صدسال داستاننویسی ایران: گزیدهی جلد اول
حسن میرعابدینی در کتاب سه جلدی صد سال داستاننویسی ایران تلاشکرده است با مطالعهی منظم ادبیات معاصر، تصویری جامع و بیطرفانه از پنج دورهی تاریخی ادبیات ایران ارائه دهد. در این نوشته خلاصهای از رئوس مطالب تشریح شده در جلد نخست (سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰) را به خواننده عرضه میکنیم.
حسن میرعابدینی در کتاب سه جلدی صد سال داستاننویسی ایران تلاشکرده است با مطالعهی منظم ادبیات معاصر، تصویری جامع و بیطرفانه از پنج دورهی تاریخی ادبیات ایران ارائه دهد. در این نوشته خلاصهای از رئوس مطالب تشریح شده در جلد نخست (سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰) را به خواننده عرضه میکنیم.
فصل یکم از صدسال داستاننویسی ایران: گزیدهی جلد اول
گزیدهی بخش اول: جستوجوی هویت و امنیت/ از نخستین تلاشها تا ۱۳۲۰/ ادبیات مشروطه
شکلگیری تدریجی طبقهی متوسط و تجددخواهی در دورهی قاجار، حکومت قانون را طلب میکند و ارزشهای کهنه و تثبیت شده را بیاعتبار میسازد. ادبیات نیز متاثر از شرایط واجد شکلهای تازهای میشود که دیگر صرفاً کارکرد زیباییشناسی ندارند. درام جایگزین تصنیف میشود تا ادبیاتی متناسب با نیازهای جامعه عرضه کند که مهمترین ویژگیاش انتقاد از تمامی مظاهر تحجر سیاسی و فرهنگی است.
دانش نقد ادبی نیز از همین رهگذر به ایرانیان معرفی شد. این دانش که محصول رویارویی با فرهنگ اروپا بود با انگیزهی سر و سامان دادن به اوضاع مملکت، از طریق جایگزینی مضامین غنایی با مباحث سیاسی و میهنی به وجود آمد که البته دچار برخی تندرویها نیز شد.
انواع جدید ادبی همچون رمان و نمایشنامه به وجود آمد و از آنجا که مخاطب این نوع نوشتهها طبقهی متوسط اجتماع بود باید نثری ساده و عامیانه را به جای قالب کهنه و ثقیل مرسوم برمیگزیدند.
فتحعلی آخوندزاده اولین داستاننویس ایرانیتبار است که متاثر از ادبیات روسیه با همین سبک جدید رمانی بهنام ستارگان فریب خورده مینویسد اما شرایط برای پذیرش این سبک ادبی مهیا نیست از اینرو داستان نویسان بعد از او زینالعابدین مراغهای و طالبوف آثارشان را به سبک سفرنامهای مینویسند که هم از نظر ساختار سنت شکن است و هم به نوعی با شگردهای ادبی قدیم پیوند دارد. سبکی که به نوعی نشان دهندهی یک مرحلهی گذار نیز هست.
در این سبک کلیگویی بازاری ندارد و نویسنده به توصیف زندگی فرد در دل اجتماع و افکار و عواطف او میپردازد.
مراغهای در رمان سه جلدی سیاحتنامهی ابراهیم بیگ اولین سفرنامهی سیاسی و اجتماعی را به این سبک مینویسد که تجسمی واقعگرایانه از زندگی مردم ایران و میهنپرستی پرشور آنها در دورهی مشروطه است.
جسارت نویسنده و نثر خطابی آن، تاثیر فراوانی بر خوانندگان داشت. به عدهی زیادی تلنگر زد و آنها را برای کوشیدن در بهبود اوضاع تهییج کرد و بدین ترتیب ماهیت داستان نویسی ایرانی از همان ابتدا انتقادی، اجتماعی شد.
گزیدهی بخش دوم/ رمان تاریخی/ ترجمهها
در سال های ۱۲۸۴ تا ۱۳۰۰ که ملت برای به سرانجام رساندن انقلاب مشروطه میکوشد؛ جنگ جهانی اول ایران را به صحنهی ستیزی ناخواسته بدل میکند. قحطی، بیماریهای همهگیر، فقر و فساد و… شکست جنبشهای ضد استعماری و یأس عمومی را بهدنبال دارد.
مردم در جستوجوی یک منجی هستند تا به این هرج و مرج پایان دهد. روشنفکران نیز براین باورند که نجات ایران در گرو دولتی مقتدر است و مفهوم ملت و یگانگی ملی عمومیترین مشغلهی ذهنی روشنفکران است.
به تبع این دغدغهها رمان تاریخی مطرحترین ژانر ادبیاست. بازگشت به شکوه تاریخی ایرانی. در این مسیر اندیشههای افراطی وطنپرستانهی میرزا آقاخان کرمانی در کتاب آیینهی سکندری و اندیشههای عربستیزانهی آخوندزاده در بزرگنمایی تمدن ساسانی و تفکیک هویت ایرانی از هویت اسلامی، تاثیرفروانی بر رماننویسان گذاشت.
ترجمهی رمانهای تاریخی اروپایی نیز در پیدایش رمان تاریخی بیتاثیر نبود. پرکارترین مترجم شاهزاده محمدطاهرمیرزا بود که آثار الکساندر دوما را ترجمه میکرد و یهترین ترجمههایش کنت مونت کریستو و سه تفنگدار است. درکنار او نمیتوان از ترجمهی هزارو یکشب توسط عبدالطیف طسوجی به عنوان یک نمونهی درست و منسجم و زیبا غفلت کرد.
اما از تمام اینها که بگذریم کسیکه آثارش را نیای دور رمانهای تاریخی می دانند؛ محمد حسن خان اعتماد السلطنه مولف خلسه یا خوابنامه است. او اولین کسی است که شکل ادبیات اروپایی را برای رسیدن به نتیجهای طنزآمیز دربارهی تاریخ معاصر بهکار میگیرد. این رمان تمثیلی، نخستین شکافهاییکه در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه در جامعهی ایران پدیدآمده و نیز نخستین نشانههای تحولی ژرف در نثر ادبی فارسی را به ما مینمایاند.
رمانهای شمس و طغرا از محمد باقر میرزای خسروی که یک رمان هزار صفحهای است و به نوعی ادامهی داستانهای عامیانهای چون امیر ارسلان نامدار است؛ کتاب دیگری است که تحت تاثیر الکساندر دوما و جرجی زیدان پر از حادثهپردازیهای محصور در چارچوب اغراق است.
میرزا حسنخان بدیع، حسین مسرور، صنعتی زادهی کرمانی و سایر نویسندگان این عصر که همگی در جستوجوی قهرمانهای ملی هستند نیز در آثارشان رویدادهای تاریخی ایران را به هیجان رمانهای دوما آغشته کردند که البته هیچکدام از نظر ادبی نوآور نبودند.
اما از آنجا که تألیفات صنعتی زادهی کرمانی در یک محیط پراضطراب و طوفانی و در اوج مبارزات اجتماعی نوشته شده و در تمامی آثارش از جمله دامگستران، مانی نقاش و رمان سلحشور با توصیفاتی دراماتیک درصدد احیای عظمت امپراطوری ایران باستان است؛ بسیاری محققان او را پدر رمان تاریخی ایران دانستهاند.
از بررسی رمانهای متعدد تاریخی (چه آنها که ذکرشان رفت و چه رمانهای دیگری چون مظالم ترکان خاتون از حیدرعلی کمالی با پیرنگی دراماتیک و نثری موجز، آشیانهی عقاب از زینالعابدین موتمن که رمانی عامه پسند و مروج محافظه کاری در مضمون و فرم داستان نویسی است، دلیران تنگستان از رکن زادهی آدمیت با محوریت جنگ جهانی اول) به نوعی تعریف از رمان تاریخی در ایران می رسیم:
رمان تاریخی ایرانی براساس بزرگنمایی اغراقآمیز یک شخصیت تاریخی نوشته شده بی آنکه این شخصیت را مرتبط با خاستگاه و سمتگیری اجتماعی و شرایط تاریخی پیدایش او بررسی کند. کهنگی اندیشه نیز مزید بر علت است و بر ساختار این رمانها تأثیری اسفبار نهاده است.
با روی کار آمدن رضاخان بهعنوان یک امپراطور ناسیونالیست که در صدد ایجاد یک ایران یکپارچه بود؛ انتشار رمان تاریخی هم با نوعی رویکرد ملیگرایی افراطی سرعت بیشتری یافت. برگزاری هزارهی فردوسی در سال ۱۳۱۳ بهانهی مناسبی برای پدیدآمدن اینگونه آثار شد و تشکیل سازمان پرورش افکار، این روند را تسریع کرد.
