سورنا و جلیقهی آتش کتابی در ژانر فانتزی است که نویسندهاش به خلق داستانی افسانهای دست زده. سورنا تنها پسر پادشاهی است که وزیرش میخواهد با کمک عفریتهای تاج و تخت سلطنت او را برباید. برای همین دختر تازه متولد شده پادشاه را با بچه اشپخدر عوض میکند.
سورنا تنها شاهد این ماجراست اما حرفهای او را کسی جدی نمیگیرد و در نهایت پادشاه به خیال اینکه او به فرزند تازه متولد شده حسادت میکند، از قصر میراندش. این شروع سلسله ماجراهایی است که سورنا برای نجات جان پدر و مادر و خواهرش و همچنین خودش انجام میدهد. او البته در این مسیر تنها نیست، در میانه راه دوستی به نام یاربخت پیدا میکند و در همان آغاز نیز با پیرمردی آشنا میشود که کتابی جادویی به او میدهد.
سورنا و یاربخت در مسیرشان گرفتار حوادث مختلفی میشوند. گرچه هراز چندگاهی جملاتی بر صفحات سفید کتاب جادویی ظاهر میشود تا به آنها کمک کند اما جملات به تنهایی نجات بخش نیستند بلکه سورنا باید مفهوم نهفته در پس آنها را کشف کند. تا بفهمد که چه کاری باید انجام دهد. درحقیقت کتاب جادویی یادآور این نکته است که هرکس افسانهای دارد که باید به دنبالش برود.
سورنا از حوادث و مکانهای بسیاری میگذرد. در نهایت به شهر روشنایی میرسد که بهشتی واقعی است اما ماندن در آنجا برایش جذاب نیست زیرا نمیخواهد کسانی را که دوستشان داشته فراموش کند. او از بهشت خارج میشود تا به کمک پدر و مادرش برود که حالا متوجه شده در معرض مرگ قرار دارند. و البته خواهری که از سرنوشت او کاملا بیخبر است و نمیداند کجاست.
پایان کتاب نشان میدهد که آیا تلاشهای سورنا برای نجات جان پدرش و همچنین سرزمینش به نتیجه میرسد یا خیر. تلاشی که در لحظه لحظهاش سرشار از دست و پنجه نرم کردن و روبهرو شدن با عناصر و شخصیتهای مهم داستانهای افسانهای است.
گرچه این داستان در جلد اول به سرانجام میرسد اما شخصیتهای آفریده شده در این جلد ماجراهای تازهای را در جلدهای بعدی این کتاب برای سورنا رقم میزنند. دو کتاب دیگر سورنا و تابوت ققنوس و سورنا و حباب مرگ، جلدهای دیگری از ماجراهای سورنا هستند که به قلم مسلم ناصری نوشته شدهاند.
داستانهای سورنا رمانهایی برای نوجوانان علاقمند به ژانر فانتزی هستند که توسط نشر افق به چاپ رسیده.