آمستردام
نویسنده: ایان مک یوون
مترجم: میلاد زکریا
ناشر: افق
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۳
تعداد صفحات: ۱۸۴
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۹۷۴۱۹
کتاب آمستردام که در سال 1391 برای اولین بار توسط میلاد زکریا به فارسی ترجمه شده بود، درباره رویکرد متفاوت به مرگ و همچنین فساد است.
همه چیز با مرگ «مالی لین» زنی که تعداد زیادی از مردان موفق از وزیر امورخارجه تا آهنگساز مشهور و سردبیر یک نشریه به او علاقه داشتند، شروع میشود. زنی که ناگهان متوجه شده که مسایل را فراموش میکند و همین سبب ضعف و ناتوانی و در نهایت مرگ او میشود.
مردهسوزخانهای واقع در لندن، محل ملاقات دو نفر از دوستان قدیمی و البته عاشق اوست که پس از سالها ناگزیر به دیدار یکدیگر هستند اما این دیدار سبب میشود تا بار دیگر آنان موضوع فراموش شدهای را به یاد بیاورند و درباره چگونگی رویارویی با آن تصمیم بگیرند.
مالی خود در دنیای فشن و مد و مجله ووگ فعالیت داشته است اما او حالا نیست و «کلایو لینلی» آهنگساز موفق و «ورنون هالیدی» سردبیر روزنامه شناخته شده جاج باید تصمیم بگیرند. کتاب، روایت روزنامه نگاری در جهان آزادی است که بسیاری از ما تصورش را داریم اما در این جهان با وجود تمام قوانین حمایتگرانه، مباحثی همچون اخلاق، وابستگیهای فردی یا دشمنیهای شخصی، گاه فرد را برای انجام کاری مردد یا تشویق میکند، بخصوص که درستی یا نادرستی هر کار نسبی است.
آمستردام با طنزی که در کلماتش جاری است فرصتی است برای مواجهه با لحظههایی که هرکس باید فکر کند کجا ایستاده و چکار میخواهد بکند. هرچند این داستان به خوبی نشان میدهد چگونه انتخاب کردن، چه تاثیری بر ذهن و روان دارد.
درباره نویسنده
ایان مک یووون، نویسنده و نمایشنامهنویس انگلیسی است که در 21 ژوئن ۱۹۴۸ متولد شد، در سال 1998 به خاطر کتاب آمستردام برنده جایزه بوکر شد و نامش در لیست صد شخصیت فرهنگی انگلستان به انتخاب دیلی تلگراف قرار گرفت.
او کودکیاش را در کشورهای نظیر سنگاپور، لیبی و آلمان گذراند و در 12 سالگی به انگلیس بازگشت. از دانشگاه ساسکس و آنجلیای شرقی فارغ التحصیل شد. بخش اول زندگی حرفهایاش به نوشتن داستانهای کوتاه گوتیک اختصاص داشت. هرچند در سال 1987 توانسته بود برنده جایزه بشود و در ادبیات کودک نیز وارد شود اما با تغییر جهت حرفهای خود در بین سالهای 1988 تا 2007 موفقیت بیشتری کسب کرد و توانست با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کند چرا که جنبه تاریک را در داستانهایش کمتر کرد و هم برنده جایزه ادبی بوکر شد.
مک یووون یک بار در زندگی حرفهای به سرقت ادبی متهم شد و در سالهای 2007 به بعد مسایل سیاسی و اجتماعی نظیر تغییرات آب و هوا و رویکردهای علمی و سیاسی نیز در آثارش دیده میشود. آثاری که اتفاقا بارها مورد اقتباس سینمایی نیز قرار گرفتهاند.
مک ایوان Nutshell را در آوریل 2019 با رمان تاریخی/علمی تخیلی Machines Like Me دنبال کرد. این به هوش مصنوعی و تاریخ جایگزینی مربوط می شود. براساس رمان «قانون کودکان» او که در سال 2014 منتشر شد، سه سال بعد و براساس فیلمنامه ای که خودش نوشته بود، فیلمی نیز ساخته شد.
بخشی از کتاب آمستردام
* لین درِ عمارتش در هایلند پارک را باز کرد. «دیر کردی.»
ورنون که فرض را بر این گذاشته بود جورج دارد نقش مالک روزنامهای که سردبیرش را احضار کرده بازی میکند، نه تنها عذرخواهی نکرد، حتی جواب هم نداد. و در پی میزبانش از راهرویی روشن به اتاق نشیمن رفت.
خوشبختانه هیچ چیز اینجا ورنون را به یاد مالی نمیانداخت. اتاق با اثاثیهای با سبکی که یک بار شنیده بود مالی «سبک کاخ باکینگهام» بنامد، مبلمان شده بود. قالیهای ضخیم زرد خردلی، کاناپههای بزرگ صورتی چرک، و راحتیهایی با نقشبرجستهی تاک و پیچک، نقاشیهای رنگ روغن قهوهای از اسبهای مسابقه در چمن، و کپیهای نقاشی فراگونارد از زنان چوپان در حال تابسواری، با قابهای عظیم طلایی. و آن همه فضای خالی متمولانه، که با چراغهای برنجی بیش از حد روشن شده بود…
* جورجی که رقبای دانه درشتاش را در زمان حیات مالی کنار زده بود آن هم با آن همه محسنات ظاهریشان. که هرکدام در رشتهی فعالیتشان در جامعه وزنهای بودند. کلایو لاینلی (در هنر) ورنون هالیدی (در فرهنگ) و جولیان گارمونی(در سیاست).
و حالا پس از مرگ مالی به عبارتی آنها را نابود کرد و در انتقامی سخت و تر و تمیز بدون حتی لکهای از اتهام به خواستهاش رسید و پس از آن بود که به فکر تدارک مجلس یادبودی برای مالی افتاد. مجلس یادبودی در سینت مارتین به جای سینت جیمز، که این روزها محبوب افراد ساده لوحی بود که از آن نوع کتابهایی میخواندند که خود او آنها را منتشر می کرد.
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری