سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

زمستان بی بهار

نویسنده: ابراهیم یونسی

ناشر: نگاه

تعداد صفحات: ۷۶۷

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۱۱۳۵


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید
زمستان بی بهار

اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

تهیه این کتاب

زمستان بی بهار

 

 

کتاب « زمستان بی بهار» نوشته ابراهیم یونسی توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.یونسی در این کتاب همان تماشاچی دانا و آگاهی است که صورتی دوگانه پیدا کرده است، او در حین این که داستان و وقایع زندگی خودش را بازگو می‌کند، کمی هم دورتر ایستاده و شاهد جریان زندگی در جهان اطرافش است. این کتاب با تولد این نویسنده آغاز می‌شود و با رهایی‌اش از زندان به پایان می‌رسد. او در زندگی خود بهاری نمی‌بیند.

سودای آزادی و آزادگی زودتر از چیزی که فکرش را بکند، نابود می‌شود و بهای این آزادی‌خواهی هشت سال زندان است. هشت سال از گران‌بهاترین سال‌های مردی که فکرهای بزرگی داشت و کارهای بزرگ‌تری می‌کرد. تنها جوانه‌های بهار کم‌رمق زندگی او، خانواده‌اش هستند. کسانی که از ازل تا ابد با او بوده و خواهند بود. و اینجاست که در پایان کتاب اعتراف می‌کند که «تنها کسانی که انتظارمان را می‌کشند، افراد خانواده‌اند…».



مسیر رشد فکری و شخصیتی نویسنده را به خوبی می‌توان در این کتاب دنبال کرد. واقعیت‌های رویانمایی که تا دیروز شالوده‌ی زندگی‌اش را می‌ساخت، یکی یکی روی سرش هوار می‌شود و تازه می‌بیند که دنیا آن‌قدرها هم جای قشنگی برای زندگی کردن و عشق ورزیدن نیست.

«پس از پایان جنگ جهانی دوم از فرانسه برای معالجه به آلمان می‌رفتم، و چه خوشحال بودم که به آلمان می‌رفتم: ما آریایی، آن‌ها آریایی. برادری بودم که به خانه‌ی برادر می‌رفتم. غمی نداشتم» در کمتر از چند دقیقه تبدیل می‌شود به «فهمید که عربم» و تنها حسرتی باقی می‌ماند از این که چرا انگلیسی نمی‌داند تا خودش را کامل و روشن معرفی کند. زمستان بی‌بهار یکی از آثار تحسین شده در ادبیات معاصر ایران است.

 

در مورد نویسنده: 

ابراهیم یونسی ، نویسنده و مترجم و مورخ تاریخ کردستان و نخستین استاندار کردستان در بعد از انقلاب سال ۱۳۰۵ در شهر بانه متولد شد. در سال ۱۳۲۲ به تهران آمد و در دبیرستان نظام ثبت‌نام کرد.ابراهیم جوان در سال ۱۳۲۴ دیپلمش را گرفت و وارد دانشکده افسری شد. در سال ۱۳۲۷ با درجه ستوان دومی رسته سوار دو از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل گردید، و مأمور خدمت در لشکر چهار رضائیه شد. یونسی اواخر سال ۱۳۲۸ با بانو رزا گلپاشی ازدواج کرد، ثمره این ازدواج سه دختر و یک پسر است

یونسی از اعضای گروهی بود که در سال ۱۳۳۳ پس از دولت دکتر مصدق به عنوان افسر نظامی دستگیر و محکوم به اعدام شد ولی در آخرین لحظات ـ هنگام اجرای حکم ـ به او ابلاغ شد که به علت نقص عضو خدمتی از یک درجه تخفیف (یا عفو ملوکانه) برخوردار شده‌است؛ به حبس ابد محکوم و پس از هشت سال با یک درجه تخفیف آزاد شد.
او ترجمه و کار داستان‌نویسی را از همان روز‌هایی که در زندان بود، آغاز کرد. طبق آن‌چه گفته است، در همان ایامی که در زندان به سر می‌برد، از “سیاوش کسرایی” که برادرش جزو زندانی‌شده‌ها بود و او مرتب به ملاقاتش می‌رفت، درباره ترجمه «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز می‌پرسد و او به یونسی پیشنهاد می‌کند که جا دارد این اثر را ترجمه کند؛ پس ترجمه می‌کند و کتاب، زیر نظر “سیروس پرهام” منتشر و در سال ۱۳۳٦ در دانشگاه تهران برنده جایزه می‌شود.
یونسی داستان‌نویسی را در زندان و از طریق مکاتبه با مدرسه آموزش رمان‌نویسی انگلستان تجربه کرد. پس از آزاد‌ی‌اش در سال ۱۳۴۱ «هنر داستان‌نویسی» را که در این ایام تالیف کرده بود، منتشر کرد

یونسی به همراه “محمد قاضی” و “م. ا. به‌آذین” در بخش ترجمه شرکت کامساکس (شرکتی دانمارکی که راه‌آهن ایران را ساخت)، همکار بودند

او در طول سال‌های دراز فعالیت قلمی در حوزه تالیف و ترجمه و داستان نویسی بیش از ۸۰ کتاب را به بازار کتاب عرضه کرده است

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *