داستان دیوانگی از زبان راوی اول شخص در ۱۲ فصل بیان میشود. از روایت او میفهمیم که یک ویراستار است اما نه ویراستار یک بنگاه انتشاراتی بلکه ویراستار یک گزارش جنایی. درحقیقت کلیسا شهادتهای شفاهی هزاران روستایی سرخپوستی را که در معرض جنایات ارتش قرار گرفتهاند برای ویرایش به او داده.
راوی داستان گرچه از همان آغاز پیداست که دچار وسواس فکری و درگیر در دنیای ذهنی خود است اما خواندن این گزارشها نیز تاثیر عمیقی در او میگذارد. گویا پسزمینه ذهن بیمارگونه راوی همراه با ابعاد عجیب نوشتههایی که ویرایش میکند او را به سمت روانپریشی میبرد.
داستان در عین حال یک روایت سیاسی نیز هست، از جنایات وحشتناک ارتش گواتمالا در جریان جنگ داخلی این کشور. و همزمان بستری پلیسی-جنایی هم دارد چون در طی داستان میفهمیم که جان راوی در معرض خطر است، از سوی همان ژنرالهایی که مرتکب جنایت شدند و هنوز در مسند قدرت هستند.
دیوانگی اولین اثری است که از اوراسیو کاستیانوس مویا به زبان فارسی ترجمه شده. این نویسنده هندوراسی در زمان کودکی ساکن الساوادور میشود و بعدها بهخاطر مقالاتی که برضد حکومت دیکتاتوری این کشور مینویسد، به تبعید فرستاده میشود. عنوان کتاب در زبان انگلیسی Senselessness بوده است که مترجم ایرانی عنوان دیوانگی را برایش برگزیده است. شاید دلیل انتخاب این عنوان، عبارت ابتدای کتاب (بخشی از نمایشنامه آنتیگونه سوفکل) بوده است: سرورم، سیاهروزی و عقل با هم جمع نمیشوند؛ نگون بختان را سرنوشتی نیست، جز دیوانگی.
کتاب این نویسنده آمریکای مرکزی را حسین ترکمننژاد از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده و توسط نشر خوب به چاپ رسیده است.