فلسفه هنری جیمز برای نجات زندگی اش
ویلیام جیمز (1842-1910)، روانشناس و فیلسوف بزرگ آمریکایی توانست با تغییر نگرش و به کار گیری اراده آزاد خود روانرنجوری که از سنین جوانی با آن دست به گریبان بود را درمان کند و چارچوب فکری جدیدی را برای زندگی بهتر شکل دهد. به عبارت دیگر میتوان گفت که اندیشههای او سر منشا کتابهای خودیاری امروزی هستند که نه تنها به تغییر نگرش، بلکه به دست به عمل زدن نیز تاکید میکنند.
جانهای بیمار، ذهنهای سرحال
نویسنده: جان کاگ
مترجم: مهدی نصرالهزاده
ناشر: بیدگل
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۲۲۲
ویلیام جیمز (1842-1910)، روانشناس و فیلسوف بزرگ آمریکایی توانست با تغییر نگرش و به کار گیری اراده آزاد خود روانرنجوری که از سنین جوانی با آن دست به گریبان بود را درمان کند و چارچوب فکری جدیدی را برای زندگی بهتر شکل دهد. به عبارت دیگر میتوان گفت که اندیشههای او سر منشا کتابهای خودیاری امروزی هستند که نه تنها به تغییر نگرش، بلکه به دست به عمل زدن نیز تاکید میکنند.
جانهای بیمار، ذهنهای سرحال
نویسنده: جان کاگ
مترجم: مهدی نصرالهزاده
ناشر: بیدگل
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۲۲۲
ویلیام جیمز (1842-1910)، روانشناس و فیلسوف بزرگ آمریکایی توانست با تغییر نگرش و به کار گیری اراده آزاد خود روانرنجوری که از سنین جوانی با آن دست به گریبان بود را درمان کند و چارچوب فکری جدیدی را برای زندگی بهتر شکل دهد. به عبارت دیگر میتوان گفت که اندیشههای او سر منشا کتابهای خودیاری امروزی هستند که نه تنها به تغییر نگرش، بلکه به دست به عمل زدن نیز تاکید میکنند.
کتابی را نوشت که نیاز داشت بخواند
جان کاگ (متولد 1979) استاد فلسفه در دانشگاه ماساچوست است. در پی خودکشی دانشجویی در هاروارد، کاگ سی ساله که با بحرانهایی در زندگی شخصیاش دست و پنجه نرم میکرد و سرگرم نوشتن تز فوقدکترای خود در مورد ویلیام جیمز بود، تصمیم به نوشتن کتابی میگیرد که خودش بیشتر از همه به خواندنش احتیاج داشت: کتابی که در ارزش زندگی کندوکاو کند و به این سئوال دیرینه بشر پاسخ دهد که آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟
«جانهای بیمار، ذهنهای سرحال» (2020) جدیدترین کتاب اوست که شهرت فراوانی را هم برایش به ارمغان آورده است. «پیادهروی با نیچه» هم یکی دیگر از کتابهای کاگ است که به فارسی ترجمه شده است[1].
ترجمه کتاب در مقایسه با به متن اصلی انگلیسی آن دشوارتر و سختخوانتر است، با این حال مهدی نصرالهزاده در ترجمه این کتاب متنی با معادلهایی دقیق و به جا ارائه کرده است.
ویلیام جیمز؛ بنیانگذار روانشناسی کارکردگرا
ویلیام جیمز فیلسوف، بنیانگذار مکتب پراگماتیسم و یکی از مهمترین روانشناس آمریکایی است. او در خانوادهای ثروتمند و سرشناس متولد شد. پدر جیمز سعی داشت ویلیام جیمز جوان را به تحصیل تشویق کند اما درست در زمانی که جیمز وارد دانشگاه هاروارد شد، سلامتی و اعتماد به نفس او هم دچار نقصان شدند و جیمز دچار نوعی روانرنجوری شد که تا آخر عمر همراه او بود. این روانرنجوی بنمایه کتاب جانهای بیمار و ذهنهای سرحال را تشکیل میدهد.
جیمز بر ارزش پراگماتیسم (کارکردگرایی) در روانشناسی تاکید میکرد. پراگماتیسم بر این اصل استوار است که درستی یک فکر یا تصور را باید به وسیله نتایج عملی آن ارزیابی کرد. او در کتابی با عنوان «پراگماتیسم» که در سال 1907 نوشت این نظریه را به عنوان یک نوع جنبش فلسفی تدوین کرد.
فقدان رسالت رنجآفرین است
در جانهای بیمار و ذهنهای سرحال، ابتدا با ویلیام جیمز جوان و پریشانی آشنا میشویم که به هر کاری که میلش میکشد دست میزند؛ از تحصیل طب گرفته تا فراگیری نقاشی در نزد شهیرترین نقاشان زمانهاش. اما ویلیام جیمز جوان خوشحال نیست. انگار که در اختیار داشتن هر امکانی در زندگی، راه را برای تلاش کردن و امید بستن به کسب نتیجه میبندد. جان کاگ در مورد این مرحله از زندگی جیمز مینویسد:
«او مردی کثیرالوجه، یا به اصطلاح آدمی چهل تکه بود، و در سالهای آغازین کارش، کم مانده بود که شیرازه وجودش به طور کامل از هم بپاشد. اما چیز دیگری هم در کار بود. جیمز به لحاظ فلسفی کاملاً پای در گل مانده بود؛ او در افکار و اندیشههایی وامانده بود که پیش از او متفکران بیشماری را به ستوه آورده بودند: شاید که انسانها کاملاً تحت تاثیر نیروهایی ورای کنترل خودشان باشند؛ شاید که زندگیشان از آغاز مقدر شده و به گونهای رقم خورده باشد که گریزی از پایان یافتن فجیع و بیمعنای آن نباشد؛ ….».
از طرف دیگر، بیهدفی، نداشتن رسالتی در زندگی، و از همه مهمتر، نداشتن تصویری روشن از خویشتن، نیازها و تمایلات آن، ویلیام جیمز جوان را به ورطه نابودی کشانده بود. بیراه نیست اگر گفته میشود بیکاری آدمها را به سمت جنون سوق میدهد. حالا میدانیم که مشکل اصلی او بحران معنا بود؛ بحرانی وجودی که او را تا مرز خودکشی پیش برد.
«رنج تفرد آفرین است». ویلیام جوان هنگام به دام افتادن در مغاک بیانتهای اضطراب وجودیاش به درستی به این حقیقت پی میبرد که هیچ کس نمیتواند عذاب او را درک کند. به همین علت است که مبتلایان به اختلالات روانی اغلب به شکل خودخواستهای از جامعه فاصله میگیرند. کدام یک از جانهای سالمی که به زندگی روزمرهشان مشغولاند میتوانند وضع این به حال خود رهاشدگان رنجور را دریابند؟
سلیمالنفس بودن: تظاهر کن میتوانی!
با این وجود، هنری جیمز فلسفهای را پایه گذاری میکند که قبل از هر چیز، زندگی خودش را نجات میدهد:
«….. برخی نویسندگان -جیمز برجستهتر از همه- میتوانند به ما کمک کنند که دوام بیاوریم و زنده بمانیم. چگونه؟ آن طور که گفتهاند، با محفوظ داشتن و منتقل کردن آنچه در پیوند با انسان بودن مهمترین چیز است، پیش از این که از دنیا برویم. جیمز چیزی را ساخت که خود از آن به فلسفه سلیمالذهنی تعبیر کرده است».
سلیمالذهن بودن فقط به نشستن و اندیشیدن نیست، بلکه عمیقاً در عملگرایی ریشه دارد، به طوری که حتی اقدام به خودکشی و اعمال خودویرانگرانه هم میتوانند به عنوان نوعی عمل تعبیر شوند:
«جیمز دوست داشت همه نوع مواد شیمیایی کشنده را وارد بدن خود کند …. او فقط با دست زدن به بزرگترین مخاطره میتوانست بخت آزاد بودن را نصیب خود کند».
خیلی وقتها، یک جان بیمار به قدری در سراشیبی پیش میرود تا در نهایت دیگر قادر به تحمل وضع موجود نباشد و سپس برای ایجاد تغییرات آماده میشود. تجدید حیات روانشناختی ویلیام جیمز هم در سال 1870 و درست در زمانی که ناگهان پی میبرد میتواند افکارش را انتخاب کند اتفاق میافتد.
