موضوع قصه از کهنه مضمونهای نویسندگان ایرانی است، یعنی داستان ترقی مادری و شغلی نیمه روشنفکری فقیر در خدمت بندوبستچیهای سیاسی. اما در روند موضوع نویسنده در افشای رابطه این ترقی با کل نظام اجتماعی، نسبت به پیشینیان، آگاهی بیشتری نشان داده است.
مضمون این حکایت، که عادتاً در محیط زندگی یک نویسنده شهرنشین نظایرش به وضوح مشاهده میشود، از جمله قبلاً در اثر سعید نفیسی «نیمه راه بهشت» و قصههای قدیمی مستعان «بیعرضه» و «آلامد» از زوایای دیگری بررسی شده است. میماند این که نویسنده امروزی از فضای ادارات گرد گرفته و کهنه قبل از سالهای 1330 به درآید و موضوع را در سازمان لوکس سالهای اخیر (دوران استبداد) از نو تشریح کند.