فاوست
نویسنده: یوهان ولفانگ فون گوته
مترجم: م.ا.به آذین
ناشر: نیلوفر
نوبت چاپ: ۱۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۴۲۴
شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۰۲۴۹
از دیرباز شر و بدی و در مقابل آن نیکی و پاکی مورد توجه بشر بودهاند و انسان همواره سیری ابدی میان این دو داشته است. قرن هاست که شیطان به عنوان پیامآور تاریکی و سرچشمه شرارت و پلیدی شناخته میشود.
از کتب مقدس و اساطیر گرفته تا برادران کارامازوف داستایوفسکی، فاوست گوته، یکلیا و تنهایی او تقی مدرسی و جادوگران پیشگوی شر در مکبث شکسپیر، جنبههای مختلفی از شیطان واکاوی میگردد و تلاطم در داستان شکل میگیرد. در برخی از آنها، شیطان همچنان مایه شر مطلق و بانی تمام پلیدیهاست؛ در آثاری، تجسم انسانی شیطان حاکی از وجود شر در ذات بشر است؛ و در مواردی دیگر، شیطان مفاهیمی را به میان میآورد که انسان را به درک حقایق و فلسفه وجودیاش نزدیک میسازد.
در ادبیات، بازتاب شرارت و شیطان با نگاهی کلاسیک و متأثر از کهن الگوها آغاز میشود و با تحول و تکامل، از سیاه و سفید بودن فاصله میگیرد؛ چنانکه در ملکوت میبینیم که بهرام صادقی کلیشههای شیطان بودن را بر هم میزند. همین گستردگی و تفاوت دیدگاه ادیبان و روشنفکران در طی قرنها، حضوری جالب توجه و تأملبرانگیز به شیطان میبخشد.
فاوست
افسانه آلمانی فاوست، تا به امروز مورد توجه نویسندگان و خوانندگان بوده است؛ داستان دانشمندی که مدارج علمی بسیاری را طی کرده است، اما با محدودیتهای ذهن انسان کنار نمیآید و از دست نیافتن به منتهای شادمانی و خشنودی، آشفته است. پس در معاملهای با شیطان، روحش را در ازای بهرهمندی از لذتهای زمینی و کسب دانش بیپایان، به او میفروشد.
گوته داستان را با گفتگوی فرشتگان و خدا و نماینده شیطان، مفیستوفلس آغاز میکند. فاوست به عنوان بنده خدمتگزار خدا انتخاب میشود تا در مدت زندگیاش روی زمین، توسط شیطان از راه نیکی و ایمان خارج شود. مفیستوفلس در قامت مردی بر فاوست ظاهر میشود و عهد میبندد کاری کند که فاوست علم بینهایت و جادو و نیز لذت و سرور بیکران دنیوی را کسب کند، اما زمانی که به اوج خرسندی رسید، روح او را از آن خود و گرفتار دوزخ خواهد کرد. فاوست که معتقد است هرگز به اوج خوشی نخواهد رسید، پیشنهاد شیطان را قبول میکند.
نویسنده با نگاهی به وقایع دوران زندگی خود و همینطور اساطیر و مذهب و سیاست، به بررسی وجود شر در انسان میپردازد و نیز هدف و مفهوم زندگی یا پوچی آن را مطرح میکند.
در این تراژدی، مفیستوفلس که به شکل انسانی عادی به جهان می آید و نماینده ذات شرور انسان است، با همراهی فاوست که روی مسیر باریک پایبندی به ایمان یا از دست دادن سرشت نیک در حال تلوتلو خوردن است، رفتارهای خوب و بد اجتماعی و اخلاقی انسان مدرن را مجسم میسازد و نهایتاً پس از معامله با شیطان است که فاوست به کمال و خودشناسی میرسد. جامعیت این اثر و گستردگی مسائل روانشناختی، فلسفی و اخلاقی مطرح شده در فضای تاریک و ظلمانی، خواننده را با سؤالاتی درباره اساس اعتقادات خود مواجه میکند.
درباره نویسنده
یوهان ولفگانگ فون گوته، ادیب و فیلسوف سرشناس آلمانی، در آگوست ۱۷۴۹ چشم به جهان گشود. با رمان رنجهای ورتر جوان در اروپا به شهرت رسید. گوته بخش عمدهای از زندگی خود را صرف نگارش فاوست کرد؛ اثری که تاکنون، از بزرگترین آثار ادبی جهان شمرده میشود و منبع الهامی برای هنرمندان و نویسندگانی چون میخائیل بولگاکف و توماس مان بوده است.
بخشی از کتاب
مفیستوفلس: «حقیقت ساده را به تو میگویم. اگر آدمی، این جهان کوچک دیوانگی، معمولاً خود را چنان میانگارد که یک کل هست، من بخشی از آن بخشم که در آغاز پیدایشِ همه چیزها وجود داشت، بخشی از آن تیرگی که روشنایی از آن زاده شد، همان روشنایی مغرور که اکنون با مادرش، شب، بر سر مقام باستانیاش و فضایی که اشغال میکرد در ستیز است…»
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی
4 دیدگاه در “فاوست”
ممنون بابت معرفی این کتاب مهم. برای فهم ادبیات و فلسفه غرب باید از چنین کتابهایی شروع کنیم
شما بزرگوارید
ایکاش نتیجه نهایی کتاب رو هم اشاره میکردید تا خوانندگان یه آشنایی کلی و اجمالی یافته و نسبت به تهیه کتاب، تصمیم دقیقتری میگرفتن
این کتاب از شاهکارهای کلاسیک است به شما توصیه می کنیم حتما بخوانید.