سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

خانه روشنی

نویسنده: غلامحسین ساعدی

ناشر: نگاه

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۴۷

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۹۱۰۰


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
خانه روشنی

تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

غلامحسین ساعدی 24 دیماه 1314 در تبریز به دنیا آمد. او اولین داستان‌هایش را در هفته‌نامه‌ی دانش‌آموز چاپ کرد و از شانزده سالگی به فرقه‌ی دموکرات آذربایجان پیوست و همزمان فعالیت مطبوعاتی‌اش را هم با نوشتن در روزنامه‌های فرقه آغاز کرد. ساعدی در دانشگاه تبریز پزشکی خواند و در جریان فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه با صمد بهرنگی آشنا شد.

تخصصش را در رشته‌ی روانپزشکی در دانشگاه تهران خواند و همزمان نوشتن را هم به صورت جدی ادامه داد و از نخستین کسانی بود که به کانون نویسندگان پیوست. ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ دوران اوج و شکوفایی ساعدی است و تمام مجموعه داستان‌ها و نمایشنامه‌های درخشان او، حاصل این دهه است.

 

او را در کنارِ  بهرام بیضایی و اکبر رادی از بزرگان و نوابغ نمایشنامه‌نویسیِ ایران می‌دانند. ساعدی در سال 1353 توسط ساواک دستگیر شد و به مدت یک سال تحت شکنجه‌های شدیدِ جسمی و روحی قرار گرفت که تأثیری ماندگار بر روح و روان او گذاشت، به گونه‌ای که دیگر نتوانست به قدرت گذشته بنویسد.

#غلامحسین-ساعدی که با نام مستعار گوهرمراد –نامی که بر سنگ  گور یک دختر جوان دیده بود- می‌نوشت، پس از انقلاب به صورت مخفیانه از کشور خارج شد. او نزدیک به 100 عنوان نمایشنامه، فیلمنامه، داستان، رمان، تک‌نگاری و ترجمه از خود به یادگار گذاشت و در دوم آذرماه 1364  در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.

 

 

غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی

 

 

تیمسار در اتاقی در خانه‌اش که کثیف و به هم ریخته است، بستری شده. دکتری جدید او را که قسمت چپ بدنش فلج شده ، معاینه می‌کند و در جواب سوالش که می‌پرسد اوضاعش چقدر خراب است، می‌گوید که او هیچ مشکلی ندارد و به زودی خوب و سرِپا خواهد شد و نظر دکترهای قبلی در مورد این‌که تیمسار به زودی می‌میرد را قویا رد می‌کند.

با اطمینانی که دکتر می‌دهد، تیمسار امیدوار می‌شود و بعد از رفتن او، استوار را که پرستارش است، صدا کرده و سعی می‌کند ژستِ پُراُبهت تیمساری‌اش را بگیرد و به او دستور بدهد و تهدیدش کند که چرا خانه کثیف است و چرا کارها را درست انجام نمی‌دهد و چرا گوش‌به‌فرمان نیست و … تیمسار استوار را مجبور می‌کند برخلاف دستور پزشکان قبلی، تخت او را جابه‌جا کند.

سپس به محل کارش زنگ می‌زند و اعلام می‌کند که به زودی به آنجا باز می‌گردد. بعد از آن هم از استوار می‌خواهد قلم و کاغذی بیاورد و چیزهایی را که او می‌گوید و در واقع برنامه‌هایش برای بعد از بهبودی‌اش هستند، بنویسد. تیمسار چند حرف شعاری را به استوار دیکته می‌کند و سپس از او می‌خواهد تا کاغذ را به او بدهد. استوار امتاع می‌کند ولی بالاخره با تهدید و فشارِ تیمسار برگه را به او می‌دهد. برگه سفید است. تیمسار که شوکه شده، داد و فریاد می‌کند و می‌میرد.

خانه روشنی یکی از پنج نمایشنامه‌ی مجموعه‌ای است که با همین نام نخستین بار در سال 1346 توسط انتشارات اشرفی منتشر شده و در همان سال نیز به کارگردانی علی نصیریان روی صحنه رفته است.

این نمایشنامه که در همان زمان یک اجرای تلویزیونی هم از آن شده است، به زبانی سمبولیک و با طنزی قدرتمند، به انقلاب سفید که آن روزها در جریان بوده است، می‌پردازد. تیمسار که نیمی از بدنش فلج است، فقط با استناد به حرف و ادعای دکتر، به استوار دیکته می‌کند تا حرف‌های او را که از نظر خودش قانون‌های جدید است، بنویسد اما مرگ قدرتمندتر از قانون‌های او و برنده‌ی میدان است و خیلی زودتر از دو هفته‌ای که دکتر به طنزی ظریف، وعده‌ی تمام شدن بیماری ‌اش را داده، او را با خود می‌برد.

نویسنده معرفی: صنم کاظمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *