ریچارد سوم
نویسنده: شکسپیر
مترجم: عبدالله کوثری
ناشر: نی
نوبت چاپ: ۵
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۲۵۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۱۸۵۵۴۳۹
این مقاله را ۱ نفر پسندیده اند
ریچارد سوم، برادر کوچکتر شاه وقت، ادوارد چهارم سودای سلطنت در سر دارد. به دلیل مشکل جسمانیاش میپندارد طبیعت حقش را خورده و رسیدن به قدرت را تنها راه برای رهایی از این عقده میبیند. پیشگوییهای قدیمی به کمکش میآیند تا نفرتی بین شاه و برادر دیگرش، جورج ایجاد کنند. با ذکاوت اهریمنیاش حکم قتل جورج را به تصویب میرساند؛ شاه بدحال، کمی بعد جان میدهد.
شاهزاده ادوارد جوان برای مراسم تاجگذاری به لندن میآید. ریچارد با حیلهگری، تعدادی از هواداران ولیعهد را پیش از ضیافت اعدام میکند و با نمایشی که به کمک مشاورش، دوک باکینگهام راه میاندازد، شاه فقید را فاسد و فرزندانش را نامشروع میخواند. ملکه نیز پس از دستگیری پسران و برادرش، به جای امنتری میگریزد. چندی نمیگذرد که بزرگان برای پیشنهاد تاج و تخت انگلستان نزد ریچارد میآیند.
باز ریاکاری به یاریاش میآید و از دید مردم وادار به قبول سلطنت میشود. پسر ارشد ملکه به هنری تودور، دشمن همیشگی ریچارد میپیوندد. خبر اعدام باکینگهام در محضر هنری به ریچارد میرسد. هر روز بر تعداد سپاهیان هنری اضافه میشود تا قدرت را از ریچارد پس بگیرند. دو ارتش وارد نبرد میشوند. ریچارد به دست هنری، به طرز خفتباری کشته میشود و بدینگونه سلطنت هنری هفتم آغاز میگردد و ازدواجش با ملکه، به جنگهای داخلی پایان میبخشد.

ریچارد سوم، طولانیترین و پرشخصیتترین اثر تاریخی شکسپیر است؛ وقایع داستان، پس از نمایشنامه هنری ششم رخ میدهد. آثار تاریخی شکسپیر از زندگی و مرگ شاه یوحنا به هنری هشتم ختم میشوند. تاریخ شاه ریچارد سوم اثر تامس بور و نوشتههای ادوارد هال و رافائل هالینشد از منابع نویسنده بودهاند. تکگوییهای حیرتانگیز و ترسیم دقیق سیما و خلق و خوی ریچارد، دلایلی بر محبوبیت این نمایشنامهاند.
در سال ۱۹۵۵، فیلم Richard III با کارگردانی و بازیگری سر لارنس اولیویه به اجرایی ماندگار در سینما بدل شد. سریال The hollow crown نیز بر اساس نمایشنامههای تاریخی شکسپیر، زندگی ریچارد سوم و پادشاهان پیش از او را به تصویر میکشد.
درباره نویسنده
ویلیام شکسپیر، نمایشنامهنویس و شاعر اهل انگلستان، آوریل ۱۵۶۴ در نزدیکی استراتفورد چشم به جهان گشود. تحصیلاتش به دلیل اوضاع نامناسب مالی خانواده، به درازا نکشید. علاقهاش به ادبیات و دیدن اجراهای هنرپیشگان سیار او را به لندن کشاند تا قدم به دنیای تئاتر گذارد.
حضورش در محافل تئاتری، با بازیگری و بعداً با گرفتن سمت دستیاری رئیس نویسندگان گروه ارل پمبروک آغاز شد. از ۱۵۹۴ عضو شرکای شرکت لرد چمبرلین، یکی از بهترین گروههای تئاتر لندن بود. همکاری با این جمع، جایگاه شکسپیر را به عنوان یکی از برترین نمایشنامهنویسان و بازیگران آن زمان تثبیت کرد. از ۱۵۹۷ با چاپ نمایشنامههایش، تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخت. در ۱۶۰۹، مجموعه غزلهایش نیز منتشر شد. او آوریل ۱۶۱۶ در ۵۲ سالگی درگذشت.

تا امروز، از او به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان جهان یاد میشود؛ گفتههایش در مکالمات روزمره به گوش میرسد و نمایشنامههایش هر روز خوانده و اجرا میشوند.
قسمتی از کتاب ریچارد سوم
ملکه الیزابت: اکنون دیگر به چه چیز سوگند توانی خورد؟
ریچارد: به زمانی که خواهد آمد.
ملکه الیزابت: که تو پیشاپیش در زمان گذشته آلودهاش کردهای.
چراکه من خود اشکها دارم که زین پس بیفشانم
به یاد ستم هایی که در گذشته از تو دیدهام.
و زندهاند کودکانی که تو پدرانشان را به مسلخ فرستادی.
آری، نوجوانانی وانهاده به خود که فردا بر حال خویش نالهها خواهند کرد.
و والدینی برجامانده که فرزندانشان را به سلاخی سپردهای
درختانی فرتوت و بیباروبر که فردا
بر حال خود ضجه خواهند زد.
باری، به آینده سوگند مخور که گذشته را چندان به ستم آلودهای که آینده پیشاپیش تبه شده است.
شاید این مطالب را هم دوست بدارید:
-
-
- هملت، شاهزاده دانمارک از مرگ پدر باخبر و راهی دربار میشود. در بدو ورود، عمو را در مقام پادشاهی و مادر را در آستانه ازدواج با او میبیند. هملت، سخت از این «عجله شوم» برمیآشوبد. هوراشیو و برخی از دوستان، که برای مراسم عزاداری و عروسی پس از آن در دربار حضور دارند، از دیده شدن شبح پدر هملت با او سخن میگویند…
-
-
-
- ههر بازیگری دوست دارد در عمر حرفهای یکبار نقش مکبث و بهخصوص اگر زن باشد نقش لیدی مکبث را بازی کند. دو نقش بسیار دراماتیک. آدمهایی که در سودای قدرت دست به خون آلوده میکنند و این خون دامنشان را میگیرد…
-
- رویا در شب نیمه تابستان
- گ تیسیوس، دوک آتن، قرار است در شب فرا رسیدن ماه نو با هیپولیتا، ملکه آمازون عروسی کند. در حین تدارکات عروسی، پدر هرمیا همراه با دخترش و لایسندر و دمیتریوس به حضور شاه میآید. لایسندر، عشق زندگی هرمیاست اما پدرش، دمیتریوس را همسر بهتری برای دخترش میداند…
- شاه لیر
- لیرشاه، پس از سلطنت طولانیاش، تصمیم به کنارهگیری از تاج و تخت و تقسیم آن بین سه دخترش میگیرد. گانریل و ریگان، دختران چربزبانش موفق میشوند هرکدام سهم گزافی دریافت کنند. کوردلیای مهربان و مورد علاقه پدر اما تن به چاپلوسی نمیدهد و با نارضایتی پدر از ارث محروم میشود…
- کوریولانوس
- کایوس مارتیوس، به سبب نمایش رشادت و فتح شهر کوریولی، کوریولانوس لقب میگیرد. پس از بازگشت از جنگ، به پاس خدماتش، مقام کنسولی به او پیشنهاد میشود…
- بدینسان با بوسهای جان میسپارم؛ چند خودکشی باشکوه در داستان ها
- از میان تمام مرگهای موجود در داستان ها، خودکشیها اغلب برای ما تاسفآورترند؛ چه حاوی مونولوگ درونی دقیقی باشند یا راز وحشتناکی پیرامون انگیزهی شخصیت وجود داشته باشد. البته، ما قطعا خودکشی را در دنیای واقعی تایید نمیکنیم…
- من عاشق بودم
- عاقبت بسیاری از عشاق در داستانها معلوم نیست. در خیلی از داستانها نیز سرنوشت عشاق با دوری و عدم وصال جذابتر میشوند. اما اگر دلدادگان بهم برسند چه چیزی باعث دوام و بقای عشقشان میشود…
- من شاه بودم، تا قبل از اینکه دخترم را از ارث محروم کنم!
- شخصیتهای داستانی از میان تاریخ و افسانه سردرمیآورند و با نشان دادن طبیعیترین روابطی که در زندگی وجود دارد، ما را در برابر ارزشهای اخلاقی و انسانی به چالش میکشند…
- رومئو و ژولیت با کامیونها روی صحنه میروند
-
- چند روز پیش یک تئاتر نام آشنا روی صحنه اجرا شد، نمایش «رومئو و ژولیت» اثر کلاسیک ویلیام شکسپیر! این اجرا با بقیه اجراها یک تفاوت بزرگ داشت و در ابتکار بیسابقه به جای بازیگران، ماشینها در این نمایش عاشقانه ایفای نقش میکردند…
نوشتهها و کتابهای مرتبط







