vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

شکست واژه‌ا‌ی پرحاشیه یا رویکردی هوشمندانه به ناکامی

شکست معمولاً به عنوان یک موضوع منفی تلقی می‌شود، اما در واقع "یک فرصت ارزشمند برای یادگیری و رشد" است. نویسندگان کتاب سعی دارند توجه خوانندگان را به این این نکته جلب کنند که "شکستی دیگر" وجود دارد یعنی شکستی که به جای ترس و اجتناب، باید آن را تحلیل کرد و از آن برای بهبود آینده استفاده نمود کاری که رهبران هوشمند، تیم‌های موفق و کارآفرینان باهوش انجام می دهند. جان دنر در ابتدای کتاب توضیح می‌دهد، چگونه شکست به موضوعی تابو در فرهنگ سازمانی تبدیل شده است — واژه‌ای که هیچ‌کس تمایلی به بیان آن ندارد، ولی تقریباً همه با آن مواجه شده‌اند. هدف کتاب، نه تطهیر شکست، بلکه آشکارسازی ظرفیت پنهان آن برای یادگیری، رشد، بازطراحی و خلق مزیت رقابتی است.

 

 

  این مقاله را ۲ نفر پسندیده اند

 


شکست: واژه‌ا‌ی پرحاشیه یا رویکردی هوشمندانه به ناکامی

مقاله ای برای معرفی یک کتاب جالب و خواندنی

نویسنده مقاله: کمیته پژوهش انجمن زنان کارآفرین

به مناسبت روز ملی کارافرینی: 3 اردیبهشت ماه  1404

 

 

عنوان اصلی کتاب:

  The other” F” word: how smart leaders, teams, and entrepreneurs put failure to work.

نویسندگان: جان دانر و مارک کوپراسمیت

مفهوم “F Word” در انگلیسی به عنوان یک واژه ممنوعه شناخته می‌شود، نویسندگان کتاب مورد نظر، این مفهوم را با شکست (Failure) معادل‌سازی کردند تا خواننده را به فکر فرو ببرند که این “واژه‌ی دیگر” چرا مهم است.

شکست معمولاً به عنوان یک موضوع منفی تلقی می‌شود، اما در واقع یک فرصت ارزشمند برای یادگیری و رشد است. نویسندگان کتاب سعی دارند توجه خوانندگان را به این این نکته جلب کنند که شکستی دیگر وجود دارد یعنی شکستی که به جای ترس و اجتناب، باید آن را تحلیل کرد و از آن برای بهبود آینده استفاده نمود کاری که رهبران هوشمند، تیم‌های موفق و کارآفرینان باهوش انجام می دهند.

 

اما در این کتاب چه نکات مهمی بیان شده و چرا این کتاب ارزش خواندن را دارد:

چرا شکست به‌عنوان “F Word دیگر” شناخته می‌شود؟

جان دنر در ابتدای کتاب توضیح می‌دهد، چگونه شکست به موضوعی تابو در فرهنگ سازمانی تبدیل شده است — واژه‌ای که هیچ‌کس تمایلی به بیان آن ندارد، ولی تقریباً همه با آن مواجه شده‌اند. هدف کتاب، نه تطهیر شکست، بلکه آشکارسازی ظرفیت پنهان آن برای یادگیری، رشد، بازطراحی و خلق مزیت رقابتی است.

 

هزینه‌های پنهانِ انکار شکست

یکی از برجسته‌ترین نکات کتاب، توجه به هزینه‌های سازمانی ناشی از سرکوب یا انکار شکست است. این هزینه‌ها ممکن است شامل موارد زیر باشد:

– کاهش نوآوری: تیم‌ها به دلیل ترس از شکست، تمایلی به آزمایش ایده‌های جدید ندارند.

– فرهنگ خاموشی: کارمندان از بیان اشتباهات یا چالش‌ها خودداری می‌کنند.

– تأخیر در اصلاح مسیر: در نبود بازخورد واقعی، اشتباهات ادامه پیدا می‌کنند.

– سقوط اعتماد: وقتی مدیران به جای پذیرش شکست، دیگران را مقصر جلوه می‌دهند، اعتماد درون‌تیمی از بین می‌رود.

 

چارچوب ۷ مرحله‌ای برای تبدیل شکست به مزیت

نویسندگان، مدل عملیاتی و قابل اجرای «7R» را معرفی می‌کنند؛ ابزاری برای مدیران جهت برخورد فعالانه با شکست:

  • Respect it: شکست را به‌عنوان بخشی از مسیر بپذیر!
  • Rehearse it: شکست را پیش از وقوع تصور کن و آماده باش!
  • Recognize it: شکست را زودتر بشناس تا از آن پیشگیری کنی!
  • React to it: واکنش مناسب، بدون مقصرسازی یا واکنش احساسی داشته باش!
  • Reflect on it–دلایل شکست را با هدف استخراج راه های بهتر در آینده، تحلیل کن!
  • Rebound from it–تیم و برندت رو دوباره بساز!
  • Remember it–مستندسازی و به‌کارگیری آموخته‌ها را در آینده فراموش نکن!

این مدل کمک می‌کند تا رهبران از «شکست تصادفی» به سمت «شکست سازنده» حرکت کنند.

 

کتاب سرشار از مثال‌های واقعی از برندهای معروف است. برای مثال:

نتفلیکس: در اوایل فعالیت خود چون مدل کسب‌وکار چندان پایداری نداشت، تلاش کرد به بلاک‌باستر پیشنهاد فروش دهد(سال 2000)، اما با پاسخ منفی مواجه شد. همین شکست به آن‌ها آموخت به جای وابستگی به شرکت‌های سنتی، با جسارت مسیر مستقلی در پخش دیجیتال بسازند.

چند سال بعد با ورود به پخش دیجیتال و استریم آنلاین، صنعت سرگرمی را متحول کردند و به یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های رسانه‌ای جهان تبدیل شدند. در مقابل، بلاک‌باستر که به مدل سنتی خود پایبند مانده بود، نتوانست با تغییرات بازار همگام شود و در نهایت ورشکست شد.

 

netflix

 

– تویوتا: پس از وقوع یک حادثه مرگبار در کالیفرنیا که یک خودروی لکسوس به دلیل گیر کردن پدال گاز، کنترل خود را از دست داد و  با سرعت بالا تصادف کرد و چهار نفر جان خود را در این حادثه از دست دادند. تحقیقات نشان داد که “کف‌پوش‌های نامناسب” باعث گیر کردن پدال گاز شده در نتیجه تویوتا در سال 2009 فراخوانی برای 4.2 میلیون خودروی فروخته شده صادر کرد و از مالکان خودروها درخواست کرد که کف‌پوش‌ها را بردارند.

اما این پایان ماجرا نبود در ماه‌های بعد، گزارش‌های بیشتری درباره “شتاب ناگهانی خودروهای تویوتا” منتشر شد و باعث گردید، این شرکت میلیون‌ها خودرو دیگر را نیز فراخوان کند. اما در نهایت، این شرکت با “عذرخواهی عمومی، بهبود استانداردهای ایمنی، و تغییرات گسترده در فرآیندهای کنترل کیفیت” توانست به تدریج اعتماد مشتریان را مجددا به دست آورد.

 

toyota

 

 – Airbnb (ایربی‌ان‌بی): این شرکت، یک پلتفرم برای ارتباط مسافران با میزبانانی که فضای اقامتی دارند، طراحی کرده بود. در آغاز راه با شکست در تأمین مالی و عدم اقبال سرمایه گذاران روبرو شد، حتی در یک مقطع، مجبور شدند برای تأمین هزینه‌های اولیه، جعبه‌های غلا  ت با طراحی ویژه‌ی انتخاباتی، بفروشند تا بتوانند سرمایه‌ی لازم را جمع‌آوری کنند. اما با بازطراحی مدل کسب‌وکار و تقویت تجربه‌ی کاربری، تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین پلتفرم‌های “اقتصاد اشتراکی و مهمانداری” شد. یکی از مشکلات اصلی Airbnb در آغاز راه، عدم اعتماد کاربران به اجاره‌ی خانه‌های افراد ناشناس بود.

برای حل این مشکل، تیم Airbnb تصمیم گرفت به نیویورک سفر کند، دوربین حرفه‌ای اجاره کند و شخصاً از خانه‌های میزبانان عکس‌ تهیه کند. این اقدام، هرچند غیرمقیاس‌پذیر بود، اما باعث شد درآمد هفتگی آن‌ها دو برابر شود و اولین نشانه‌های موفقیت را ببینند. این شرکت هیچ ملکی ندارد، بلکه از هر رزرو، درصدی را به عنوان کارمزد دریافت می‌کند. مشابه Uber که بدون داشتن خودرو، خدمات حمل‌ونقل ارائه می‌دهد. 

 

airbnb

 

شکست در قلب فرهنگ سازمانی

نویسندگان تاکید می‌کنند، رهبران موفق، شکست را در بطن “فرهنگ سازمانی” خود جای می‌دهند. یعنی:

– تشویق اشتراک‌گذاری اشتباهات در جلسات تیمی

– ایجاد فضایی امن برای آزمایش و خطا

– شناسایی سریع شکست‌های کوچک برای جلوگیری از فاجعه‌های بزرگ

– جشن گرفتن یادگیری‌های حاصل از شکست، نه فقط موفقیت‌ها

 

چگونه رهبران هوشمند از شکست بهره می‌برند؟

کتاب “The Other F Word” فراتر از یک توصیه‌نامه مدیریتی‌ست؛ این کتاب یک راهنمای عملی برای تغییر نگرش رهبران نسبت به شکست است. نویسندگان با ترکیب بینش آکادمیک و تجربه‌های واقعی، نشان می‌دهند که چگونه می‌توان از شکست، یک سرمایه‌ی استراتژیک ساخت و توضیح می دهند که “پذیرش و مدیریت شکست”، بخشی ضروری از موفقیت است. در جهانی که تغییر و عدم قطعیت، بخش اجتناب‌ناپذیر کسب‌وکار است، سازمان‌هایی موفق خواهند شد که شکست را بخشی از دی‌ان‌ای خود بدانند و رهبرانی که بتوانند آن را مدیریت، تحلیل و تبدیل به فرصت کنند.

 

اگر به دنبال شیوه‌ای تازه برای برخورد با شکست‌ها و تبدیل آن‌ها به نقاط قوت هستید، این کتاب می‌تواند نقطه‌ شروعی عالی برای شما باشد!

 

 

 

 

 

 

 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *