آریبلا در شب تولدش، در وجود خود پی به قدرتی سری و پنهانی میبرد. او وقتی عصبانی میشود، انگشتهایش آتش میگیرند. او وحشتزده فرار میکند و توسط سازمانی جادویی نجات مییابد که اعضایش قهرمانهایی نقابپوش با قدرتهای خاص و منحصربهفرد هستند. آریبلا و دوستان جدیدش قسم خوردهاند که از ونیز دفاع و محافظت کنند. اما آیا آنها میتوانند شیاطینی را شکست دهند که در جزیره مردهها به پا خاستهاند؟