با رشد آگاهی های مردم، انواع جدید ادبی به وجود آمد زیرا مناسبات اجتماعی تغییر کرد و بر اثر آن نویسندگان هم که جزئی از مردمند، تغییر کردند!
گزیدهی بخش سوم/ رمان اجتماعی
برخلاف رمانهای تاریخی قهرمانان قصههای احتماعی از گذشتههای دور انتخاب نمیشوند. نویسندهها یاد میگیرند که آیینهی مستقیم زمانهی خویش باشند. باتاسیس ادارات مختلف و تغییر سبک زندگی شهری نویسندگان قهرمانها را از دل جامعه برمیگزینند و بیشترین انتخاب ها از بین کارمندان دولت و زنان فاحشه انجام میشود!
کارمندان با اقشار مختلف مردم سروکار دارند بنابراین برای بیان مشکلات مردم راویان بسیار خوبی هستند. اما انتخاب فواحش مشخصاً تحت تاثیر آثار رمانتیک فرانسوی شکل گرفته است.
در جامعهی آن روزگار که عشق تابو محسوب میشده است، داستانهای عشقی میبایست در قالب روابط مردان با روسپیها نمود مییافت تا به نتیجهی اخلاقی لازم که همانا شکست است میرسید.
از مشخصههای بارز رمان اجتماعی در این دوره حضور زنان به عنوان عضوی از جامعه و راه یافتن آنها به ادبیات است. او از موجود خیال انگیز رویایی در شعر کلاسیک بیرون آمد و به عنوان قربانی خرافات و عقبافتادگی به تصویر کشیده شد که ناگزیر به چشمپوشی از عشق و تندادن به ازدواج ناخواسته و تحقیرهای ناشی از سنت چندهمسری و طلاقهای یکطرفه است.
نویسندگان با توصیف وضعیت دخترانیکه فریفتهی مردهای هوسباز مرفه شدهاند، نگرانی خود را نسبت به سرنوشت زنان نشان میدهند و به رواج بیسوادی و بیعدالتی در بین آنان اعتراض میکنند.
همدردی با زنان سقوط کرده، از رمان تهران مخوف اثر مشفق کاظمی شروع شد و این الگو برای مدتها توسط نویسندگان مختلف تکرار شد. تمامی این آثار عمدتاً بین پاورقیهای اروپایی و قصههای بلند عامیانهی فارسی در نوسان هستند. به لحاظ دستور زبان و آهنگ کلمات متاثر از نقالی است به نحوی که آواری از کلمات روی سر خواننده فرو میریزند.
به لحاظ شخصیت پردازی، یا سفیدند یا سیاه. هیچ شخصیتی ترکیبی از طبایع گوناگون نیست. تصادف و اعجاز در ماجراها مشهود است. اگر معجزه شود قهرمان پیروز میشود. در غیر اینصورت شکست میخورد و شرایط موجود را میپذیرد. رمانهایی همچون روزگار سیاه، انتقام، اسرار شب از عباس خلیلی، شهرناز از یحیی دولت آبادی و روز سیاه رعیت از احمد علی خدادادهی تیموری از این دستهاند. اما مهمترین نمایندهی ژانر اجتماعی در این دوره محمد مسعود است.
گزیدهی بخش چهارم/ داستان کوتاه
سالهای آغازین ۱۳۰۰ سالهای تعیینکنندهای در بروز تجلیات گوناگون در ادبیات معاصر ایران است. در حوزهی داستان نویسی محمد علی جمالزاده با داستان کوتاه یکیبود، یکی نبود تبدیل به پدر داستان کوتاه در ایران میشود.
این داستان از سویی نتیجهی کوششهای اجتماعی فرهنگی دورهی مشروطه است و از جهتی راهگشای نوجوییهای ادبی بعدی که در سایر آثار جمالزاده و هدایت به پیش میتازد و با وجودیکه ابتدا مورد بیتوجهی روشنفکران است اما خیلی زود جای خود را در ادبیات پیدا میکند.
جمالزاده بیشتر بهعنوان پیشکسوت مطرح است اما هدایت است که فرم و صنعت به این سبک جدید میبخشد و تقریباً برای سالها به ندرت داستان کوتاه یا بلندی نوشته شده که از او تاثیر نگرفته باشد. اما این دو تن خود تحت تاثیر میرزا حبیب اصفهانی که مترجم اولین نمایشنامهی اروپایی به نام مولیر است و علی اکبر دهخدا خالق چرند و پرند هردو از پیشتازان نوگرایی در ادبیات بودهاند.
سعید نفیسی، نیما یوشیج و کریم کشاورز از دیگر نویسندگانی بودند که سعی کردند نه تنها با به تصویر کشیدن فلاکت بلکه با وارد کردن چهرههای معترض به داستان اشتیاقشان را نسبت به برقراری عدالت اجتماعی نشان دهند.
و اما در مورد هدایت اگر بخواهیم مشخصاً از طریق داستانهایش مراحل حرکت ادبیاش را پی بگیریم، باید بگوییم تنشی که در آثارش وجود دارد، بازتابِ اضطراب چیره بر یک دوران است. او به بینظمیها که همگان به آن خو گرفتهاند معترض است. از همه کناره میگیرد تا از طریق نوشتن خویشتن خویش را بیابد. ترس از روابط عاطفی و جنسی، در حجاب قرار دادن زن و امکان گفتوگو را از او گرفتن، گریز از عشق و دعوت به خودکشی، طنینی مرگاندیشانه به قصههای او میدهد.
همرزم هدایت بزرگ علوی است اما او برخلاف هدایت و جمالزاده اصراری بر به کارگیری واژهها و اصطلاحات عامیانه ندارد. نثر سادهای دارد که برای تشخیص زبانهای اروپایی در بافت آن، دقت چندانی لازم نیست. از لحاظ محتوا نیز تأثیر رمانتیسم ادبیات آلمان بر کارهای او بسیار مشهود است و نیز تاثیر مفاهیم فرویدی در آثارش کاملا مشخص است.
بهطورکلی در ادبیات سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ فشار سانسور از رشد داستاننویسی ایران جلوگیری میکند. نویسندگان که متوجه میشوند نمیتوانند در اجتماع تاثیرگذار باشند به درون میپردازند و احساس بیهودگی برغالب آثار این دوره مسلط است.
فصل دوم از صدسال داستاننویسی ایران: گزیدهی جلد اول
گزیدهی بخش اول/ آرمان خواهی و تبلیغ/ از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲
در بستر گوناگونی اجتماعی و فرهنگی، ادبیاتی متنوع شکل میگیرد. جریاناتی ادبی که بر هم اثر میگذارند یا با هم به ستیز می پردازند!
در دههی ۳۰ رمان به مثابهی یک کالا قلمداد میشود. اکثریت قریب به اتفاق رمانها از خلاقیت فکری و ادبی بیبهرهاند و نویسندگان آنها مقلدان بیمایه اگزیستانسیالیزم! پاورقینویسی و نوشتن داستانهای دنبالهدار در مجلات که مملو از بیدقتی تاریخی و هنری با نثری عجولانه و ملالآور روزنامهای و خیالانگیزیهای تکراری آفت داستان نویسی این دوره به شمار میرود.
در اکثر داستانها مردان به فریفتن زنان مشغولند و زنان سرگرم خیانت به شوهران خویش! نویسندگان اگرچه میخواهند فساد همهجانبهی حکومت را گوشزد کنند، اما به جای مطرح کردن مسایل از دیدگاهی اصولی، خواستههای جنسی را محور همهچیز قرار می دهند.
جمالزاده پس از مدتها سکوت بعد از یکی بود یکی نبود، بهعنوان یک نویسندهی پرکار دوباره به میداننوشتن برمیگردد اما شیوهینویسندگیاش هیچ تغییری نکرده. ناتوان از درک کشمکشهای روحی نسل جدید، همچنان در حال و هوای دورهی مشروطه مانده است و داستانهایی خطابی بر مبنای ضرب المثلها مینویسد که معروفترینشان کباب غاز است.
گزیدهی بخش دوم/ گرایشهای ادبی نو/ داستانها و ترجمهها
در مقابله با پاورقیهای بسیار بلند و پراکنده در مطبوعات روشنفکرانه، گرایشهای ادبی جدیدی پا میگیرند که پیروی نکردن از شیوههای مرسوم زمانه، متداولترین مشخصهی آنهاست. مساعد شدن زمانه و مطرح شدن انواع ایسمهای سیاسی و ادبی، راه را برای مواجههی هنرمند با تعصبها و سنتهای اخلاقی و اجتماعی باز میکند و امکان تجربهی شیوههای مختلف ادبی را پدید میآورد.
از گرایشهای جدید ادبی میتوان ادبیات مرامی و ادبیات سوررئالیستی را نام برد که ریشه در داستانهای تمثیلی و نمادین دارند. از مهمترین نویسندگان این سبک میتوان به احسان طبری، نیمایوشیج، فریدون توللی و محمد علی افراشته اشاره کرد.
