سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

ارنست نولته: سیمای یک تاریخ‌اندیش

ارنست نولته: سیمای یک تاریخ‌اندیش

 

چگونه می‌توان بحث‌برانگیزترین متفکر تاریخ معاصر را شناخت؟ مردی با شخصیتی محکم که با تمام بی‌رحمی های جامعه هم عصر خود به انزوا کشیده شد اما دست از پرسیدن سوالات انتقادی و غیرمعمول بر نداشت تا اثر تفکرش امروز بیش از گذشته مورد بررسی قرار بگیرد. اگر تاریخ انقلاب‌ها، بستر تغییرات اجتماعی، تشکیل نظام‌های توتالیتر و رژیم‌های فاشیستی مورد مطالعه باشد، نولته یک جنبه‌ی بسیار با اهمیت از این موضوعات را به نمایش درمی‌آورد که گرلیش در کتاب «سیمای یک تاریخ‌اندیش» کوشیده تا توجه پژوهش‌گران را به آن جلب کند.

چگونه می‌توان بحث‌برانگیزترین متفکر تاریخ معاصر را شناخت؟ مردی با شخصیتی محکم که با تمام بی‌رحمی های جامعه هم عصر خود به انزوا کشیده شد اما دست از پرسیدن سوالات انتقادی و غیرمعمول بر نداشت تا اثر تفکرش امروز بیش از گذشته مورد بررسی قرار بگیرد. اگر تاریخ انقلاب‌ها، بستر تغییرات اجتماعی، تشکیل نظام‌های توتالیتر و رژیم‌های فاشیستی مورد مطالعه باشد، نولته یک جنبه‌ی بسیار با اهمیت از این موضوعات را به نمایش درمی‌آورد که گرلیش در کتاب «سیمای یک تاریخ‌اندیش» کوشیده تا توجه پژوهش‌گران را به آن جلب کند.

 

 

ارنست نولته یکی از متفکران بزرگ تاریخ معاصر است که با خواندن تنها یکی از آثار وی می‌توان به وسعت اندیشه و چشم اندازش پی برد. زیگفرید گرلیش کتاب سیمای یک تاریخ‌اندیش را، با همین نظر نگاشته است تا تحلیلی جامع از آثار وی را تبیین کند و به این ترتیب بیوگرافی کاری نولته را با نگاهی منصفانه در دسترس خوانندگان قراردهد.

با اینکه ادبیات تقدیر و تشکر شاید مدت‌هاست از رونق افتاده، اما با خواندن این کتاب جای خالی این دست آثار مشخص می‌شود. اینکه خواننده‌ای فهیم، موشکافانه به معنایی که یک متفکر در آثارش منظور داشته است، بپردازد و به نوعی تجربه تورقی از سر حوصله برای سایرین را شبیه سازی کند، بسیار مغتنم است.

اگر کسی با نولته آشنا نباشد هم، با این کتاب نسبت به مردی چنین دقیق و متفاوت کنجکاو می‌‌شود، هرچند روح زمانه تغییر کرده است و سوگیری‌های منفی نسبت به نولته مانند گذشته نیست و «هیچ بعید نیست که به زودی نولته در مقام متفکر فردا از نو شناخته شود» (از کتاب صفحه 13)

گرلیش یک روزنامه نگار آزاد با تحصیلات فلسفه و موسیقی است. موسیقی برای تقویت قوای هر دو نیمکره و فلسفه برای اندیشیدن و سود بردن از این قوت فکر. فعالیت‌های این نویسنده طیف گسترده‌ای از موضوعات را در بر می‌گیرد، از روانکاوی و مردم‌شناسی و فرهنگ گرفته تا تاریخ و فلسفه و موسیقی. شاید به همین دلیل است که می‌توان به برداشت‌های شخصی او از مفاهیم نولته و آثارش تا حدود زیادی اعتماد داشت.

 

اما ارنست نولته کیست؟ دعوای تاریخ‌نگاران یکی از دلایل شهرت نولته است، نه شهرتی مثبت، اما سیمای یک تاریخ‌اندیش ثابت می‌کند که اهمیت مفاهیمی که نولته به آنها اشراف کامل داشته است و نگاه کل‌نگر او، ارزش بسیار بالا دارد و حتی دعوای تاریخ‌نگاران او را از آن حدی که باید مورد توجه قرار بگیرد، دور کرده است.

دعوای تاریخ نگاران بزرگترین بحث نظری بعد از جنگ جهانی دوم در آلمان است که منجر به سلسله گفتگوهای مکتوبی به مدت 2 سال میان دو گروه از افراد می‌شود، در یک سو ارنست نولته قرار دارد و در سوی دیگر یورگن هابرماس مشهور.

موضوع این دعوا برقراری رابطه علی بین کشتار ذره ذره‌ی یک طبقه اجتماعی در روسیه بلشویکی با قتل نژادی یهودیان در آلمان ناسیونال سوسیالیستی، توسط نولته است، که منجر به انتقاد شدید از سوی جامعه آلمانی به سردمداری هابرماس می‌شود.

نولته معتقد است «بولشویسم برای ناسیونال‌سوسیالیسم توامان هم تصویر وحشت بود و هم الگو» (از کتاب صفحه 196) و به این ترتیب یکتایی هولوکاست در جامعه آلمان زیر سوال رفت. هولوکاست هم برای آلمان اهمیت بسیار داشت و هم برای قربانیان آن، «بازماندگان کوشیدند وضعیت شرم آور قربانی بودن را نوعی رنج سربلندی بازتعریف کنند و در این راه هولوکاست را نیز سرمایه اخلاقی در نظر گرفتند» (از کتاب صفحه 275) اما اکنون باید این دستاورد را با جمعیت چند میلیونی به قتل رسیده در گولاک سهیم می‌شدند و این به‌سادگی قابل پذیرفتن نبود.

نولته به‌طور مبسوط در دعوای تاریخ‌نگاران این مسائل را شرح و بسط داد و ابعاد تازه‌ای را برای فهم اتفاقی تاریخی در گذشته برای انسان حال حاضر، از دل زمان بیرون کشید.

 

نولته هابرماس

 

 

فصل اول و دوم کتاب به تبیین مفاهیم اولیه در ادبیات نولته می‌پردازد و این روند را تا پایان کتاب همزمان با سایر فصل‌ها ادامه می‌دهد. در فصل سوم و چهارم با دیدگاه نولته در ارتباط با فاشیسم آشنا می‌شویم. فصل پنجم مساله مارکسیسم و انقلاب روسیه بررسی می‌شود تا در فصل ششم رابطه میان این دو، یعنی ارتباط فاشیسم و مارکسیسم شفاف شود.

اینجا همان نقطه‌ای از تاریخ است که میان نگارندگانش دعوای جدی رخ می‌دهد. فصل هفتم به جزئیات این دعوای میان تاریخ‌نگاران می‌پردازد. در فصل هشتم نگاه نولته به یکتایی هولوکاست بررسی ‌می‌شود. فصل نهم جمع بندی نگرش او به مساله‌ی آلمان است. با توجه به حوزه ی مورد مطالعه‌ی این اندیشمند می‌توان فهمید که تمرکز وی بر نظام‌های توتالیتر چقدر دقیق و چندجانبه بوده و به همین دلیل از فصل دهم و یازدهم به این موضوع پرداخته است.

فصل دوازدهم معرفی کتاب اسلام‌گرایی است که سال 99 در ایران ترجمه و راهی بازار نشر شد و فصل آخر به نسبت جهان مدرن با لیبرالیسم و نولته می‌پردازد.

 

اگر تاریخ انقلاب‌ها، بستر تغییرات اجتماعی، تشکیل نظام‌های توتالیتر و رژیم‌های فاشیستی مورد مطالعه باشد، نولته یک جنبه‌ی بسیار با اهمیت از این موضوعات را به نمایش درمی‌آورد که گرلیش در این کتاب کوشیده تا توجه پژوهش‌گران را به این مهم جلب کند.

آیا ناسیونال‌سوسیالیست‌ها یک عمل آسیایی را مرتکب شدند و «در قامت خانی قهوه‌ای پوش ظاهر شدند تا بتوانند خان سرخ پوش را نابود کنند» (از کتاب صفحه 238) یا نه؟ آیا گولاک اصیل تر از آشویتس و داخائو نبود؟ «آیا جامعه بدون طبقه تولید کنندگان آزاد (=مارکسیسم)، حکومت مقتدر جنگجویان نژاد آریایی (ناسیونال سوسیالیسم) و تسلیم شدن بی‌قید و شرط در برابر اراده الله» (از کتاب صفحه 367) سه راس یک مثلث‌اند؟

این‌ها موضوعات مورد مناقشه در دیدگاه نولته‌ هستند و توسط اکثر تاریخ‌نگاران رد شده است. اما آیا می‌توان به طرز قانع‌کننده‌ای این ارتباطات را رد کرد در حالیکه نولته بدون عجله و دستپاچگی در پاسخ به منتقدانش، از یک یک دیدگاه‌های خود با استانداردی بالا دفاع کرده است.

ترجمه سیمای یک تاریخ‌اندیش توسط آقای مهدی تدینی انجام شده است. از این جهت که این مترجم آثار دیگری از ارنست نولته را ترجمه کرده و با تمرکز بر حوزه فاشیسم و توتالیتاریسم، محتوای فارسی را غنا بخشیده است، جای بسی خرسندی است. این کتاب سال 96 وارد بازار شده است.

 

به نظر می‌رسد نیمه دوم کتاب بسیار روان‌تر ترجمه شده و یا شاید آشنایی با ادبیات این نوشتار فهم آن را آسان‌تر می کند، اما کلمه و ترکیب‌هایی در کتاب به چشم می‌خورد که ممکن است در بازنگری دیگر این‌گونه نوشته نشود. عباراتی مانند رادیکال شدن افراط‌گرایانه، تعدیل میانه‌روانه، دامنه‌های چشم انداز، رویکرد زیست‌شناسی‌گرایانه و بسیاری ترکیب‌های مشابه.. که به خودی خود ثقیل و دور از اصطلاحات متداول است و در میان جملات طولانی این کتاب، خواندن آن را کُند می‌کند.

در پایان باید گفت کار «زیگفرید گرلیش» کاری سخت و از سر صبر است و تنها با مطالعه این کتاب می‌توان فهمید که این موسیقی شناس، فیلسوف و روزنامه‌نگار، با تلاش و با صرف زمان و انرژی بر روی آثار نولته چه خدمتی به تاریخ‌پژوهان و دانشجویان تاریخ کرده است. معرفی دیدگاه‌های یک متفکر به صورت یک‌جا و در یک کتاب مانند از چشم گذراندن تصاویری چشم‌نواز از مناظری بدیع است که بیننده را مشتاق مشاهده آن مناظر از نزدیک می‌کند و خواننده این کتاب نیز مشتاق خواندن آثار نولته از زبان خودش خواهد شد.

 

 

 

  این مقاله را ۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *