سی قصه از شاهنامه
نویسنده: محمدجعفر محجوب
ناشر: مروارید
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۴۲۵
شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۰۲۶۰۶۳
چاپ اول کتاب، در سال 1371، با عنوان آفرین فردوسی منتشر شد. در چاپهای بعدی، سی قصه از شاهنامه فردوسی عنوان فرعیاش بوده و در چند نوبت اخیر انتشار کتاب، عنوان اصلیاش همین شده است. نویسندهاش، دکتر محمدجعفر محجوب (1303 ـ 1374)، از ادیبان نامداری بوده که چه در روزگار جوانی و سالهای اقامتش در وطن و چه در سالهای آخر عمر که در امریکا بهسر میبرد، همواره، میکوشیده است پیوند فارسیزبانان امروز و بهویژه جوانترها با متون ادبی کهن را استوارتر کند. این کتاب را هم به همین منظور نوشته است.
کتاب شامل 35 گفتار است که بیشترشان شامل بازنویسی هنرمندانهی او از داستانهای غالباً کمخواندهترِ شاهنامه است، داستانهایی نظیر «گشتاسپ و کتایون»، «یازده رخ یا دوازده رخ؟»، «اردشیر و هیولا»، »شاپور ذوالاکتاف»، «گو و طلحند»، «مهبود و زروان» و «حشمت پرویز و عشق شیرین».
البته، با نامهای آشناتری مثل زال و رستم و اسفندیار و دیو سیاه و دیو سفید هم در کتاب روبهرو میشوید، اما «از شرح و توضیح و تفسیر داستانهای معروف و بسیار مهم شاهنامه پرهیز شده و نظر نویسنده بیشتر معطوف به داستانهایی بوده که حدس میزده است خوانندگان عادی و غیرمتخصص از آنها اطلاعی ندارند.»
در پنج گفتار اول (که تقریباً معادل یکششم حجم کتاب است) محجوب، به زبانی ساده و شیرین، خواننده را با مباحث مهمی از تاریخ زبان فارسی و فرهنگ ایران باستان (جشن مهرگان و درفش کاویان) و اهمیت شاهنامه برای ایرانیان آشنا کرده و فصلی کوتاه و خواندنی هم دربارهی ستایش و نکوهش در شعر فارسی نوشته است.
در متن کتاب هم، پیش یا ضمن روایت داستانها، نکتههای آموختنی کم نیست، مثلاً توضیح مفاهیمی مثل «قیاس» و «تمثیل» و «استقراء» که مقدمهای بر «تمثیل صوفیان و عرصهی سیمرغ در جهان عرفان» است، همه به زبانی ساده و روان و خودمانی، یا توضیح نکتهها و اصطلاحات فنی در جایگاه مناسب، مثل آموزش «براعت استهلال» در آغاز قصهی بیژن و منیژه. محجوب قصهگوی خوبی هم بوده و روایتش از داستانها هم جذاب است. از بیتهای فردوسی هم بهخوبی بهره گرفته.
خلاصه، لذتِ خواندن آفرین فردوسی یا سی قصه از شاهنامه را میشود به نشستن در محضر پیرمردی بسیاردان و خوشبیان تشبیه کرد که برایتان از شاهنامه و ادبیات و ایران میگوید.
بخشی از مقدمهی کتاب
«در شرح و توضیح داستانها کوشش شده است تا سر حد امکان از متن شاهنامه استفاده شود […]، اما نویسنده برای پرهیز از تفصیل بسیار، و گنجانیدن بیتهایی که معنی آنها بر خواننده روشن نیست، خود به شرح بخشی از حوادث پرداخته و قلم نارسای خویش را جایگزین طبع روان و زبان سخنگوی استاد طوس کرده است.
در بیتهایی که از شاهنامه نقل شده کوشش شده است که ترکیب دشوار و دور از ذهن و واژهی مشکل و پیچیدگی مضمون وجود نداشته باشد[…] با اینحال هرجا که نویسنده گمان میبرده که معنی کردن واژهای موجب آسانی کار خواننده است، بیدرنگ معنی آن را به دست داده، و اگر شرح و توضیح یک یا چند بیت را لازم میدیده در ذیل ابیات یا در حاشیهی گفتار بدان پرداخته است.»
نویسنده معرفی: کامران فرهادی