vinesh وینش

vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

بررسی رمان مکتب زنان

 

 

 

متنی که در ادامه می‌خوانید بخشی از مقاله «تازه‌های رمان فرانسوی»، نوشته دکتر فاطمه سیاح منتشره در نشریات شوروی به سال 1930 میلادی است. دکتر سیاح در این بخش نقدی داشته بر رمان مکتب زنان، نوشته‌ی آندره ژید. او معتقد است که ژید در این اثر قصد دارد این درس را به زنان بدهد که هدف‌های واقعی عشق چقدر از هدف‌های موجود در خیالات دور است و اگر زنی تمام زندگی خود را فدای این آرمان خیالی کند، چه بی‌رحمانه سرخورده خواهد شد.

 


بررسی رمان مکتب زنان

بخشی از مقاله «تازه‌های رمان فرانسوی»، نوشته دکتر فاطمه سیاح منتشره در نشریات شوروی به سال 1930 میلادی

 

 

 

مسأله عشق زنان در رمان مکتب زنان (آخرین رمان پرسروصدای آندره ژید) صرفا در ساحتی «معنوی» مطرح می‌شود. اِوِلین به این سبب عاشق روبر است که به برتری معنوی او باور دارد. روبر در نظر او انسانی غیر معمولی، برجسته و شایسته توجه است. تازه پس از ازدواج است که اولین به‌تدریج و گام‌به‌گام از او سرخورده می‌شود و به باطن توخالی، حقارت، دورویی و پوچ بودن حرف‌های زیبای او پی می‌برد.

 

ماجرا در قالب دفتر خاطرات اولین روایت می‌‌شود. سیمای روبر فقط از دریچه چشم او ترسیم می‌شود و نویسنده با ظرافت تمام موفق شده است به خواننده نشان دهد که ارزیابی‌های اولین عاشق چقدر فریبنده و خام بوده‌اند. البته ارزیابی خواننده از روبر با واسطه همین توصیفات اولین کاملا با ارزیابی خود او متفاوت است؛ خواننده بی‌درنگ برتری روحی و معنوی اولین بر روبر را احساس می‌کند، گرچه خود اولین پیوسته خود را در برابر او کوچک می‌پندارد. اولین پس از آنکه به حقارت غریب روبر پی می‌برد تاب این سرخوردگی را نمی‌آورد و می‌میرد.

 

نام کتاب، مکتب زنان، گواه آن است که نویسنده قصد دارد این درس را به زنان بدهد که هدف‌های واقعی عشق چقدر از هدف‌های موجود در خیالات دور است و اگر زنی تمام زندگی خود را فدای این آرمان خیالی کند، چه بی‌رحمانه سرخورده خواهد شد.

 

در جامعه بورژوای فرانسه، که زنان در آن هنوز هویت حقوقی و سیاسی تمام و کمالی ندارند و زندگیشان به‌ویژه در محیط کلان‌بورژواها، به‌راستی به چارچوب خانواده و منافع تنگ خانوادگی محدود می‌ماند، طرح این مسأله مهم و لازم می‌نماید.

 

جالب توجه است که شیوه نگاه ژید به مسئله به مذاق بسیاری از نویسندگان جنس قوی خوش نیامد و در سیمای روبر خفت خویش را دیدند. کورتسیوس، منتقد نامدار آلمانی، حتی در نامه‌ای به ژید نوشت که شاید ارزیابی روبر از نگاه اولین جانبدارانه باشد و اظهار تمایل کرد که سخن خود روبر را نیز بشنود. شاید آندره ژید در پاسخ به همین درخواست به تازگی اعتراف دیگری را، این بار از زبان روبر، منتشر کرده است. البته بعید است که این اعتراف نیز رضایت خاطر چندانی برای کورتسیوس به همراه آورده باشد!

 

 

 

منبع: میراث ادبی فاطمه سیاح در شوروی (مقالات روسی فاطمه سیاح درباره ادبیات غرب)، گردآوری و ترجمه آبتین گلکار، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1402
فاطمه سیاح

 

 

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *