23 ژوئن 1971 وقتی کتاب لوراکس نوشته دکتر زئوس منتشر شد، هنوزدغدغههای محیط زیستی و نگرانی از گرمایش زمین و ترس از تغییرات اقلیمی و بیآبی برای ما ساکنان زمین تعریف نشده بود. اما در لوراکس این هشدار داده شد، وقتی که تمام درختها را از بین میبریم و درختان کاغذی و جنگلهای مصنوعی به جایش قرار میگیرد، زندگی تغییر میکند. پیامی که لوراکس میخواست از درون داستان شگفتانگیزی که برایمان تعریف میکرد به ما بدهد تاکید بر این نکته بود: «زمین را دریابید»، «زمین را دوست داشته باشید».
پسری که برای شنیدن درباره مشخصات و ویژگیهای یک درخت واقعی از دیوارهای شهرش دور میشود و به سراغ مرد پریشان احوال و شرمندهای میرود. مردی که باور دارد او تمام درختها را خشکانده و از بین برده است. به نظر میرسد خیلی دیر بسیاری از ما و مخاطبان نوجوان این کتاب دریافتند که احترام به محیط زیست و همه موجودات زنده به ما کمک میکند تا کره زمین را برای خود و نسلهای آینده حفظ کنیم.
این کتاب در ایران به عنوان جلد چهارم کتابهای یک جورکی منتشر شده است اما در جهان داستانی مستقل دارد. در اکثر نظرسنجیها این کتاب به عنوان یکی از صد کتاب برتر معلمهاست، برای چهلمین سال انتشار این اثر بزرگداشتهایی برگزار شد. در سال 1972 سریالی براساس آن ساخته شد، در سال 1999 این کتاب را بازنویسی کرد و در سال 2012 انیمیشنی خلاقانه از آن اکران شد و در برادوی در سال 2015 یک تئاتر موزیکال از آن روی صحنه رفت.
درباره نویسنده
بیشتر مخاطبان و خوانندههای کتابهایش او را با عنوان دکتر زئوس میشناسند؛ اما نام کامل او «تئودور سوس گایزل» است که متولد ۲ مارس ۱۹۰۴ بود. کارهای مختلفی از مجری گری، تهیه کنندگی و نویسندگی در زندگیاش انجام داد. مدتی هم در نیویورک پست کاریکاتور میکشید.
از آثارش چهار فیلم موزیکال و سینمایی و چندین برنامه تلویزیونی ساخته شد. او بیش از 60 کتاب نوشته است که 46 تای آن برای کودکان بوده و در سال 1984 برنده جایزه پولیتزر شده است. او چند شخصیت همچون گرینچ ، گربه کلاهبهسر و … را خلق کرد و حداقل 10 فیلم سینمایی براساس این شخصیتها ساخته شده و موزد استقبال قرار گرفته.
آثار او در ایران با استقبال فراوان روبهرو شده به خصوص که با ترجمه رضی هیرمندی، طنز آن کاملا حفظ میشود. از او کتابهای گربه کلاهبهسر، هورتون صدایی میشنود و چطور گرینچ کریسمس را دزدید، میزی گل به سر، اسنیچهای باستاره و اسنیچهای بی ستاره منتشر شده است.
دکتر زئوس در 24 سپتامبر 1991 پس از یک دوره طولانی بیماری درگذشت.
بخشی از کتاب لوراکس
* خیابان لوراکس جایی است که علفهای زیادی در آنجا رشد میکنند. هیچ پرندهای بهجز کلاغها آنجا آواز نمیخوانند. خیابان لوراکس زمانی جنگلی سرسبز با چمنهای با طراوت، برکههایی با آب پاکیزه و پرندگان خوشآوازی بود. وان سلی پیر روزی به جنگل آمد. قلب وانسلی با دیدن درخت زندگی از شادی پر شد.
او خیلی زود یک فروشگاه کوچک ساخت، بعد یکی از درختهای زندگی را با یک ضربه تبر قطع کرد و با مهارتی استادانه از کاکلهای نرم آن لباسی بافت و لوراکس که یک موجود ظاهراً پیر و عجیبوغریب و کوتاهقد و پرزدار بود از زبان درختها صحبت کرد و او را از بریدن درختان منع کرد. اما وانسلی باهدف پیشرفت، درختان بیشتری را قطع کرد و کارخانه را گسترش داد. این کتاب از زبان همه درختان، آبزیان و پرندگانی است که از آلودگی محیط رنج میبرند.
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری