بازاندیشی
نویسنده: آدام گرنت
مترجم: محسن ربیعی
ناشر: انتشارات خوانه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۳۸۴
شابک: ۹۷۸۶۲۲۹۷۹۴۹۵۱
پیشگفتار کتاب با داستانی جالب و تکاندهنده شروع میشود: گروهی آتشنورد که برای فرونشاندن حریق جنگل در مونتانا عازم شده بودند بعداز مدتی متوجه میشوند که قادر به مهار آتش نیستند و به زودی خودشان هم گرفتار خواهند شد. آنها به سرعت شروع به عقب نشینی به سمت بالای دره میکنند اما آتش شتاب زیادی دارد.
در آخرین لحظه یکی از اعضای گروه کاری میکند که باعث حیرت اعضای گروه میشود، او به جای تلاش برای فرار کبریتی روشن کرد و آن را روی علفهای اطرافشان انداخت. بعد آب قمقمهاش را روی دستمالی ریخت و روی دهانش گذاشت و 15 دقیقه درازکش شد و صورتش را روی خاک قرار داد.
او البته قبل از انجام این کار از سایر گروه هم خواست که این کار را انجام دهند اما هیچکس حرف او را گوش نکرد، همگی فکر کردند در شرایطی که آتش دارد به ما نزدیکتر میشود احتمالا او عقلش را از دست داده! نتیجه این شد که در نهایت از آن گروه تنها سه نفر زنده ماندند، کسی که این ابتکار را به خرج داد و با ایجاد آتش فرار و استفاده از اکسیژن نزدیک به سطح خاک جان به در برد و دو نفر دیگر که آنقدر آمادگی جسمانی داشتند که بتوانند خودشان را به بالای تپه برسانند.
نکته اساسی این ماجرای واقعی که در سال 1949 اتفاق افتاد این است: برای زندگی احتیاج به مهارتهای دیگری هم داریم، مثل توانایی بازاندیشی و اصلاح آموزههای قبلی. اینجاست که مفهوم زیرعنوان کتاب بازاندیشی برایمان روشن میشود: راهنمای دانستن نادانستهها.
آدام گرنت، نویسنده کتاب، اعتقاد دارد که در زندگی بسیاری از فرصتها را، عدم تواناییمان در تجدیدنظر و بازاندیشی باورهایمان از ما میگیرد. این عدم توانایی قابلیت انعطاف و پیدا کردن راه حل را کم و زندگی را برای ما سخت میکند. او عقیده دارد دوران همهگیری کرونا باعث شد ماجرای انعطاف ذهنیمان را در بوته آزمایش بگذاریم، وقتی که متوجه شدیم اینطور هم نیست که حتی هر وقت بخواهیم به دستمال توالت و ضدعفونی کنندهها دسترسی داشته باشیم!
گرنت البته دلیل قابل قبول دیگری برای توجه به این مساله دارد، او یکی دانشجویانی بود که اولین شبکه اجتماعی آنلاین را در دانشگاه هاروارد به راه انداخته بودند. آنها بعدا در دانشگاه به تصور اینکه چنین شبکهای دیگر کاربردی ندارد، آن را رها کردند. اما یکی از اعضای گروه این کار را نکرد، زاکربرگ که بعدها فیسبوک را از داخل این ماجرا خلق کرد.
در کتاب ابتدا درباره نحوه ورود و جاخوش کردن باورها صحبت میشود و کمک میکند متوجه شویم که چه باورهایی به ذهنمان چسبیده و این ماجرا چه پیامدهایی دارد. بعد به سراغ تغییرات میرود و به اهمیت اشتباه کردن یا تعارض میپردازد. گرنت سعی میکند اهمیت چنین قابلیتی را در بخشهای فردی یا اجتماعی زندگی نشان دهد و اینکه در سیستمهایی مثل آموزش در مدرسه قابلیت شک کردن به بچهها یاد داده نمیشود.
کتاب بازاندیشی ما را تشویق میکند یک یادگیرنده مادامالعمر باشیم و خواندن آن میتواند برای هر گروهی، چه برای زندگی فردی و چه کاری، مفید باشد.
آدام گرنت روانشناس سازمانی و استاد مدرسه کسب و کار وارتون است و کتاب در مجموعه کارخوانه نشر خوانه با همکاری دو مترجم ( ایمان آقابابایی و محسن ربیعی) منتشر شده است.
انتشارات خوانه از سال 1398 فعالیتش را شروع کرده و تابهحال چندین کتاب در موضوعات متنوعی از سینما و ادبیات تا زندگینگاره و کسب و کار منتشر کرده، و هدفشان از انتشار این آثار متنوع یک چیز است: بناکردن خانهای برای خواندن.
بخشی از کتاب بازاندیشی
داشتن توان ذهنی لزوماً به معنای چالاکی ذهن نیست. هرچقدر هم توان ذهنتان زیاد باشد، اگر فاقد انگیزههای لازم برای تغییر دیدگاهتان باشید، بسیاری از فرصتهای بازاندیشی را از دست میدهید. پژوهشها آشکار کردهاند که هرچه امتیاز بالاتری در آزمون بهرهی هوش کسب کنید، بیشتر احتمال دارد که اسیر قالبها شوید، زیرا در شناسایی الگوها سریعتر عمل میکنید. آزمایشهای جدید نیز نشان میدهد هرچه باهوشتر باشید، بیشتر باید تقلا کنید تا باورهایتان را به روز کنید.