vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

پایان ضیافت

نویسنده: یوکیو میشیما

مترجم: شیوا مقانلو

ناشر: نیماژ

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۲۴۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰۳۶۷۸۴۸۴

  این مقاله را ۶ نفر پسندیده اند

پایان ضیافت

تهیه این کتاب


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

پایان ضیافت

 

 

کتاب پایان ضیافت  سال  ۱۹۶۰ در ژاپن منتشر شد. این داستان به ظاهر عاشقانه اما، به تفصیل به برنامه‌های انتخاباتی و زدوبندهای سیاسی اشاره می‌کند. موضوعی که پس از انتشار کتاب به شکایت آریتا هاچیرو از میشیما می‌انجامد. داستان با محوریت شخصیت زنی زیبا و خودساخته که دیگر جوان نیست، پیش می‌رود.

کازو، زنی است که باغ رستوران ستسوگون (عقب نشسته از طوفان) را اداره می‌کند؛ باغی که از طوفان جنگ مصون مانده. او دوستان مذکر زیادی دارد بدون اینکه رابطه‌ عاشقانه‌ای با آن‌ها داشته باشد. دوستانی که به حزب محافظه‌کار حاکم نزدیک‌ترند. در این میانه ضمن مهمانی شامی، کازو با یکی از وزرای پیشین خارجه آشنا می‌شود که به تازگی به حزب تندرو پیوسته؛ نوگوچی، پیرمردی با ویژگی‌های متمایز و صداقتی عیان. خصوصیاتی که در کنار خلقیات اشرافی و برخورد عاری از احساس و متفاوت او، و این اندیشه کازو که می‌تواند مقبره‌ خانوادگی برای دفن شدن داشته باشد، به عشق و ازدواج آن‌ها می‌انجامد. ازدواجی که با توجه به سنت‌های مردسالارانه در ژاپن، قرار است به محدودیت و اطاعت زن احساساتی در برابر مرد دانا بینجامد.

`پس از ازدواج در همه مراحل زندگی، کازو سعی می‌کند با ارج گذاشتن و اطاعت از نوگوچی، به روش خودش استقلال رأی و موجودیت متفاوتش را هم حفظ کند. تا جایی که با همه توان مالی و احساسی خود در هنگامه‌ انتخابات به نوگوچی کمک می‌کند. ولی انگار عشق و ازدواج، او را با همه قابلیت‌هایش در لمس زندگی، در مرتبه پایین‌تری از شوهرش قرار می‌دهد؛ به واقع تبدیل می‌شود به همان مقبره و محل دفن زن.

ضیافتی که در باغ زندگی کازو آغاز می‌شود و لاجرم پایان می‌یابد.

در کنار روایت قصه، اشاره‌ها و شرح نویسنده در مورد مکان‌ها، آیین‌ها و مراسم، غذاها و آداب، جزییات اثاثیه و تن‌پوش‌ها، خواننده را بی‌واسطه به خانه‌ها و باغ‌های ژاپنی وارد می‌کند؛ حضوری در کنار شخصیت‌هایی از شرق دور همراه با لمس ابریشم لباس‌ها و انتخاب صورت غذای رستوران. توصیف‌ها چنان در خدمت شرح روند داستان هستند که به نظر طرح و رنگ لباس و نحوه‌ی بستن کمر کیمونو(اُبی)، احساس و وضعیت شخصیت‌ها را روشن می‌کند و وضعیت آب‌ و ‌هوایی، رنگ گل‌ها و برگ‌های درختان باغ، داستان را پیش می‌برد. هنر جزئی‌نگر ژاپنی در خدمت نگاه نوگرای نویسنده به زن.

 

 

یوکیو میشیما نویسنده پایان ضیافت
یوکیو میشیما نویسنده پایان ضیافت

 

 

یوکیو میشیما ( ۱۹۲۵ـ۱۹۷۰)، در خانواده‌ای اصیل در ژاپن به دنیا آمد و طبق سنت، و البته حکم مادربزرگ مستبدش، ده سال اول زندگی را با او گذراند و خواه‌ناخواه تحت تأثیر روحیه‌ بدبین و مغرور جده‌اش قرار گرفت. در نوجوانی داستان‌نویسی را آغاز کرد، ولی آشنایی او با یاسوناری کاواباتا، ضمن تحصیل در دانشگاه، و توصیه‌ این نویسنده در شناخته شدن و چاپ آثارش در مجلات ادبی مؤثر بود.

از سال ۱۹۴۸، با استعفا از شغل دولتی یکسره به نوشتن پرداخت. انتشار اعترافات یک صورتک در ۱۹۴۹، با اقبال گسترده خوانندگان و منتقدان مواجه شد و شهرت فراوانی برایش به ارمغان آورد. با موفقیت آثار متعددش در داخل و خارج از ژاپن، سه بار نامزد دریافت نوبل ادبیات شد.

میشیما در دوران دانشجویی، در حین جنگ با انگلیس و آمریکا، به ادبیات غرب و به‌خصوص آثار اسکار وایلد علاقه‌ خاصی داشت؛ با این وجود در همه‌ی نوشته‌هایش، دلبستگی‌اش به آیین‌ها و رسوم ژاپنی و ستایش سنت‌های جنگجویان سامورایی را می‌توان دید و به طور مشخص خودکشی آیینی و مرگ.

در سال‌های پس از جنگ و با ورود الگوهای غربی، که به نظر می‌رسید رفتار و آداب و رسوم کهن به فراموشی سپرده شده، برای مقابله با این تغییر انجمنی بنیاد نهاد. بعدتر و پس از انتشار آخرین جلد از چهارگانه‌ دریای حاصلخیزی با همراهی چند تن از دوستان عضو انجمن، برای جلب توجه عموم مردم به وضعیت نابسامان جامعه‌ ژاپن، مراسم خودکشی آیینی به شیوه سنتی ترتیب داد و به گونه‌ای نمایشی به زندگی خود پایان داد.

 

بخشی از کتاب

 

کازو روحیه‌ی پذیرا و خوبی از خود بروز می‌داد و حالت کاملاً تسلیم‌ناپذیرش توأمان ساده و زیبا قلمداد می‌شد. او حتی از کودکی ترجیح داده بود بیشتر دوست بدارد، تا اینکه دوست داشته شود. حال و هوای روستایی و معصومانه‌اش پنهان می‌کرد که او در باطن چه عزم قابل‌توجهی برای رفتن به راه خود دارد؛ و دغل‌کاری‌های کوچک آدم‌های اطرافش فقط منش بی‌نهایت رک و برون‌گرای او را بیشتر عیان می‌نمود.

به نظرش  معنای سیاست این بود: تظاهر به رفتن به دستشویی مردانه ولی فرار کردن و به کل ناپدید شدن؛ پشت همکاری را به دیوار کوبیدن و در همان حال، با خنده و شوخی سیگاری را با او شریک شدن؛ تظاهر به خندیدن در اوج عصبانی بودن، یا خشمگین شدن بدون داشتن ذره‌ای احساس خشم واقعی؛ مدتی طولانی در سکوت نشستن و به آرامی ذرات گرد‌وغبار را از آستین تکاندن، و از این دست. خلاصه، نمایش دادن مثل یک گیشا. رایحه‌ی تند پنهانکاری که به سیاست آویزان بود. شباهتش را با جهان عاشقانه تقویت می‌کرد. در حقیقت عشق و سیاست مثل نخود خام هم شکل بودند…

نویسنده معرفی: مژگان خاکی

نوشته‌ها و کتاب‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *