دوازده رخ
این فیلمنامه را گلشیری به استادش ابوالحسن نجفی تقدیم کرده است. این اولین بار نبود که او نوشتن فیلمنامه را تجربه میکرد. پیش از این شازده اجتجاب را به خواسته بهمن فرمانآرا و به کارگردانی خود فرمانآرا تبدیل به فیلمنامه کرده بود و داستان دیگرش معصوم اول تبدیل به «سایههای بلند باد» به کارگردانی محمدرضا اصلانی شده بود.
اتفاقات این فیلمنامه در آذر 1367 میگذرد. زمانی که 4 ماه از پذیرش قطعنامه 598 گذشته بود، بسیاری از شبها ساکنان شهرهای بزرگ دچار خاموشی میشدند. یک خانواده کارمند که درگیر درس و مشق و تلاشهای بیشتر برای مسایل مالی بودند با تلفن با خبر میشوند که قرار است «آقاجان» به آنها بپیوندد. از خانه برادر دیگر در اصفهان بار سفر بسته و به تهران آمده است.
پیرمردی که گاهی گم میشود ولی سرپا است از همان اول ورود خودش تصمیم میگیرد کارهایی نظیر نان گرفتن، فراهم کردن صبحانه، بردن بچهها به مدرسه و آوردنشان و … را برعهده گیرد. عادتهای خاص خودش را دارد، داستانهای شاهنامه را خودش با کم و زیاد کردن برای بچهها تعریف میکند. دنبال نقشه 20-30 پیش تهران است و هر بعدازظهر بیرون میرود و گاه بسیار دیر برمیگردد. در فیلمنامه مخاطب همراه او به کوچه پسکوچههای مجیدیه، پارک لاله و ساعی و کهریزک میرود. او دنبال گمشدهای است در کهریزک؟
چرا میخواهد سپر و زره بپوشد و در میدان فردوسی کنار مجسمه فردوسی بایستد؟ واقعا یک عالمه جواهر دارد و برای این که از ارث خورها پنهانشان کند، میخواهد یواشکی بفروشد؟ چرا آگهیهای تسلیت روزنامهها را جمع میکند؟
این اثر همزمان در چند زمان پیش میرود، هم زمان حوالی 67 و این که چرا «آقاجان عصایی» علاقهای ندارد خانه دیگر فرزندانش برود، هم یادآوری خاطرات گذشته برای آقاجان و هم روایت جنگ دوازده رخ از شاهنامه توسط آقاجان و پدر. جنگ دوازده رخ در شاهنامه روایت 12 پهلوان ایرانی است که قرار است به جنگ توران بروند. فردوسی حدود2500 بیت در شاهنامه بایسنقری به روایت این جنگ اختصاص داده است و ما به تدریج درمی یابیم که آقاجان و دوستانش زمانی این نمایش را اجرا کردهاند و او درصدد است دوباره بازیگران را دورهم جمع کند.
درباره نویسنده
در ادبیات و فرهنگ ایران، هوشنگ گلشیری جایگاه بالایی دارد، هم به عنوان نویسنده و هم روشنفکر شناخته میشود. او را با داستانها، گفتگوها و مقالاتش میشناسند.
حالا بیش از 21 سال از نبودن گلشیری میگذرد. نویسندهای که در تاریخ 25 اسفند 1316 در اصفهان به دنیا آمده بود. به همراه خانواده به آبادان رفت و وقتی 22 سال داشت در دانشگاه اصفهان ادبیات میخواند و در محافل ادبی آن زمان همچون انجمن ادبی صائب رفت و آمد میکرد، شعر میگفت و داستان مینوشت. کمی قبلترش همراه با ابوالحسن نجفی و محمد حقوقی محفل جنگ اصفهان را شکل داد.
روند شهرت او با انتشار شازده احتجاب آغاز شد. سال 53 به دعوت «بهرام بیضایی» در دانشکده هنر تهران تدریس میکرد که انقلاب شد. پیش از انقلاب آثاری همچون کریستین و کید، مثل همیشه ،نمازخانه کوچک من و بره گمشده راعی را نوشته بود. بعد از انقلاب تعدادی از کتابهایش امکان انتشار در ایران را پیدا نکرد، اما برخی دیگر با استقبال روبهرو شد مانند معصوم پنجم یا حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد، جُبّهخانه، پنج گنج، دست تاریک دست روشن و نیمه تاریک ماه و آینههای دردار .
او از سال 63 به آموزش داستاننویسی پرداخت و تعداد زیادی از نویسندگان کنونی حاصل حضور در این کلاسها هستند. نقش عمدهای در شکلگیری نشریات ادبی نظیر سخن، گردون و آدینه نیز داشت . گلشیری مقالات ادبی زیادی علاوه بر نقد آثار در زمینه هنر و شاهنامه و ادبیات کهن ایران نیز نوشت و تدوین کرد که برخی از آنها در کتاب باغ در باغ گردآمده است.
ویرایش گلستان سعدی تصحیح محمدعلی فروغی نیز کار ماندگار دیگر اوست. همچنین گفتوگو با سیمین دانشور و مهرداد بهار نیز برای شناسایی این دو فرهیخته ایرانی اثری ماندگار است. در طول 21 سال ازدواج نمیتوان همراهی همسرش «فرزانه طاهری» را که خود از مترجمان شناخته شده است، در نظر نداشت.
گلشیری در سال 1379 بر اثر مننژیت در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و جای خالی بزرگی در ادبیات ایران به جا ماند.
بخشی از کتاب
{مراد دارد شاهنامه میخواند و یادداشت بر میدارد. ستاره چای میآورد، دوتا}
باز چی شده؟
می بینی که مشغولم.
بابات خوب گرفتارت کرده.
(ابتدا بیحوصله است اما کم کم به هیجان میآید) بله، اما کاش زودتر میکرد. میترسم وقت پیدا نکنم. میگه پیرمردها اغلب زمستانها میمیرند. فکر نمیکنم اون طوریش بشه. اما خوب، من نگرانم، بیشتر نگران خودم. همهاش درباره دیگران، فیلمهای دیگران نوشتم.
حالا میخوای این دفعه خودت بسازی؟
*مراد فلاش به دست دارد و دوست مراد دارد از پیرمردهایی که در حیاط اینجا و آنجا، نشستهاند و غذا میخورند، بشقاب به دست، یا فقط باهم حرف میزنند، فیلمبرداری میکند. تصاویری بریده و گاه عکس.