سایت معرفی و نقد کتاب وینش

ماریو بارگاس یوسا؛ خداحافظی با آخرین غول ادبیات لاتین

 

 

 

ماریو بارگاس یوسا، در هشتادونه سالگی درگذشت. او تا دیروز از معدود غول‌های زنده ادبیات آمریکای لاتین به شمار می‌آمد؛ آخرین بازمانده از دوران موسوم به «انفجار» ادبیات آمریکای جنوبی و از نسل گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس، خولیو کورتاسار، ارنستو ساباتو و غیره. یوسا در نوشتن خستگی‌ناپذیر می‌نمود و در طول دوران کاری پربار خود بسیار نوشت و آثار ماندگاری را پدید آورد. او در هشتادوچهارسالگی با «روزگار سخت» بازگشتی دوباره به دنیای ادبیات داشت و آخرین رمانش با عنوان «سکوتم تقدیم به شما» را در هشتادوهشت سالگی منتشر کرد. این پرونده مروری است کوتاه بر زندگی و آثار این اعجوبه‌ی ادبیات لاتین.

 

 

 

 

 

 

ماریو بارگاس یوسا؛ خداحافظی با آخرین غول ادبیات لاتین

 

 

ماریو بارگاس یوسا، در هشتادونه سالگی درگذشت. او تا دیروز از معدود غول‌های زنده ادبیات آمریکای لاتین به شمار می‌آمد؛ آخرین بازمانده از دوران موسوم به «انفجار» ادبیات آمریکای جنوبی و از نسل گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس، خولیو کورتاسار، ارنستو ساباتو و غیره. یوسا در نوشتن خستگی‌ناپذیر می‌نمود و در طول دوران کاری پربار خود بسیار نوشت و آثار ماندگاری را پدید آورد. او در هشتادوچهارسالگی با «روزگار سخت» بازگشتی دوباره به دنیای ادبیات داشت و آخرین رمانش با عنوان «سکوتم تقدیم به شما» را در هشتادوهشت سالگی منتشر کرد. 

 

یوسا خود اهل پرو بود و تا ده سالگی در بولیوی بزرگ شد اما در آثارش به تمام منطقه اسپانیایی‌زبان آمریکای لاتین سرمی‌کشید. در سال 2000 و در زمان «سور بز» به دومینیکن و دیکتاتورش تروخیو پرداخته بود و در جنگ آخرالزمان به بزریل قرن نوزدهم و در «روزگار سخت» به گواتمالا و دخالت آمریکا در این کشور. رمان «روزگار سخت» او نامش را از شعری از ادبیات عرفانی مسیحی اسپانیایی گرفته است که روزگار سخت و پرهراس خودش در قرن شانزدهم میلادی را به روزگاری سخت تعبیر کرده بود؛ عنوانی که یوسا برای گواتمالای دهه پنجاه میلادی مناسب دید.

 

وینش پیشتر به بهانه‌ی ترجمه شدن رمان «روزگار سخت» به فارسی (آن هم توسط دو مترجم، مهدی سرایی و سعید متین) پرونده‌ای را برای آشنایی بیشتر با یوسا تدارک دید و اکنون به مناسبت درگذشت او این پرونده را بازنشر می‌کند. این پرونده کامل نیست. شاید در آینده نزدیک به سایر کارهای او، به «گفتگو در کاتدرال» شاهکارش، «سال‌های سگی» که با آن مشهور شد و «جنگ آخر زمان» که بسیاری آن را بهترین کارش می‌دانند و نیز به مقاله‌نویسی و فعالیت‌های روزنامه‌نگارانه او نیز بپردازیم. 

 

در آغاز نگاهی می‌کنیم به رمان «روزگار سخت». یوسا در این رمان مروری دارد بر کودتای نظامی کارلوس کاستیو آرماس که در سال 1954 با حمایت ایالات متحده‌ی آمریکا علیه دولت قانونی رییس‌جمهور وقت گواتمالا خاکوبو آربنس اتفاق افتاد. بهزادوفاخواه در یادداشت زیر به‌خصوص به این سوال پرداخته که آیا یوسا در هشتادوچهارسلگی و در زمان نوشتن این رمان دچار چرخشی در مواضعش شده است؟

 

 

مصاحبه‌های ماریو بارگاس یوسا نویسنده شهیر پرویی معمولا سیاسی‌اند. همیشه هم همینطور بوده. اما نگرانی اصلی یوسا در سال‌های آخر عمرش چیست و به نظرش جهان به کدام سمتِ اشتباه می‌رود؟

 

به نظر می‌رسد یوسا در واپسین سال‌های عمرش نگران حاکم شدن فرهنگ تصویری به جای کتاب و فرهنگ نوشتار بود. او معتقد بود نه تنها در جهان سوم، که از قضا خصوصاً در جهان اول روزبه‌روز مصرف کردن تصویر به جای درنگ در متن دارد حاکم می‌شود و برآمدن دولت ترامپ در ایالات متحده را نتیجه عینی این تغییر فرهنگی می‌دانست.

 

سعیده شهسواری یکی از مصاحبه‌های صورت گرفته با یوسا در مورد دموکراسی را به فارسی برگردانده که در لینک زیر می‌خوانید.

 

 

در یک مطلب مجزا هم روبرت صافاریان به فصل بیست‌ودوم از رمان «سور بز» پرداخته است. فصلی که بعد از مرگ تروخیو دیکتاتور هولناک دومینیکن، بالاگر جانشین او تلاش می‌کند با تدبیر و سیاست دموکراسی را به کشور بازگرداند. نویسنده یادداشت می‌نویسد: «در خبرها می‌خوانیم فلان دیکتاتور مرد یا کشته شد و جانشینش کشور را به سوی دموکراسی هدایت کرد. این که این اتفاق چگونه رخ می‌دهد و چه بازی مرگ‌وزندگی ظریفی در پس این دو جمله‌ی ساده در کار است، امری‌ست که هرگز با این جزئیات در جایی نخوانده بودم.»

 

 

اما #یوسا محدود به رمان نوشتن نبوده. او در عمرش فعالیت‌های زیاد دیگری هم کرد. حتی بعد از حمله آمریکا به عراق به عنوان خبرنگار روزنامه ال پاییس اسپانیا به عراق رفت و سلسله گزارش‌هایی برای این روزنامه درباره عراق نوشت. کتابی که با وقوع این همه اتفاق در هجده سال اخیر کمی کهنه شده.

 

اما ادبیات کهنه نمی‌شود. «چرا ادبیات؟» مجموعه‌ای از سه مطلب و یک گفتگو از ماریو بارگاس یوساست. دنیای بدون ادبیات از نظر یوسا دنیایی است که خلاصه می‌شود به مبارزه در راه بقا، ترس از ناشناخته‌ها و ارضای نیازهای مادی که نتیجه آن یکنواختی خردکننده زندگی خواهد بود چرا که همه خواهند پذیرفت که زندگی انسانی همین است که هست و چیزی قادر به تغییر آن نیست. گیتی صفرزاده نگاهی داشته به این کتاب.

 

 

در پایان یکی از نقدهای قدیمی‌تر وینش بر کتاب «رویای سلت» یوسا را هم آورده‌ایم. رمانی که او در سال 2010 منتشر کرد.

 

 

 

 

 

ماریو بارگاس یوسا

کتاب های بکار رفته در این مقاله

روزگار سخت

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: سعید متین

ناشر: برج

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۳۵۷

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۲۸۰۲۰۳

تهیه این کتاب

چرا ادبیات؟

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: عبدالله کوثری

ناشر: لوح فکر

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۹۳

تهیه این کتاب

رویای سلت

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: کاوه میرعباسی

ناشر: صبح صادق

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۲

تعداد صفحات: ۴۶۴

تهیه این کتاب

سور بز

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: عبدالله کوثری

ناشر: علم

نوبت چاپ: ۸

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۶۲۴

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۰۵۲۰۳۳

تهیه این کتاب

گفتگو در کاتدرال

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: عبدالله کوثری,

ناشر: لوح فکر

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۷۰۶

شابک: ۹۷۸۹۶۴۸۵۷۸۰۵۲

تهیه این کتاب

سال های سگی

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: احمد گلشیری

ناشر: نگاه

نوبت چاپ: ۱۲

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۴۴۸

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۲۱۳۲

تهیه این کتاب

جنگ آخر زمان

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: عبدالله کوثری

ناشر: آگه

نوبت چاپ: ۱۹

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۹۱۹

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۰۱۳۹

تهیه این کتاب

سکوتم را به شما تقدیم می کنم

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

مترجم: سعید متین

ناشر: برج

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۲۶۴

شابک: ‏‫‭۹۷۸۶۲۲۵۶۹۶۸۷۷‬

تهیه این کتاب

  این مقاله را ۵۵ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “ماریو بارگاس یوسا؛ خداحافظی با آخرین غول ادبیات لاتین

  1. FARIBA NOORI
    FARIBA NOORI می گوید:

    درود. سپاس فراوان از انتشار این پرونده ‌ی یادبود بسیار ارزنده. یوسا یکی از ساختارگراترین نویسندگان نسل «انفجار» بود. برخلاف مارکز که بیشتر بر جادوی روایت و خاطره استوار بود، یا کورتاسار که تجربه‌گرایی و مدرنیسم رادیکال را دنبال می‌کرد، یوسا اغلب با دقتی معمارانه رمان‌های خود را می‌ساخت. گفت‌وگو در کاتدرال نمونه‌ای عالی است: روایتی چندلایه و گاه گمراه‌کننده، اما دقیقاً به همین دلیل درخشان؛ روایتی از تباهی و فساد که مثل مارپیچی از ذهن و سیاست در هم می‌پیچد. او همیشه معتقد بود فرم، خدمت‌گزار محتواست؛ اما محتوایی که می‌خواهد پیچیدگی واقعیت را به تصویر بکشد، نمی‌تواند با فرم ساده منتقل شود. یوسا سیاست‌زده نبود، اما سیاست‌فهم بود. سور بز فقط داستان یک دیکتاتور نیست؛ داستان روان‌کاوانه‌ی یک جامعه است که سال‌ها تجاوز و وحشت را با چسم و روح خود به خاطر می‌سپارد. او برخلاف برخی نویسندگان سیاسی که به کلی‌گویی بسنده می‌کنند، به سازوکار قدرت علاقه‌مند بود: چگونه اقتدار به ستم تبدیل می‌شود، چگونه مردم همدست دیکتاتورها می‌شوند، چگونه خاطره تبدیل به ابزار کنترل یا رهایی می‌شود. یوسا از نویسندگانی بود که در میانه‌ی راه فکری‌اش، آشکارا تغییر موضع داد. در جوانی شیفته انقلاب کوبا بود و چگوارا را قهرمان می‌دانست. اما بعد از افشاگری‌های رژیم کاسترو، به تدریج از چپ برید و به یکی از مدافعان سرسخت لیبرالیسم تبدیل شد. این تغییر دیدگاه در آثارش نیز قابل ردیابی است. اگر خانه سبز یا گفت‌وگو در کاتدرال پر از نومیدی اجتماعی و رادیکالیسم انتقادی‌اند، رمان‌های متأخر او مانند سور بز یا روزگار سخت نگاهی پخته‌تر، کمتر آرمان‌گرا و بیشتر واقع‌گرا دارند. او در کهنسالی از خطر پوپولیسم می‌گفت، نه دیکتاتوری صرف. در کتاب چرا ادبیات؟ یوسا بیش از هر چیز، ادبیات را قلمرو تخیل می‌داند، تخیلی که آدمی را از بند واقعیت صرف آزاد می‌کند. از نظر او، جامعه‌ای که دیگر تخیل نکند، تسلیم شده است؛ تسلیم مصرف، تسلیم نظم، تسلیم بی‌تفاوتی. او اگرچه سیاست‌نویس بود، اما همیشه به رهایی ادبی باور داشت. آن‌گونه که می‌نویسد، ادبیات یک عمل مقاومت است: مقاومت در برابر ساده‌سازی جهان. یوسا نویسنده‌ای بود که با زمانه‌اش درگیر شد، اما در دام آن نیفتاد. آثارش سرشار از پیچیدگی روایی، شخصیت‌های چندلایه، و نقد قدرت‌اند. از خشم جوانانه تا تعقل پیری، او مسیری فکری و اخلاقی را طی کرد که در آثارش بازتاب دارد. کمتر نویسنده‌ای را می‌توان یافت که هم در فرم و هم در محتوا چنین پرورده و پیش‌رونده باشد. خواندن یوسا یادآور این است که ادبیات، وقتی جدی گرفته شود، فقط سرگرمی نیست؛ میدان بازاندیشی است. و چه چیزی ضروری‌تر از بازاندیشی در زمانه‌ای که تصویر بر متن، هیجان بر خرد، و شعار بر روایت غلبه کرده است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *