زمستان بی شازده
کتاب زمستان بیشازده نوشته فاطمه نفری، داستان نوجوانی به نام رضا را به تصویر میکشد که در جریان انقلاب دچار تغییر و تحول و انقلابی در درون خود میشود. این رمان برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است.
قسمتی از کتاب شامل واگویههای رضا شخصیت اصلی داستان است. رضا که بنا به خواست مهندس، دیگر شخصیت داستان میخواهد میکروفیلمی را به دست فرد دیگری برساند، از نیروهای ساواک و دستگیر شدن توسط آنان هراس دارد و دلیل واگویههایش نیز این است که تردید دارد این کار را انجام بدهد یا نه. در نهایت رضا با یادآوری لطفها و محبتهایی که مهندس در حق او و خواهرش کرده بود از انداختن میکروفیلم در آبانبار پشیمان میشود و تصمیم میگیرد کاری را که مهندس از او خواسته بود انجام دهد.
در بخش دیگری از کتاب زمستان بیشازده، قصه رضا و دو دوستش به نامهای محسن و فرید نقل میشود. فرید و پدرش که گویا از طرفداران شاه هستند، گزارش افرادی را که شبانه به در و دیوار اعلامیه میچسبانند را به گوش ساواک میرسانند. بحث و مجادله بین رضا و محسن با فرید درمیگیرد که به جرم این کار او را بازخواست میکنند.
از این رمان در هفتمین جشنواره داستان انقلاب تحت عنوان جایزه امیرحسین فردی که توسط حوزه هنری برگزار میشود تقدیر شده است.