صادق ممقلی، شرلوک هلمس ایران، داروغه اصفهان
نویسنده: کاظم مستعان السلطان
ناشر: مانیا هنر
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۱۶۴
لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند
کتاب صادق ممقلی، شرلوک هلمس ایران یا داروغه اصفهان را میتوان اولین نمونه کتاب پلیسی-کارآگاهی ایرانی به حساب آورد، کتابی که از شناخته شدن آن مدت زیادی نمیگذرد، از نویسندهای به اسم «کاظم مستعان السلطان» که حدود صدسال پیش این داستان را نوشته.
داستان در اصفهان زمان ظل السلطان میگذرد. صادق ممقلی که او را ارباب صدا میزنند از معتمدان شهر است. او همه دزدان شهر را میشناسد و هر مالباختهای میتواند برای به دست آوردن مال غارت شدهاش سراغ او برود. ممقلی بیشتر از اینکه نقش یک داروغه را بگیرد که قصدش مجازات دزدان و جانیان است، به دنبال اجرای عدالت است.
قالب داستان مثل هزارویکشب قصه در قصه است اما معلوم است که کاظم خان با داستانهای پلیسی غربی آشنا بوده و تا جایی که توانسته اسباب این نوع داستانها را فراهم کرده و درست مثل شرلوک هلمز، برای صادق ممقلی هم دستیاری گذاشته. صادق ممقلی هم مثل شرلوک برای کشف رازها به جزئیات و مواردی دقت میکند که برای روزگار خودش نوآورانه است.
داستان با یکی از ماجراهای دزدی شروع میشود اما سر از جاهای عجیبی در میآورد و ماجرا برای خواننده امروزی وقتی جالبتر میشود که میفهمیم یکی از کسانی که صادق ممقلی به دنبال اوست و حسابی گیجش کرده، یک زن است.
ویرایش کتاب فعلی براساس دو چاپ موجود از این کتاب انجام شده. کتاب دارای نه فصل است که هرکدام با عنوانی نامگذاری شدهاند.
با خواندن این کتاب نه تنها لذت خواندن یک کتاب پلیسی را به دست میآورید بلکه انگار به درون تاریخ سفر میکنید و اصفهان قدیم و زندگی مردم گذشته را مثل یک فیلم سینمایی مقابل چشمانتان میبینید.
نقد این کتاب را میتوانید در اینجا بخوانید.
درباره نویسنده
ماجرای کشف نویسنده این کتاب خودش دست کمی از ماجراهای معمایی ندارد. تا سالها گمان میشد که کاظم مستعان السلطان همان حسینقلی مستعان، روزنامهنگار و پاورقی نویس دوران پهلوی اول بوده است.
تا اینکه مهدی گنجوی سراغ اسناد آرشیو ملی ایران رفت و عاقبت متوجه شد که این شخص، فرد دیگری است. او فهمید کاظم مستعان السلطان در کنار افرادی چون ناظمالاسلام کرمانی، نویسنده تاریخ بیداری ایرانیان، یکی از اعضای انجمن مخفی ثانی در دوره مشروطه بوده. مستعانالسلطان همچنین از سرپرستان اموال و کارگزاران نظامالسلطنه مافی (۱۲۸۶-۱۲۱۱) و نیز از نخستوزیران دوره محمدعلی شاه قاجار بوده است.
بخشی از کتاب صادق ممقلی
پس از آنکه قدری در اطراف آن محل گردش نمودم در گوشهای چند دانه پوست آجیل از قسم بخورک افتاده بود که تازه بود. خم شدم که درست ملاحظه کنم دیدم قدری هم خاکستر توتون به زمین ریخته. پس قدری تامل کرده خاکستر را شناختم که از چه قسمی است. آن چند دانه پوست بخورک را هم برداشتم. چون دیگر آنجا علامتی نبود از راه دیگر این زیرزمین خواستم بالا بیایم.
در راهرو اثر جای دو دست مختلف دیدم که هر دو دست راست بود ولی تعجب در این بود که یکی از آنها دست زن بود و دیگری دست مرد. مثل اینکه هر دو در پایین آمدن و بالا رفتن از عقب هم دست به دیوار زده تکیه نموده باشند.
پس فوری بالا آمدم و چون آن ساعت در آنجا هیچ وسیلهای موجود نبود چشمم به گوسفندی افتاد که جلو عمارت به درخت بسته بودند و متعلق به آشپزخانه بود. زود دادم سرش را بریدند و قلوههایش را بیرون کشیده، پوست نازک روی آنها را برداشتم با قطعه بزرگی از دنبه و پوست قلوه را بر روی دنبه کشیده، آمدم پایین و ارام به جای یکی از دستها زدم و فوری برروی کاغذ مخصوص آن که همراه داشتم برگرداندم و عکس یکی از دستها گرفته شد. بعد پوست دیگر را انداخته، همین قسم جای دست دوم را برداشتم و بالا آمده مشغول تحقیق شدم.
Thanks for clicking. That felt good.
Close