آن پررنگ شده بودند. در داستان اصلی گربه و روباه فقط در چند قسمت در ابتدای کار حضور دارند . یک بار هم در اواخر داستان برمیگردند و سر پینوکیوی بیچاره، این کودک شیطان و خطاکار که او را برای همین میل کنترلنشدنیاش برای بد بودن دوست داریم، را شیره میمالند.
ماجراهای پینوکیو
نویسنده معرفی: بهزاد وفاخواهThanks for clicking. That felt good.
Close