اهمیت انتخاب موضوع
هوشنگ گلشیری در اوایل دهه 50 شمسی رمانی با نام کریستین و کید نوشت. درباره این رمان نقدهای موافق و مخالف بسیاری تاکنون مطرح شده اما در سال 1351 محمدعلی سپانلو نقدی بر این کتاب نوشت که گویا بر خوانندگان اثر تأثیرگذار بوده. این نقد بعدها در کتاب مجموعه مقالات سپانلو درباره ادبیات و زندگی بازنشر شد.
کریستین و کید
نویسنده: هوشنگ گلشیری
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۵۰
تعداد صفحات: ۱۳۴
این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند
نویسنده شازده احتجاب چشمهای نشان داده است. کریستین و کید تحویلی امانتی است بیاعتنا به طرح وضعیت. از سر عمد قدرتهای فنیاش را در ساختمانی به کار برده که پس از اتمام، شکیل است اما جای اسکان نیست. مقبرهی فراعنه … که با مرگ خود فرعون (در اینجا پایان حدیث آدمهای کتاب) برای همیشه به شکل هیولایی بیفایده و بیمصرف باقی خواهد ماند. حتی اگر حوصله کنید و تا آخر صفحه 134 را دوام بیاورید و بخوانید، مثل من، لزومی در بازگفتن داستان نخواهید یافت، و نه شوقی در اشاره به صحنهها و گفتارها. زن و شوهری فرنگی در شهرستان وطنی فرود آمدهاند. مثلا اعضا یک میسیون فرهنگی. روشنفکران مقیم شهرستان طبعا اولین آشنایان آنها هستند، و باز طبعا تحتتأثیر اخلاق و روابط ویژه فرنگیان قرار میگیرند، خاصه روابط زن و شوهر که از آزادی فرنگیها ناگزیرند. زن از میان این جوانان فاسقی انتخاب میکند، شوهر در پوسته فرنگستانیش غصه میخورد، و روشنفکران تفکرات میفرمایند. ماجرا چندان اهمیتی ندارد، خود نویسنده هم به این قضیه آگاه است که میخواهد با شگردهای بیان و قدرت نماسازیاش، از این عبث قبسی برافروزد، و تا حد توانایی ابهام را غلیظتر کند، ابهامی مجرد را، برای آدمهای کاملا انتزاعی که ترکیبشان با هم وضعیت تازه نمیزاید. شاید اگر نویسنده تازه کاری کریستین و کید را نوشته بود، آینده باروری را در او میدیدیم. شاید اگر اینجا فرانسه بود آقای للوش فیلمی از آن میساخت اما گلشیری… هوشنگ گلشیری، نویسنده شازده احتجاب مقیم اصفهان… این بازی را باخته است. مقصر هم تنها خود اوست که عالما عامدا هنر داستانگوییاش را صرف روایتی کرده که اصولا روایت «ما» نیست -که حتی روایت خود او هم نیست- حتی اگر یکی از بازیکنان ماجرای واقعی، خود نویسنده باشد. این نظریه که «موضوع اهمیتی ندارد، نحوه بیان موضوع مهم و اساسی است» حرف تازهای نیست. اما من شاهدم که همواره دو دسته از این نظریه دم زدهاند: اول ساده لوحانی که باورش دارند، و تا آخرالزمان با زحمت و عرق ریزان برمبنای آن مینویسند و درماندهها تا آخرالزمان هم نمیفهمند که چرا هیچکس هیچوقت هنرشان را نمیفهمد یا اگر میفهمد دوست ندارد. اینها در تعجبی ابدی میمیرند… و دسته دوم، رندانی که با دقت و مطالعه سوژه را انتخاب میکنند، اما علیالظاهر و «روآتی» خود را معتقد به سوژه نمیدانند. کامیابی اینان تنها باعث استمرار فریب خوردگی دسته اول میشود. ناکامی نویسنده چشم و چراغی چون گلشیری در این تجربه زمانی، اهمیت کهنه انتخاب موضوع را یکبار دیگر یادآور میشود. فکرم اینست که گلشیری به هرحال ادای دینی به گذشته کرده و خودگذشته است، پس یکبار دیگر آخرین قصههای دیگرش را بازخوانی کنیم. اهمیت انتخاب موضوع
به بهانه کریستین و کید نوشته هوشنگ گلشیری
منبع: کتاب در پیرامون ادبیات و زندگی(22مقاله). انتشارات گام 1353
پیشنهاد مطالعه: نقد سپانلو بر «داستان یک شهر»




