خلاصه داستان
داستان حول محور آزادی و اسارت در جریان است. آزادی خیالی که در سر پروانده میشود و اسارت حقیقتی که باید به آن تن داد.
مخمل انتری است که همراه با صاحبش لوطی جهان یک روز تمام پیاده آمده است و شب را خسته و بیرمق در کنار درخت بلوطی به صبح رسانده در حالی که صاحبش او را با میخ طویله به زمین زنجیر کرده است.
اکنون گوشهای کز کرده و منتظر است لوطیش از خواب بیدار شود. لوطی جهان در کنده درخت خوابیده است و هرچه مخمل بسوی او سرک میکشد از جایش تکان نمیخورد. مخمل میفهمد که صاحبش مانند همیشه نیست. چهرهاش صاف و مردهوار خشکیده است. به ناگاه وحشت تنهایی را حس میکند، او هیچ وقت خودش را بی لوطی ندیده است. پس از مدتی کلنجار رفتن با خود و یادآوری خاطرات تلخش با لوطی و آدمها، تصمیم میگیرد زنجیرش را بکند و رها شود چرا که غریزهاش به او خبر داده است که خطری و کتکی در کار نیست.
پس از تلاش بسیار و کنده شدن میخ از زمین، خوشی و لذت ناگهانی به مخمل دست میدهد چرا که دیگر قید و بندی ندارد. هرجا بخواهد میتواند برود. هرچه میخواهد میتواند بخورد. به راه میافتد، سر راه خود با آدمها برخورد میکند، در دشت و صحرا چرخ میزند اما مدام به در بسته میخورد و آزار و اذیت میشود. حس میکند بودنش بی لوطیاش کامل نیست. خسته و درمانده و غمگین از همان راهی که آمده برمیگردد و با رضایت پرشوقی به سوی کهنهترین دشمنی که پس از مرگ نیز او را به دنبال خود میکشاند میرود.
درباره نویسنده
صادق چوبک در سال ۱۲۹۵در بوشهر به دنیا آمد. پدر او تاجر بود اما چوبک شغل پدر را رها کرد و به نویسندگی پرداخت. وی علاوه بر نویسندگی در زمینهی نمایشنامهنویسی و مترجمی هم فعالیت داشت. چوبک را هم ردیف بزرگ علوی و صادق هدایت به عنوان پدر داستان نویسی فارسی میشناسند.
در ۱۵ سالگی اولین مقاله خود را در روزنامه محلی «بیان حقیقت» منتشر کرد. زبان انگلیسی را هم به خوبی فرا گرفت و به مطالعه داستانهای خارجی پرداخت.
نخستین مجموعه داستانش به نام خیمه شب بازی در سال ۱۳۲۴ به چاپ رسید.
از دیگر آثار وی می توان به انتری که لوطی اش مرده بود که شامل سه داستان و یک نمایش نامه است اشاره کرد، که در سال ۱۳۲۸ توسط نشر جاویدان چاپ شد و در سال ۱۳۵۷ به چاپ هفتم رسید.
چوبک دو رمان معروف به نامهای تنگسیر و سنگ صبور را نیز در کارنامهی نویسندگی خود دارد. تنگسیر به ۱۸ زبان مختلف ترجمه شده است. امیر نادری در سال ۱۳۵۲ فیلمی با همین نام براساس رمان چوبک ساخت.
چوبک به علت آشنایی با زبان غرب به ترجمه آثار نویسندگان غربی هم پرداخته است که از آن جمله می توان به شعر غراب اثر ادگار آلن پو و پینوکیو با نام آدم چوبی اشاره کرد.
از جمله ویژگیهای نگارش او سبک ناتورالیسم است که به توصیف واقعیتهای زندگی با جزئیات میپردازد. او با توصیفات ساده و روشن خود به خوبی مشکلات و سبک زندگی قشر پایین و فرودست جامعه را به تصویر میکشد.
چوبک در سال ۱۳۷۷ در برکلی درگذشت و بنابر وصیتش سوزانده و خاکسترش به اقیانوس سپرده شد.
قسمتی از کتاب
از رهایی خودش شاد شد. راه رفت، اما زنجیر هم به دنبالش راه افتاد و آن هم با او ورجه ورجه میکرد. آن هم با او شادی میکرد. آن هم رها شده بود. اما هر دو به هم بسته بودند و این دفعه هم، زنجیر با صدای چندش آور و تنهایی برهم زنش دنبال او راه افتاده بود. مخمل پکر شد. برزخ شد. اما چاره نداشت.
نظرات دیگران
ناتل خانلری: «صادق چوبک، اولین نویسنده ایرانی است که با قهرمانهایش به درون پرآشوب آنها سفر میکند و بعد مثل غواصی که به سرعت به سطح میآید رویه بیرونی آنها را هم که شاید مثل سطح دریا صاف و بیحرکت مینماید توصیف میکند.»
حسن عابدینی: «چوبک متاثر از فروید، علت العلل رفتار و اعمال آدمها را انگیزه جنسی میداند، آدمهایی یک بعدی و کاریکاتور مانند میآفریند که شخصیت فردی ندارند بلکه همه تیپهایی هستند که در وجود آنان انگیزهها و خواستهای گوناگون در ضدیت و هماهنگی باهم نیستند و تنها یک انگیزه تعیین کننده همه هستی آنهاست.»
منابع
- استعمارستیزی و استکبارگریزی صادق چوبک در انتری که لوطیش مرده بود،حسین وفادار و میثم زارع ۱۳۸۹
- چوبک نویسندهای که جز زشتی ندید،احسان عابدی،۱۳۹۳
- صادق چوبک، خلاقیت، نفی زبان مودب و نقد مذهب،فرج سرکوهی