دوان و سیدنی شولتز در کتاب تاریخ روانشناسی نوین[2] در مورد تولد دوباره جیمز مینویسند:
«او آثار زیادی را در فلسفه خواند -از جمله مقالههای چارلز (ساندرز پیرس) فیلسوف درباره آزادی اراده- و نسبت به موجودیت آن ترغیب شد. تصمیم گرفت اولین اقدامش در مورد اراده آزاد باور کردن به اراده آزاد باشد. سپس متقاعد شد که میتواند به وسیله باور بر نیروی اراده، افسردگی خود را درمان کند».
فلسفه جیمز در این زمینه بر یکی از دیرینترین و پرمناقشهترین موضوعات تاریخ روانشناسی (حتی قبل از آن که روانشناسی نوین از پیوند فیزیولوژی و فلسفه متولد شود) بنا شده است: رابطه ذهن و بدن، که امروزه فرایندهای زیربنایی آن را به روشی علمی و تجربی میشناسیم. این همان فلسفه و نگرشی است که در زبان انگلیسی با اصطلاح Fake it till you make it به بهترین شکل شناخته میشود: به انجام دادنش تظاهر کن تا بلاخره بتوانی انجامش بدهی؛ مفهومی که در یکی از پر بازدیدترین تدتاکها هم به آن پرداخته شده و بنمایه آن چنین است:
«عمل کردن چنانکه گویی جهان مکانی خوش استقبال و پر ملاطفه است گهگاه این اثر را دارد که آن را به واقع هرچه بیشتر چنین میکند».
فقط وانمود کن، ادایش را در بیاور، تمرینش کن تا کم کم آن ذهنیت یا رفتار مطلوب را از آن خود کنی. این دستورالعمل برگرفته از نگرشی فلسفی، در طول گذشت سالها در دل بنیانهای روانشناسی کاربردی متبلور شده و در حال حاضر یکی از رایجترین، و البته موثرترین راهکارهای اتاق رواندرمانی است.
اصول روانشناسی
جیمز در دهه پنجم زندگیاش تصمیم به نگارش کتاب «اصول روانشناسی»، میگیرد تا «این حوزه نورس و رو به رشد روانشناسی را در برابر دقیقترین و سختگیرانهترین روشهای علوم تجربی پاسخگو سازد و همزمان، توضیح دهد که چگونه این مطالعه تجربی ذهن انسان از تقلیلگرایی علمی پرهیز کرده و مصون مانده است».
کتابی که جیمز در سال 1878 قول داده بود یک ساله به اتمام برساند اما در نهایت 12 سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. در همین کتاب بود که او به مسئله عادات میپردازد و این عقیده را مطرح میکند که انسانها قادرند نیرویشان را برای تغییر عادات نامطلوب بسیج کنند و عاداتی پسندیده و تعالیبخش را جایگزین آنها کنند.
نویسندگان تاریخ نوین روانشناسی درباره کتاب اصول روانشناسی که تبدیل به پایهای فکری برای کارکردگرایی شد مینویسند: «او (جیمز) میگفت که خرد یا عقل تحت تاثیرات فیزیولوژیکی بدن عمل میکند، باورها را عوامل هیجانی تعیین میکنند، خواستها و نیازهای انسان بر استدلال و تشکیل مفهوم تاثیر میگذارند. بدین سان، جیمز انسانها را مخلوقهایی کاملاً معقول تلقی نمیکرد».
جالب است که ویلیام جیمز، که برادر نویسنده پرآوازه، هنری جیمز بود، نویسندهای چیرهدست هم بود و معروف است که در نوشتن متون علمی روشنی و در عین حال سبک گیرا و قابل توجهی داشته است.
به طور کلی، جیمز نگرشی را به زندگی ارائه میکند که با به کارگیری آن بتوان به شکل بهتری با موقعیتها سازگار شد. نگرشها و راهحلهایی که جیمز برای نجات زندگی خودش به کار بست، در طول سالیان به حیاتشان ادامه دادند و به نحوی در شالوده بسیاری از نظریات روانشناسی و راهکارهایش هم رسوخ کردند.
[1] پیادهروی با نیچه (در مسیر خودیابی)، جان کاگ، امیر فخرایی، کتاب کوله پشتی، 1400
[2] تاریخ روانشناسی نوین، دوان پی. شولتز و سیدنی الن شولتز، ترجمه علی اکبر سیف و همکاران، نشر دوران، 1391
فلسفه هنری جیمز برای نجات زندگی اش
2 دیدگاه در “فلسفه هنری جیمز برای نجات زندگی اش”
هنری جیمز در عنوان اشتباه است.
ممنون از دقت شما