کسانی که تا آسمان رفتهاند
داستان «ستارهی پشت پنجره» برای همه کسانی است که تا آسمان رفتهاند چون زمین برای آنها جای خوبی نبوده است، به آسمان رفتهاند و ستاره شدهاند. این داستان بسیار مهم دعوتی است به دیدن بچههایی که در خانههای موقت زندگی میکنند. بچههایی که قربانی چیزی به اسم «خشونت خانگی» هستند.
ستارهی پشت پنجره
نویسنده: آنجالی. ق. رئوف
مترجم: پریا حسن زاده
ناشر: کتاب چار
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۲۳۹
شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۵۴۰۹۱۳
کسانی که تا آسمان رفتهاند
داستان «ستارهی پشت پنجره» برای همه کسانی است که تا آسمان رفتهاند چون زمین برای آنها جای خوبی نبوده است، به آسمان رفتهاند و ستاره شدهاند.
این داستان بسیار مهم دعوتی است به دیدن بچههایی که در خانههای موقت زندگی میکنند. بچههایی که قربانی چیزی به اسم «خشونت خانگی» هستند. قصه از این قرار است: «آنیا» و «نوآ» خواهر و برادری هستند که به تازگی به خانه موقت آمدهاند اما خودشان هم نمیدانند چرا آنجا هستند. داستان از زبان «آنیا» روایت میشود؛ دختر کوچولویی که همیشه آرزوی شکارچی ستاره شدن را داشته، عاشق کتابهای فضانوردی است و همیشه به ستارهها نگاه عاشقانهای دارد.
داستان آنجا اوج میگیرد که ستاره جدیدی در منظومه شمسی پدیدار میشود و کسی اسمش را نمیداند. ستارهای که به زمین نزدیک است، ستارهای که از پشت پنجره خانه موقت «آنیا» و «نوآ» عبور میکند، ستارهای که مادر «آنیا» و «نوآ» است. آنیا و نوآ مطمئن هستند که ستاره جدید مادرشان است. تنها آنها می دانند که بعد از شنیده شدن صدای انفجاری عجیب، ستاره جدید در آسمان ظاهر شده و آن ستاره مادر «آنیا» و «نوآ»ست.
هیچ کدام از ستارهشناسان رصدخانه سلطنتی از ماهیت ستاره جدید اطلاعی ندارند و به همین دلیل مسابقه ای برگزار میکنند تا همه در نامگذاری ستاره شرکت داشته باشند. «آنیا» میخواهد به همه ستارهشناسان و مردم ثابت کند که آن ستاره اسمی به جز «ایزابلا» مادر آنها نباید داشته باشد. اما راه رسیدن به رصدخانه سلطنتی از دو شهر میگذرد و رفتن به آنجا بسیار سخت است. آنیا و دوستانش که ساکن خانه موقت هستند، تصمیم دارند با یک نقشه فوق سری و با دوچرخههای کوچکشان خود را به رصدخانه سلطنتی برسانند.
آیا «آنیا»، «نوآ» و دوستانش به رصدخانه سلطنتی میرسند ؟ آیا دانشمندان ستارهشناس حرف یک دختر کوچولو را قبول میکنند؟ اینها تعلیق بزرگ داستان هیجانانگیز «ستارهی پشت پنجره» است. روایتی نفسگیر از سفر عجیب و غریب و به دل خطرها زدن برای هدفی بزرگ که برای کشف شگفتیهایش باید خوانده شود و خوانده شود. با این وجود در ادامه به چند نکته مهم در داستان «ستاره پشت پنجره» اشاره میشود:
– تا زمانی که یک کودک در جهان، قربانی خشونتهای آدم بزرگهاست از اهمیت پرداختن به این موضوع کاسته نمیشود.
ادبیات داستانی زبان گویای کشف و نشان دادن آدمهاست. نویسنده «ستاره پشت پنجره» با قرار دادن «آنیا» به عنوان راوی داستان وارد جزئیترین احساسات، شکست و پیروزیهای قهرمان داستانش میشود. این داستان هشداری بزرگ است به همه کسانی که به نحوی جهان کودکان را با خشونت، اندوهبار می کنند. «آنیا» با حضور عمیقش در داستان به وضوح نشان میدهد که بچههایی که قربانی خشونت هستند بیش از آنکه به دلسوزی احتیاج داشته باشند، به درک متقابل و به توقف خشونتها نیاز دارند.
قهرمان «ستارهی پشت پنجره» تمام سختی راه را میپذیرد. او در مسیر خود تنها و تنها به هدفش فکر میکند و مقصدی جز رسیدن به رصدخانه سلطنتی را نمیشناسد. او به شخصیتهای داستان و همچنین خواننده یادآور میشود که در سختترین شرایط نیز راه و هدف را نباید فراموش کرد نه خشونتهایی که روانش را آزار داده است و نه حتا زخمی که به پایش وارد شده.
-داستان «ستارهی پشت پنجره» قصه شگفت رفاقت است. «بن» و «تراویس» تنها و تنها یک هدف را دنبال میکنند. آنها میخواهند دوستشان «آنیا» به نامگذاری ستاره مادرش برسد. پیروزی «آنیا»، پیروزی خودشان است. آنچه باعث میشود چنین دوستی عمیقی شکل بگیرد، درک مشترک «بن» و «تراویس» از وضعیتشان است. آنها راویان درد مشترک تمام کودکان قربانی خشونت خانگی هستند.
-داستان «ستارهی پشت پنجره» نمونه فوقالعاده موفق از بازآفرینی قصههای عامیانه است. نویسنده برای بیان روایت داستان از قصه فولکلور خوشه پروین بهره برده است. همانگونه که خواهران خشونت دیده در قصه خوشه پروین با ستاره شدن برای همیشه ماندگار میشوند، مادر «آنیا» و «نوآ» نیز با دیدن موفقیت بچههایش به سمت خوشه پروین رهسپار میشود.
*رئوف آنجلی، نویسنده زن بنگلادشی-انگلیسی، ساکن انگلستان است. رئوف جوایز متعدد جهانی از جمله مدال ساکوای ژاپن و جایزه زنگ گاو سوئیس را طی سالهای فعالیتش از آن خود کرده است.
کتاب «پسر ردیف آخر کلاس» منتخب متن نمایشنامه تئاتر رز لندن شده است.
از جمله فعالیتهای بشردوستانه این نویسنده کمک به کودکان پناهنده و مبارزه علیه قاچاق جهانی زنان و دختران میباشد.
بخشی از کتاب
«همیشه دلم میخواست شکارچی ستاره باشم.
همه به این آدمها میگویند ستارهشناس اما به نظر من شکارچی ستاره قشنگتر است. برای همین هم این اسم را روی خودم گذاشتهام .البته نمیخواهم از آن شکارچیهایی باشم که دنبال ستارههای قدیمی میگردند. می خواهم ستارههای جدید را پیدا کنم، همانهایی که تازه متولد شدهاند و دنبال آدمهایی میگردند که در این دنیا جا گذاشتهاند».
کودک و نوجوان
این مقاله را ۳ نفر پسندیده اند