بریزبن
نویسنده: یوگنی وادالازکین
مترجم: نرگس سنائی
ناشر: نشرنو
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۳۹۸
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۴۱۶۲
بریزبن
گاهی داستان زندگی آدمها شبیه به یک موسیقی زیباست. آغازی اسرارآمیز دارد، با احساسات و عواطف عجیب و متناقضی درمیآمیزد و در نهایت شگفتی و حیرت به پایان میرسد. داستان بریزبن اثر یوگنی وادالازکین نیز روایتی از این دست است؛ موسیقی بینظیری از زندگی است که زمزمهوار برای خواننده نواخته میشود. در این کتاب، ما غرق در خاطرات زندگی نوازندهی مشهوری به نام «گلب یانوفسکی» میشویم که در اوج موفقیت و شهرت به بیماری پارکینسون مبتلا میشود و سعی دارد با کنارگذاشتن خاطرات کودکی و جوانیاش معنای جدیدی را برای ادامه زندگی پیدا کند.
درباره داستان
گلب یانوفسکی پس از اجرای کنسرتی، در راه بازگشت از پاریس به پطرزبورگ، در هواپیما با نویسندهای به نام «سرگی نستورف» با نام مستعار«نستور» آشنا میشود. او تمایلش را برای نوشتن داستان زندگی این نوازندهی مشهور ابراز میکند و با موافقت او روبهرو میشود. از اینجا به بعد گذشته و حال درهم میآمیزد و این داستان در قالب دو روایت آغاز میشود. روایت اول از زبان شخصیت اصلی یعنی گلب بیان میشود که از سال ۲۰۱۲ تا سال ۲۰۱۴ یعنی دوران بیماری نوازنده را دربرمیگیرد.
روایت دوم از سال ۱۹۷۱، اولین روز مدرسه گلب آغاز شده و تا سال ۲۰۰۰ ادامه مییابد و شامل خاطرات کودکی گلب در کیف، دوران دانشجوییاش در لنینگراد و میانسالی و شهرتش در آلمان میشود؛ این بخش توسط نستور روایت میشود. این دو روایت نهتنها از طریق شخصیتهای اصلی، بلکه با رشتهی نازکی از تجربیاتشان که در طول سالها کسب کردهاند به هم مرتبط میشوند و از آنجایی که قهرمان ما یک موسیقیدان است، تجربیات او از طریق صداها، ریتم و طنین آشکار میشود.
عشق، موسیقی و ابدیت
عشق یکی از مضامین مهم داستان است که در همواره در قالب زندگی خانوادگی و دوستیهای عمیق نشان داده میشود؛ همچنین عشق در قالب موسیقی به عنوان یک ناجی در مصایب زندگی که میتواند بازتابی از زبان عشق و ایمان و صدای ابدیت باشد دیده میشود.
«گلب پرسید: موسیقی همان ابدیت است؟ پدر پیوتر سر تکان داد: موسیقی ابدیت نیست. اما موسیقی عمیق یادآور ابدیت است. گلب پرسید: پس ابدیت چیست؟ مفودی اظهار کرد: بیزمانی و یعنی بیمرگی. پدر پیوتر گفت: و در نهایت یعنی خدا؛ همان کسی که در جستجویش هستی.»
زندگی یعنی خو گرفتن طولانی با مرگ
اصلیترین مضمون این داستان «مرگ» است، چیزی که از نوجوانی گلب را آزار میداد و مواجهه با آن وقفهای طولانی در زندگی او ایجاد کرد. اما این وقفه به نفع او تمام شد. طی این مدت گلب چیزهایی را در جان و روح خود تجربه کرد که به او این امکان را داد تا به زندگی و موسیقی نگاهی نو داشته باشد؛ اینکه موسیقی نه بازتاب زندگی بلکه ادامه آن و یا بخش متعالی آن است.
«مهمترین چیزی که موسیقی کم دارد، سکوت است. موسیقی تنها در هماهنگی با سکوت است که میتواند موجودیت داشته باشد. آهنگ بدون درنگ کامل نیست، همانگونه که سخن بدون خاموشی کامل نیست. درنگ موسیقایی گلب سالها طول کشید، اما این صرفا یک درنگ بود؛ درنگی که برای درک موسیقی، مهمتر از سالها نواختن بود.»
در بریزبن هیچ رویداد دراماتیکی در قیاس با رمانهای کلاسیک وجود ندارد در عوض اتفاقات ساده و به ظاهر بیاهمیتی برای گلب اتفاق میافتد که در نهایت او را به شخصیتی موفق و مصمم تبدیل میکند. نویسنده بر این تمرکز دارد که نشان دهد وقایع کوچکی که در زندگی یک فرد اتفاق میافتد با تأثیرات مثبت و منفیشان چطور مسیر زندگی را عوض میکنند.
پلیفونی
پلیفونی یا چندصدایی نوعی بافت موسیقی است که در آن، دو یا چند صدا در قالب ملودیهای مستقل اجرا میشوند که البته هر کدام از این ملودیها حرکت و روند خاص خود را در قالب همین مجموعه دارند. اما پلیفونی در ادبیات برای اولین بار توسط زبانشناس و منتقد بزرگ روسی میخاییل باختین مطرح شد. او این اصطلاح را هسته مرکزی تحلیلهایش برآثار داستایفسکی قرار داد. باختین معتقد بود در اکثر کارهای داستایفسکی صداهای مختلف شنیده میشوند، بیآنکه به یک راوی مشخص محدود شده یا تحت سیطره مولف قرار گرفته باشند. بنابراین، هر کدام از این صداها، راوی منحصربهفرد، ارزشهای منحصربهفرد و نقش روایی خاص خود را در طول اثر دارند.
بریزبن داستانی پلیفونیک است
گلب در جوانی به رشته زبانشناسی رو میآورد و در همان سالها شیفته باختین میشود او که پیش از آن در مدرسه موسیقی به پلیفونی علاقهمند شده بود، حالا به این درک رسیده است که جهان سراسر پلیفونی است. صدای درختان در بیشه، حرکت ماشینها در خیابان، گفتوگو در صفها… گلب بر این فکر است که چطور میتواند در پایاننامهاش به موضوع پلیفونی در ادبیات بپردازد.
بریزبن نیز داستانی پلیفونیک است، چه از لحاظ ساختار که داستانی دو روایتی است و چه از لحاظ متن که ما این چندصدایی را بارها و بارها میبینیم. مادر گلب زنی روس است، پدرش اوکراینی و همسرش آلمانی؛ که هرکدام نماد و صدای ملتشان هستند. حتی شاهد چندصدایی در وقایع مهم تاریخی نیز هستیم مانند واقعیتهای زندگی در پس و پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کودتای ۱۹۹۱ و فرو ریختن دیوار برلین… صدای گذشته و حال، صدای مردی جوان و تندرست و صدای مردی میانسال و بیمار و حتی صدای مرگ و زندگی که در نهایت این چندصداییها به یک ملودی زیبا ختم میشوند؛ ملودی زندگی.
چرا بریزبن؟
بریزبن شهری است در استرالیا و از دید مادر گلب، بهشت. چراکه آن طرف زمین است و اقیانوس، خورشید و مردم شادی دارد. بریزبن نماد آزادی است و تمام آنچه که روسیه ندارد. بریزبن تجسم یک رویا است، آرمانشهری است که تصور میکنیم خوشبختی در آنجاست درحالیکه بریزبن درون خود ماست و فقط باید آن را در روح جستجو کنیم.
درباره یوگنی وادالازکین
یوگنی وادالازکین در سال ۱۹۶۴ در شهر کییف متولد شد. از سال ۱۹۹۰ فعالیتهای مستمر ادبی خود را در بخش ادبیات کهن روسیه در موسسه پوشکین آغاز کرد. وی متخصص تاریخ و فرهنگ عامه روسیه در دوره قرون وسطی است و این تخصص در رمانهایی که خلق کرده تأثیرگذار بوده است. وادالازکین با رمانهای برگ بو و هوانورد به شهرت رسید. برنده جوایز «کتاب بزرگ»، «کتاب سال»، «یاسنایا پالیانا» و «سولژنیتسین» شد و به مرحله نهایی جایزه «بوکر روسی» راه یافت. وی در حال حاضر در سنتپترزبورگ زندگی میکند.
نویسنده: فائزه محمدی اصل
بریزبن
نوشته های شما
2 دیدگاه در “بریزبن”
چه معرفی خوب و کاملی ????????
بلی با شما موافقیم