سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

روز: 22 تیر 1400

مرنیسی میانه‌ی مطلوب سفر شهرزاد

میانه‌ی مطلوب میان دو حد غایی

«سفر شهرزاد»، مجموعه‌ای از دوازده یادداشت است که مرنیسی طی سفری که به اروپا و به‌طور مشخص به فرانسه داشته، به نگارش درآورده است. بهانه‌ی سفرِ مرنیسی، معرفی و سخنرانی درباره‌ی کتابی است که به تازگی نگاشته؛ اما در واقع هدفِ اصلی به پرسش گرفتنِ تضادها میانِ سنت و مدرنیته در جوامع اسلامی است. مرنیسی این هدف را از طریقِ برقراری نوعی قیاس، میانِ ارزش‌های فرهنگی در غرب و ریشه‌هایِ شرقی آن ارزش‌ها پیش می برد.

تابستان، در رمان‌ها

تابستان‌ها شاید مثل پاییز پادشاه فصل‌ها نباشند یا مثل بهار زیبا و تازه محسوب نشوند یا اندازه زمستانی سرد و برفی، مایه‌های دراماتیک نداشته باشند اما در قصه‌ها جای پایی محکم دارند. تابستان‌هایی گرم و طولانی که تعطیلات را به یاد می‌آورند و رخوتِ ظهرها، تفریح در ساحل، بازی بچه‌ها در باغ، شرجی محیط‌های کارگری در جنوب یا حتی آفتابی که چشم مورسو در «بیگانه» را زد. در این پرونده سراغ تصویرهای تابستان در قصه‌ها و رمان‌ها رفته‌ایم.

دلقک

باورم نمی‌شود دلقک باشی!

آخر داستان دلقک مثل تمام طول روایت قصه دلچسب است. آخرسر وقتی کتاب را می‌بندی، توصیفاتی که از شخصیت‌های کتاب خوانده‌ای، یک خاطره خوش می‌شود و گوشه ذهنت، جا خوش می‌کند. من که هر بار به جلد دوست‌داشتنی دلقک نگاه می‌کنم، همه آنچه خواندم، توی ذهنم نقش می‌بندد و من دوباره غرق در قصه می‌شوم.

اریک کارل

کرم ابریشم گرسنه و اریک کارل من

اریک کارل، نویسنده و تصویرگر بیش از هفتاد کتابی که نسل‌های زیادی از کودکان را شیفته، سرگرم و تربیت کرده بود، ماه گذشته در نود و یک سالگی درگذشت. کار کارل و ارتباط ظاهراً راحت او با خوانندگان جوان، ناشی از محرومیت‌های دوران کودکی خودش بود. او که در آلمان نازی بزرگ شده بود، مجبور بود در خط زیگفرید سنگر بگیرد و پدرش که او را می‌پرستید، در روسیه اسیر شده بود. تمایل کارل برای استفاده از رنگ‌های زنده و شورانگیز، واکنشی به «خاکستری‌ها، قهوه‌ای‌ها و سبزهای کثیف» ساختمان‌های استتارشده برای محافظت در برابر بمباران بود. ولی خب آن حرف معروف را او نزده بود!

ناداستان

ناداستان ما و نان‌فیکشن آن‌ها

با وجود این‌که یکی از ویژگی‌های اصلی و اصلاً تعریف نان‌فیکشن واقعی بودن محتویات آن است، این روزها دوستداران «ناداستان» علاقه‌ای به واقعیت و پژوهش و این حرف‌ها ندارند. هرچند هم عجیب به نظر برسد، آن‌ها بیشتر به محتوای شخصی علاقه‌مندند. چرا ناداستان (که معادلی فارسی است برای نان‌فیکشن non-fiction) در صنعت نشر ایران آن جایگاهی را ندارد که در کتابفروشی‌های بزرگ خارجی دارد و از پرفروش‌ترین‌هاست؟ چرا ناداستان به سمت روایت‌های شخصی رفته است و نه گزارش‌های دامنه‌دار و تحقیق‌شده؟