سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

ملاقات بانوی سالخورده

نویسنده: فردریش دورنمات

مترجم: حمید سمندریان

ناشر: قطره

نوبت چاپ: ۱۵

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۶۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۱۹۰۰۴۹


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
ملاقات بانوی سالخورده

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

داستان ملاقات بانوی سالخورده درباره کلر زاخاناسیان، زن سالخورده‌ای است که دوران کودکی و جوانی‌اش را در شهر گولن گذرانده‌است؛ اما زمانی که توسط معشوقش، ایل فریب داده می‌شود، مجبور به ترک زادگاهش می‌گردد. حالا پس از گذشت سالیان، کلر به ثروت هنگفتی دست یافته و تصمیم گرفته تا به زادگاهش بازگردد؛ شهری که حالا از رونق و تکاپو افتاده و مردمانش با فقر و تنگدستی زندگی می‌کنند.

کلر به محض ورود، با استقبال مردم مواجه می‌شود و خیلی زود، برای کمک مالی به شهر اعلام آمادگی می‌کند؛ اما در ازای پرداخت این کمک‌هزینه، از اهالی شهر می‌خواهد تا معشوق سابقش را به قتل برسانند.


عدالت‌خواهی، انتقام و قدرت ثروت، موضوعات اساسی ملاقات بانوی سالخورده هستند. دورنمات در این نمایشنامه، ارتباط زنجیروار مسائل اجتماعی و اخلاقی و پیچیدگی ذات بشر را واکاوی می‌کند. او ارزش‌های اخلاقی یک جامعه را وابسته به مادیات و پول میداند و انسان را موجودی معرفی می‌کند که حاضر است برای رسیدن به ثروت، هر چیزی را که سد راهش است کنار بزند. همین‌طور عدالت نیز می‌تواند مورد معامله قرار گیرد و هر جنبه‌ای از آن که سود بیشتری برای مردم داشته باشد، عدالتی شایسته اجرا تلقی گردد.

 

ملاقات بانوی سالخورده


درباره نویسنده و مترجم


فریدریش دورنمات، ژانویه سال ۱۹۲۱ در شهر برن سوئیس متولد شد. با ورود به دانشگاه، رشته فلسفه و علوم الهی را برای تحصیل برگزید؛ اما علاقه‌مندی او به تئاتر و نوشتن و همچنین مواجهه با نمایشنامه‌هایی نظیر پوست دندان‌های ما اثر تورنتون وایلدر، نمایشنامه‌نویس بزرگ آمریکایی، سبب گام نهادن او به دنیای درام‌نویسی شد. اولین نمایشنامه‌های او، چون این نوشته شد و مرد نابینا توجه مخاطبین را جلب نکرد، اما با استقبال منتقدان روبه‌رو شد.

قاضی و جلادش، کشمکش بر سر سایه خر، قول، میداس، رومولوس کبیر، هرکول و طویله اوجیاس و نمایشنامه‌های شناخته‌‌شده‌تری چون ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی، ملاقات بانوی سالخورده، فیزیکدان‌ها و بازی استریندبرگ از آثار تحسین‌برانگیز دورنمات هستند. فلسفه، افسانه و کمدی سیاه با آثار وی گره خورده‌اند. نگاه واقع‌بینانه و میانه‌رو او به مسائل گوناگون در میان موقعیت‌های عجیب و بی‌بدیلی که خلق می‌کند، نمایشنامه‌هایش را منحصر به فرد می‌سازد.

 

فردریش دورنمات
فردریش دورنمات

 


شاید بدون کوشش و اهتمام حمید سمندریان، کارگردان و مترجم سرشناس و پدر تئاتر نوین ایران، آثار دورنمات هرگز این‌چنین به مخاطبان ایرانی معرفی نمی‌شدند.

سمندریان فارغ از اجرا و کارگردانی آثاری از دورنمات، چون ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی، بازی استریندبرگ و ملاقات بانوی سالخورده، دست‌کم ۱۰ نمایشنامه‌ از آثار این نویسنده سوئیسی را به فارسی برگردانده است. او (در مقدمه ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی) درباره دورنمات می‌نویسد: «طرح اساسی اغلب آثار فریدریش دورنمات، چیزی جز تراژدی وجود انسانی نیست که به واسطه نحوه ارائه طنزآمیز و نیش‌دارشان، به صورت کمدی تغییر شکل می‌دهد.


نمایشنامه‌های او مملو از بدبینی‌های یک فیلسوف و پر از طعنه‌های سوزاننده و کشنده یک درام‌نویس متفکر است. در شاهکارهای مدرن این هنرمند، جامه بر تن خوش‌باوری‌ها و قوانین خوش ظاهر امور اخلاقی و اجتماعی دریده می‌شود، ماسک از چهره‌ اعتقادات متکی بر اصلاح جوامع بشری کنده می‌شود و بشر با تمام ضعفش، با تمام افکار به ظاهر درخشانش، لخت و بی‌حفاظ در مقابل خود قرار می‌گیرد.»


بخشی از کتاب ملاقات بانوی سالخورده


کلر: گولن همین‌جاست؟
رئیس قطار: خانم، شما ترمز خطرو کشیدید.
کلر: من همیشه ترمز خطرو می‌کشم.


رئیس قطار: من به شما اعتراض دارم خانم. شدیداً اعتراض دارم. تو این مملکت هیچ‌وقت کسی ترمز خطرو نمی‌کشه، حتی اگه واقعاً خطری پیش اومده باشه. رعایت برنامه حرکت قطار مهم‌ترین پرنسیپ ماست. ممکنه ازتون خواهش کنم توضیحی بدید؟
کلر: درسته، اینجا گولنه. من این دهکوره غم‌زده رو می‌شناسم… تو می‌تونی تو رودخونه‌اش ماهی بگیری، قزل‌آلا زیاد داره. این طرف سمت راست هم سقف انبار غله پیتر دیده می‌شه…


رئیس قطار: من از شما توضیح خواستم. به حکم وظیفه. به نمایندگی از طرف مدیریت کل راه‌آهن.
کلر: شما یه پارچه گوسفندید. من می‌خوام از این شهر دیدن کنم. یعنی می‌گید باید خودمو از ترن شما پرت می‌کردم پایین؟

 

 

نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی