ما میتوانیم؛ ولیکن با اعمال شاقه!
احسان نوروزی، ادبیات نمایشی خوانده، رمان نوشته و ترجمه کردهاست؛ اما انعکاس هویتِ حرفهای او را باید عمدتاً در سه اثر آخرش یافت: یک سفرنامه (سفر با حاجسیاح)، یک قطارنامه (قطارباز) و حالا هم که یک صنعتنامه، یعنی «ساخت ایران». اگرچه هیچکدام از اینها شبیه دیگری نیست، ولی در یک ویژگی اشتراک کامل دارند: در همهی آنها نوروزی خودش را به نهایتِ بیخبری –بدون هیچ دانستهی پیشفرض- میزند تا کنجکاوی و پرسشگریاش به حداکثر برسد؛ البته نوروزی خود را نه یک نویسنده یا جهانگرد، که یک کارآگاه میبیند.