فروپاشی
نویسنده: جرد دایموند
مترجم: فریدون مجلسی
ناشر: فرهنگ نشر نو
نوبت چاپ: ۹
سال چاپ: ۱۴۰۴
تعداد صفحات: ۶۵۶
شابک: ۹۷۸-۶۰۰-۷۴۳۹-۰۲-۹
این مقاله را ۳ نفر پسندیده اند
فروپاشی
نویسنده معرفی: ساسان گلفر
«بزرگترین مسئله ما آب است، شور شدن است، بیابانزایی و جنگلزدایی است و بالاتر ازهمه، عبور از خط قرمز جمعیت و بدتر از آن، جمعیت مهارناپذیر همسایگان و بیم جنگ! جمعیتی که طبیعت و منابع قابل اتکا در ایران و در جهان پاسخگوی تأمین نیازهای آن نیست، تا چه رسد به رفاه و آسایشی در معیار امروزی! در این کتاب نامی از ایران نیامده اما در حیرتم که چگونه سطر سطر آن را مرتبط با این سرزمین کهن و مسائل دیرپای آن میبینم.»
فریدون مجلسی مترجم کتاب فروپاشی در این جملهها از مقدمه کوتاهی که بر کتابش نوشته، ضرورت و اهمیت حیاتی آگاه بودن مردم این سرزمین از محتوای کتاب را به روشنی توضیح داده است. با این حال، این کتاب که برای اولین بار در سال 1396 به زبان فارسی منتشر شده، در چاپ دوم نیز برای بازار هشتاد میلیون نفری کتاب سرزمین شعر و ادب فقط در تیراژ 550 جلد عرضه شده است که جای تأسف دارد.
قطعا اگر خوانندگان و مخاطبان بالقوه این اثر میدانستند که بقا و دوام و زندگی آینده خود و فرزندانشان تا چه حد به درک مفاهیم مطرح شده در این کتاب بستگی دارد، شمارگان انتشار آن صدها برابر این میزان میبود.
کتاب فروپاشی با عنوان فرعی «چگونه جوامع راه فنا یا بقا را برمیگزینند» را جَرِد دایموند نوشته است؛ بومشناس، زیستشناس، مردمشناس و جغرافیدان و استاد رشته جغرافیا در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که آثار مشهوری در حوزه علوم برای خوانندگان غیرمتخصص نوشته است؛ از جمله «سومین شمپانزه»، «اسلحه، میکروب و فولاد» برنده جایزه پولیتزر در سال 1997 که به فارسی نیز ترجمه شده است و «جهان تا دیروز». او در سال 2005 در نظرسنجی مجلههای پراسپکت و فارین پالیسی در مورد 100 چهره برتر روشنفکری مطرح در عرصه عمومی، در جایگاه نهم قرار گرفت.
فروپاشی دایموند اولین بار در سال 2005 توسط و بار دوم با بازنگری در 2011 توسط نشر وایکینگ ازگروه انتشاراتی پنگوئن منتشر شده و در سال 2010 گروه رسانهای نشنال جیوگرافیک فیلم مستندی به همین نام بر اساس این کتاب تولید و منتشر کرده است.

دایموند در فروپاشی پنج دسته عوامل را که به فروپاشی جوامع انسانی منجر شده یا میشوند، بررسی کرده است که عبارتند از: آسیب زیست محیطی که مردم ناخواسته بر محیط زندگی خود وارد میآورند، تغییرات اقلیمی، خصومت همسایگان، کاهش حمایت از سوی همسایگان سازگار و شرکای تجاری و بالاخره واکنشها یا پاسخهای جامعه به مسائل محیطزیستیاش. نویسنده با دقتی بینظیر و بر اساس روشهای گوناگون نمونهبرداری و اندازهگیری و با استنتاج از مدارک و شواهد تاریخی به شرح نمونههای باستانی و امروزی فروپاشی جوامع بشری از نورسهای گرینلند تا جزایر ایستر و پیتکرن و هندرسون و آناسازیها و تمدن مایا پرداخته و از گینه نو تا ژاپن، رواندا، دومینکین و هائیتی، چین و استرالیا را مورد مطالعه قرار داده و در نهایت درسهای عملی و راهکارهای حیاتی برای بقای جوامع بشری امروز را شرح داده است.
این کتاب را فریدون مجلسی، دانشآموخته علوم سیاسی و دیپلمات پیشین و نویسنده و مترجم آثار علمی و تاریخی و ادبی ترجمه کرده که دامنه آثار ترجمه او بسیار گسترده است و از پروکوپیوس و تولستوی و نیکلای گوگول تا هاوارد فاست، فیلیپ راث، رابرت گریوز و آمارتیا سن را شامل میشود.
مجلسی در نشست معرفی این کتاب آن را کتاب سواد نامیده و گفت: «یکی از محاسن این کتاب این است که خواننده عادی ممکن است احساس نکند که یک کتاب بسیار علمی را میخواند. من در مقدمه اسم آن را کتاب سواد گذاشتهام یعنی این کتاب از آن دسته کتابهایی است که وقتی فردی آن را میخواند احساس میکند بر سوادش افزوده شده است.»
بخشی از کتاب
دگرگونیهای طبیعی آبوهوایی، ممکن است شرایط را برای هر جامعه خاص بشری بهتر یا بدتر کند و ممکن است به جامعهای سود برساند، درحالیکه به جامعه دیگر زیان وارد میکند. (برای مثال خواهیم دید که عصر یخبندان کوچک برای نورسهای گرینلند بد بود، اما برای اینوئیتهای گرینلند خوب بود. در بسیاری از موارد تاریخی مشاهده میکنیم جامعهای که منابع زیستمحیطی آن رو به کاهش بوده، تا زمانی که آب و هوا سازگار و سخاوتمند بود، میتوانست نقصانها را تحمل کند، اما وقتی که آب و هوا خشکتر، سردتر، گرمتر، پربارانتر یا متغیرتر میشد، به آستانهی فروپاشی رانده میشد. در چنین صورتی آیا باید گفت که فروپاشی در نتیجه اثرگذاری بشر بر محیط زیست بوده است یا بر اثر تغییرات آب و هوایی؟
باید گفت هیچیک از این دو انتخاب ساده درست نیست. در حقیقت، اگر جامعه پیشتر بخشی از منابع محیط زیستی خود را از دست نداده بود، ممکن بود بتواند از نقصان منابع حاصل از ناپایداریهای آب و هوایی جان به در برد. عکس این حالت نیز صادق است، جامعه تا زمانی میتوانست از کاهش منابع ناشی از عملکرد خود رهایی یابد که دگرگونیهای جوی موجب کمیابی منابع بیشتر نشده باشد. درواقع، هیچیک از این دو عامل به تنهایی موثر نبوده، بلکه ترکیبی از تأثیرگذاری زیست محیطی و تغییرات آب و هوایی ویرانگر بوده است.







