شب هزار و یکم
نویسنده: بهرام بیضایی
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۳۹۵
تعداد صفحات: ۱۱۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۷۵۱۸۲۸
شب هزار و یکم
شب هزارویکم، از سه بخش گرد هم آمدهاست که هرکدام به داستان هزارویک شب گره خوردهاند و زنان پیشبرنده داستانها، هر یک به نحوی یادآور شهرزاد قصهگو هستند. بخش اول در شب هزارویکم پادشاهی ضحاک رخ میدهد. شهرناز و ارنواز، همسران او که برای پیشگیری از مرگ جوانانی که قرار است خوراک مارهای دوش ضحاک شوند، هزار شب به داستانسرایی برای پادشاه مشغول بودهاند.
بخش دوم، حکایت جستجو خواهر و همسر مترجم هزار افسان است که ناپدید شدهاست. در ادامه، داستان مرموز ترجمهشدن هزار افسان به عربی و از بینبردن نسخههای فارسی آن به دست خلیفه بغداد روایت میشود؛ کتابی که پس از مدتها در بازگرداندن به فارسی، هزارویک شب نام گرفتهاست. (بیضایی در کتاب هزار افسان کجاست؟ به طور مفصل هزار افسان، سرگذشت آن و نقش اشخاص مختلف در داستان را شرح میدهد.)
بخش سوم، حکایت سرنوشت زنی باتدبیر است که تصمیم میگیرد هزارویک شب را بخواند؛ کتابی که طبق خرافات اگر توسط زنی خوانده شود، موجب مرگ او میگردد.
نویسنده در این اثر، عناصری از داستانی کهن برمیگزیند تا اثری نوآورانه بیافریند و به نکوهش و تفسیر رابطه نادانی و ستم بپردازد. بیضایی در هر بخش با توجه به زمانهای که داستان در آن میگذرد، هوشمندانه زبان و ادبیات منحصر به زمان حکایت را به کار میگیرد و فضای سه بخش را با وجود یکپارچگی، از یکدیگر متمایز میگرداند.
درباره نویسنده
بهرام بیضایی، نویسنده، پژوهشگر و کارگردان نامدار ایرانی، دی ماه سال ۱۳۱۷ به دنیا آمد. از دوران کودکی و نوجوانی با زندگی در کنار خانواده اهل ادبش، شنیدن داستانهای مادربزرگ و دیدن تئاترهای خوب و بد و فیلمهای کارگردانان برجسته جهان، به هنر خصوصاً ادبیات، سینما و تئاتر علاقهمند شد. در دانشگاه رشته ادبیات را برای تحصیل برگزید؛ اما پس از یک سال، از ادامه تحصیل منصرف شد و تصمیم گرفت خود به پژوهش بپردازد و همچنین علاقهاش به نمایش را دنبال کند.
او از سال ۱۳۴۱، به نوشتن اولین نمایشنامههایش، از جمله پهلوان اکبر میمیرد، هشتمین سفر سندباد و غروب در دیار غریب دست زد. در ۱۳۴۵ نمایش عروسکها (از مجموعه نمایشنامه عروسکیاش) را برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرد و اولین فیلمش، عمو سیبیلو را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت. از آثار سینمایی وی میتوان سگکشی، رگبار، مرگ یزدگرد، چریکه تارا، غریبه و مه، باشو غریبه کوچک، مسافران و وقتی همه خوابیم را نام برد.
پژوهشهای او نیز در نشریاتی چون هنر و سینما، مجله موسیقی و گاهنامه آرش منتشر شدند و بعداً کتابهای نمایش در ایران، نمایش در ژاپن، ریشهیابی درخت کهن و هزار افسان کجاست؟ از کارهای پژوهشی او به چاپ رسیدند.
روز واقعه، آینههای روبهرو، زمین، پرده نئی، آوازهای ننه آرسو، پردهخوانی، مجلس ضربتزدن و اتفاق خودش نمیافتد چندی از آثار ادبی به چاپرسیده وی هستند.
بیضایی به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان معاصر ایران شناخته میشود که به واسطه مطالعات و دانش گسترده خود، نگاه ویژهاش به فرهنگ، زبان و تئاتر ایرانی و بهرهگرفتن از وقایع تاریخی، اساطیر و انسانشناسی، داستانهای عمیق و شگفتانگیزی با لحنی منحصربهفرد خلق میکند.
بخشی از کتاب
شهرناز: تو هزار شب پادشاهی کردی ضحّاک؛ اینک شب هزارویکم!
ضحّاک: شمایید شهرناز و ارنواز… یا خوابید که من میبینم؟
شهرناز: ما خواب تو نیستیم ضحّاک. تو خواب خودی؛ و بیخوابی ما!
ضحّاک: [بدگمان] شما چرا بیدارید؟
ارنواز: [با خمیازه ای ساختگی] ما به خوابی بدخواب شدیم!
ضحّاک: [نگران] خوابی؟
ارنواز: [شوخ] چیزی نبود که به چیزی گیری! دل به آن مده و خواب زنان وارونه گیر!
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی