روزهای دشوار زندگی من
نویسنده: جیمز تربر
مترجم: سمیرا میس بابایی
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۱
تعداد صفحات: ۱۳۲
شابک: ۹۷۸۶۲۲۰۱۰۸۴۴۳
جیمز گروور تربر، از برجستهترین نامها در میان طنزپردازان آمریکایی به شمار میرود. این نویسنده و کارتونیست با انتشار داستانهای کوتاه و همکاری با مجله نیویورکر به شهرت رسید. الفبای تقلب، شوخی (چند داستان عاشقانه)، روزهای دشوار زندگی من، حکایتهایی برای زمانه ما، باز هم حکایتهایی برای زمانه ما چندی از آثار وی هستند که به فارسی برگردانده شدهاند.
تربر در روزهای دشوار زندگی من، ماجراهای شگفتانگیز و داستان بداقبالیهای زندگیاش را در مجموعهای ۹ بخشی روایت میکند؛ ماجراهایی که عمدتاً از دوران کودکی تا جوانیاش به یاد دارد. او با شخصیتپردازی جذاب و توصیف تمام و کمال وقایع با چاشنی طنز نبوغآمیزش آنچه به همراه خانواده و اطرافیانش از سر گذرانده را با تخیلی حیرتانگیز در هم میآمیزد تا نوشتهای آمیخته به غم، اما به دور از بدبینی خلق کند؛ انگار که کمدی را راهی برای فرار از اندوه سرنوشت میداند.
نویسنده با اولین جملاتش، ضرباهنگ و درونمایه اثر را مشخص میکند و نشان میدهد که میتواند با هر چیزی شوخی کند، و سپس مخاطب را در زنجیرهای از حوادث کمیک و در عین حال تأملبرانگیز درگیر میکند. شخصیتهای غیرمعمولی که در کتاب معرفی میشوند (از پدربزرگی که مرز میان واقعیت و خیال را تشخیص نمیدهد و هنوز در انتظار پایان جنگ داخلی است، تا اطرافیان و خدمتکاران عجیب و سگهای عجیبتر خانواده) و تصویرگری تربر که هر از چندگاهی در میانه موقعیتهای عجیب و غریب کتاب ظاهر میشوند، بار کمدی اثر را غنیتر میسازند.
خودزندگینامهها میتوانند به بهانههای مختلف، خوانندگانی با سلایق گوناگون را به سوی خود جذب کنند؛ به بهانه همسفر شدن با خاطرات و تجربیات نویسنده یا آشنایی با طرز تفکر و نحوه رویارویی او با مسائل و مشکلاتی که سر راهش قرار میگیرند، یا برای درک هدف زندگی و فلسفه وجود انسان، یا حتی برای آگاهی از رویدادهای دورهای مهم و تاریخی و لمس حال و هوای مردمی که در آن زمان میزیستهاند.
همراه شدن با نویسنده خودزندگینامه، که برههای از دوران زیستش و نیز دغدغههای روزمره خود را بازگو میکند و مطالعه سرگذشت و نقاط عطف زندگی او، شاید راهی برای تغییر زاویه نگاه هر فرد به پدیدههای زندگی فراهم کند. این آثار میتوانند در مواجهه انسان با شرایطی مشابه موقعیتهایی که نویسنده توصیف میکند، چارهای در اختیار وی قرار دهند؛ چرا که اغلب با روحیات انسانی و پرسشهای او سروکار دارند و وی را در مسیر خودشناسی قرار میدهند.
بخشی از کتاب روزهای دشوار زندگی من
(ماشینی که مجبور بودیم هلش بدهیم)
خیلی از آنهایی که خودزندگینامه نوشت دارند، مثل لینکلن استفنز و گرترود آترتن، از زمینلرزههایی که برایشان اتفاق افتاده گفتهاند. اما من چیزی ندارم بنویسم چون خانوادهام هیچوقت شاهد زمینلرزهای نبودهاند، در عوض ما در کلمبوس یک عالمه روزهای سخت گذراندهایم که دست کمی از زمین لرزه نداشت، مخصوصاً مصائب آن رئو قدیمی که اگر مسافتی طولانی هلش نمیدادی و یکهو کلاچ را ول نمیکردی از جایش تکان نمیخورد.
یک زمانی موتورش با چرخاندن هندل به راحتی روشن میشد، اما این قضیه برمیگشت به سالها پیش و دیگر به خاطرهها پیوسته بود. ماشین عاقبت به روزی افتاد که برای هل دادن به بیشتر از یک نفر احتیاج داشتیم. بعضی وقتها، بسته به کیفیت جاده و شیب مسیر، حتی تا پنج شش نفر هم لازم میشد. پدال ترمز و کلاچ ماشین به طور غیرمعمولی یکی بود؛ برای همین بعد از روشن شدن میتوانست بهآنی هم خاموش شود و مجبور شویم دوباره هلش بدهیم.
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی