vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

کاغذدیواری زرد

نویسنده: شارلوت پرکینز گیلمن

مترجم: نیلی انصار

ناشر: نی

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۲۴

شابک: ۹۷۸-۶۲۲۰۶۰۵۶۸۳

  این مقاله را ۳ نفر پسندیده اند

تهیه این کتاب


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

کاغذدیواری زرد

 

کاغذدیواری زرد نام یکی از داستان‌های این مجموعه داستان است اما به دلیل اهمیت و ویژگی‌ که دارد، نامش بر عنوان کتاب نشسته.

شارلوت گیلمن، نویسنده داستان، در سال 1860 به دنیا آمده. او بعداز به دنیا آوردن دخترش دچار افسردگی بعداز زایمان می‌شود، عارضه‌ای که امروزه تقریبا آشنا و پذیرفته است، اما در آن دوران ماجرا به همین سادگی نبوده. پزشکان که اعتقادی به افسردگی پس از زایمان نداشتند، چنین بهم‌ریختگی‌های روحی را در زنان به هیستری نسبت می‌دادند و تجویزشان استراحت و رژیم سخت و انزوا بود.

گیلمن هم با تجویز پزشک معروف آن دوران همراه همسرش ساکن عمارتی اعیانی و مستعمراتی می‌شوند. گیلمن دوست دارد بنویسد، کارهایی که دوست دارد انجام دهد، در اتاقی بماند که پنجره‌اش پر از گل سرخ است و رو به ایوان باز می‌شود اما همسرش (که او هم پزشکی سرشناس است) با همه اینها مخالفت می‌کند و او را در اتاق خواب بزرگتر طبقه بالا سکونت می‌دهد؛ اتاقی با کاغذدیواری تکه‌تکه شده، زرد چرک و گوشه‌های ورآمده!


داستان کاغذدیواری زرد درحقیقت شرح دوران سکونت گیلمن در این خانه است، وقتی که روزها ناچار است به این کاغذدیواری چشم بدوزد و کم‌کم احساس می‌کند از میان آن نقش‌ونگارهایی را می‌بیند و سایه‌هایی برمی‌آیند و در طی آن وضعیت دشوار روانی زن بیان می‌شود. داستانی که به‌نوعی یک خاطره‌نگاری زنانه به حساب می‌آید.


گیلمن بعداز گذراندن دوره درمان پیشنهادی، داستانش را برای چاپ می‌دهد اما داستان با بی‌مهری و حتی انتقادهای جامعه ادبی روبه‌رو می‌شود، حتی عده‌ای آن را داستانی ضدازدواج و مردستیزانه می‌دانند.
چند دهه طول می‌کشد تا قدر و ارزش داستان کاغذدیواری زرد دانسته شود، تا جایی که امروزه یکی از داستان‌های مهم ادبیات آمریکا و البته انقیاد زنان است.


شش داستان کوتاه دیگر هم از این نویسنده در کتاب کاغذدیواری زرد ترجمه و منتشر شده است. همگی این داستان‌ها نیز با اشاره به معضلات و مسائل زنان، به انتقاد از فرهنگ پدرسالاری می‌پردازند اما نکته جالب در آثار گیلمن این است که نگاهی یک طرفه به ماجرا ندارد. او در داستان‌هایش نشان می‌دهد که در این فرهنگ حتی مردها هم قربانی هستند و حتی در برخی از نمونه‌ها به‌دنبال ارائه راه نجاتی برای آنهاست.

 

شارلوت پرکینز گیلمن نویسنده کاغذدیواری زرد
شارلوت پرکینز گیلمن نویسنده کاغذدیواری زرد

شارلوت پرکینز گیلمن باقی زندگی خود را به نوشتن، سخنرانی درباره مسائل زنان و سردبیری یک هفته‌نامه ادبی گذراند. او زندگی پرفراز و فرود و متفاوت با زمانه‌اش داشت. سرانجام در 75سالگی، وقتی که به سرطان لاعلاج سینه مبتلا شد، با مصرف بیش از اندازه کلروفرم خود را کشت.

 


بخشی از کتاب

لوییس گفت: «آخر چه می‌گویی بچه جان؟ دارم با تو جدی حرف می‌زنم. آخرش همه مردها چشمشان دنبال یک چیز است و آن هم زنی است که خانه‌داری بلد باشد. البته که هر زنی سر راهشان قرار بگیرد یک دل نه صد دل عاشقش می‌شوند اما فقط با زن خانه‌دار تن به ازدواج می‌دهند. به الان و طرز زندگی این روزهای‌مان نگاه نکن که در روستایی لانه کرده‌ایم و ساده و باصفا زندگی می‌کنیم. درست است در چنین روزهایی است که آدم عاشق می‌شود اما هیچ‌کس با این شکلی زندگی کردن به خانه بخت نرفته است. اگر من جای تو بودم _ اگر واقعا مردی را دوست داشتم و می‌خواستم با او ازدواج کنم، این‌جا را می‌کردم نمونه‌ای از هنر خانه‌داری خودم.»

«هنر خانه‌داری؟ مگر این‌جا چیزی کم دارد؟ من هیچ خانه و جای دیگری را یاد ندارم که در آن خوش‌تر از این‌جا بوده باشم. چه می‌گویی لوییس؟»

لوییس در جواب گفت: «آدم توی بالون‌سواری هم خوش می‌گذراند، اما مگر بالون برای آدم خانه و زندگی می‌شود؟ فورد می‌آید این‌جا می‌نشیند و با ما حرف می‌زند، این‌جا هم ساکت و قشنگ، معلوم هم هست که زنی این‌جا را می‌گرداند اما تا صدای گانگ از کالسئولاریا می‌آید، ما جمع می‌کنیم و شلپ‌شلپ‌کنان راه می‌افتیم توی جنگل _این‌جاست که هرچه در سر داشتی نقش بر آب می‌شود. بیا و آشپزی کن.»

نویسنده معرفی: گیتی صفرزاده

نوشته‌ها و کتاب‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *