خفاش شب
نویسنده: سیامک گلشیری
ناشر: مروارید
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۸۹
تعداد صفحات: ۱۵۳
شابک: ۹۷۸۹۶۴۱۹۱۰۶۰۲
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
انتشارات آگاه 30book بزودی بزودی بزودی بزودیخفاش شب نام یکی از معروفترین قاتلان زنجیرهای ایران بود. افراد زیادی به یاد دارند که در دهه هفتاد ناگهان ماجرای کشف اجساد زنانی شروع شد که با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند. سرانجام مردی به اسم غلامرضا خوشرو به اتهام این قتلها بازداشت و اعدام شد، مردی که البته مدتها قبل از کشف نام و نشانش، لقب خفاش شب را گرفته بود.
«سیامک گلشیری» همان لقب را برای رمانش انتخاب کرده، اما این رمان درباره خفاش شب نیست، حداقل درباره خفاش شبی به اسم غلامرضا خوشرو. درباره کس دیگری است که میتواند خفاش شب باشد، یا هر کسی در این شهر که توان خفاش شب شدن دارد.
قهرمان داستان مثل خفاش شب طعمههایش را از میان زنان انتخاب میکند، زنانی که اغلب خوشپوش و خوش عطر و لاک زدهاند. به ظاهر نشان میدهد که قصد کمک به آنها یا رساندنشان به مقصد را دارد و البته یادآوری میکند که آنها باید خیلی مراقب باشند که گرفتار خفاش شب نشوند. همه زنهای داستان از شنیدن این حرف تعجب کرده و یادآوی میکنند که خفاش شب چندماه پیش اعدام شد. اما قاسم (قهرمان داستان) مطمئن است که اینطور نیست، خفاش شب هنوز زنده است و در تاریکی خیابانها قربانی میگیرد؛ که البته بیراه هم نمیگوید!
سیامک گلشیری در این داستان کوتاه بیشتر قصد دارد به نوعی کالبد شکافی شرایط اجتماعی و خانوادگیای را بکند که محصولش افرادی مثل غلامرضا خوشرو هستند. شما با خواندن این داستان همانطور که درگیر یک داستان جنایی میشوید، با یک اثر جامعهشناختی هم روبهرو هستید، داستانی که بیشتر قصد دارد زندگی خانوادگی و شرایط و آسیبهای روحی-روانی خفاشهای شب را نشان دهد.
کتاب خفاش شب اولین بار در سال 1389 توسط انتشارات مروارید به چاپ رسید اما به زودی قرار است چاپ جدیدی از آن توسط نشر چشمه به بازار بیاید.
درباره نویسنده
سیامک گلشیری متولد 1347 است و زبان آلمانی خوانده. فعالیت ادبیاش را با انتشار داستانهای کوتاه در نشریات دهه هفتاد شروع کرد. از او کتابهای زیادی هم در حوزه بزرگسال و هم نوجوان به چاپ رسیده. از آثارش میتوان تصویر دختری در آخرین لحظه سال گذشته، آخرین رویای فروغ، مهمانی تلخ و نفرین شدگان را نام برد و رمانهای پنجگانه خون آشام و گورشاه از معروفترین کارهایش برای نوجوانان هستند.
گلشیری دست به ترجمه هم زده است و گزیدههایی از متون کهن را هم تدوین کرده. در وینش گفتوگویی هم با او انجام دادهایم که میتوانید در اینجا بخوانید.
بخشی از کتاب خفاش شب
مراد سر تکان داد. همانطور خیره شده بود به قاسم. قاسم گفت:«کار خفاش شب بوده.»
زن لاغر اندام گفت:«خفاش شب!»
قاسم خیره شده بود به جلو. گفت:«آره، کار خفاش شب بوده.»
زن چشم درشت گفت:«خفاش شبو سه چهارماه پیش دار زدن، آقا. شما نسنیدهین؟ همه میدونن.»
قاسم گفت:«چی رو همه میدونن، خانم؟ شما میدونین خفاش شب چطوری زنها رو میکشت؟ گردن و سینهشونو سوراخ سوراخ میکرد. بعدش هم آتیششون میزد. عینهو همون زنی که گفتم نزدیک محل کارتون پیداش کردهن.»
توی آینه به هردو زن نگاه کرد که خیره شده بودند به او. گفت:«من که میگم خفاش شب هنوز زندهاس.»
زن لاغراندام گفت:«من دارم یواش یواش میترسم.»
به زن کنار دستیاش نگاه کرد و لبخند زد. قاسم گفت:«ترسم داره. واقعا ترس داره.»