دههی ۳۰ سالهای شکلگیری تجربههای گوناگون ادبی است که در نشریات گوناگون به چاپ میرسد و اکثریت قریب به اتفاقشان ادامهی دهندهی بوف کورند و سوررئالیسم. اما در همین دوران سیمین دانشور را میتوان بنیانگذار شیوهی جدیدی دانست که بعدها به رئالیسم موسوم شد. او نخستین زن ایرانی است که مجموعهای از داستانهای کوتاه چاپ کرد که در عین خامی قلم، سرشار از احساسات زنانهای است که در داستاننویسی فارسی تازگی دارد.
وضعیت ترجمه در دههی ۳۰ بیشتر متوجه آثار رئالیستی است که انتشارشان دریچهای است به هوای تازه و متمایز کنندهی این دوران نسبت به دوران قبل! ادبیات رئالیستی روسیه جای رمانتیکهای فرانسوی را میگیرد و این سرآغاز دوران جدید است.
داستانهای ماکسیمگورکی، چخوف، پوشکین، داستایوفسکی، تورگینیف، تولستوی، گوگول، شلوخوف و از غربیها امیل زولا، سارتر، بالزاک، فلوبر، مترلینگ،کافکا و … که مهمترین تأثیرشان در کنار گسترش مضمون کمک به رشد صنعت داستان در ایران است. این اتفاق بیهنرانی را که داستان نوشتن را آسان میپنداشتند از دور خارج کرد به گونه ای که داستان کوتاه به رقیبی برای شعر مبدل شد و چوبک، آل احمد و گلستان متاثر از ادبیات جدید آمریکا به ساختمان داستان توجهی ویژه کردند و آثاری هنرمندانه آفریدند.
از سوی دیگر بازشدن مرزها و ورود افکار جدید سیاسی به ایران نویسندگان را عملاً به عرصه سیاست کشاند به نحوی که اکثرشان به احزاب سیاسی پیوستند و مسئولیت اجرایی بسیاری از نشریات را برعهده گرفتند. به جنبشهای سیاسی و اجتماعی گرویده و بعضاً از کار ادبی دست کشیدند.
عامل دیگری که در پیشبرد جریان نوین نثر فارسی اثر گذاشت، برگزاری نخستین کنگرهی نویسندگان ایران در تیرماه ۱۳۲۵ بود. این کنگره طوری برگزار شد که در پایان هرکس در آن شرکت کرده بود، مفهوم روشنی از هنر در ذهن داشت و توانست راه آیندهی خود را بداند و قطعنامهی این کنگره تا چند دهه بر روح ادبیات ایران حاکم شد.
جریان دیگری که در همین سالها به وجود آمد، ادبیات زندان بود. با سقوط رضاشاه تب داغ افشاگری مطبوعات را فراگرفت و نویسندگان و ترقیخواهان نیز به افشاگری به عنوان ابزاری برای جلوگیری از بازگشت دیکتاتوری مینگریستند.
اولین آثار از این نوع را بزرگ علوی نوشتهاست: پنجاه و سه نفر! او در این اثر میکوشد نشان دهد در دورهی رضاشاه با محبوسین چگونه رفتار میشد؟ او همچنین زمانی که در زندان بود، بر روی ورقپارههایی که بهزحمت بهدست میآورد، داستانهایی مینوشت که پس از آزادی در مجموعهای به نام ورقپارههای زندان منتشر شد. این کتاب به توصیف جنبههای شخصی و عاطفی و التهاب درونی زندانیان اختصاص دارد.
بعد از او آل احمد در از رنجی که میبریم و گلستان در آذر ماه آخر پاییز، به ادبیات زندان پرداختند.
اگر بخواهیم نگاهی مختصر به آثار برخی از مطرح ترین نویسندگان این دوره بیاندازیم می توانیم بگوییم:
عمده مضامین داستانهای علوی را اختلاف بین دو نسل تشکیل میدهد. جوانان این داستانها در راه تکامل، با جامعهی عقبمانده و حافظان سنت کهنه درگیر میشوند و از پای در میآیند. هرچند مقاومتی که به خرج میدهند آثار او را از هدایت متمایز میکند.
چشمهایش نشاندهندهی تکوین هنر علوی است و مانند بوف کور جزء نخستین رمانهای واقعی ایران است. این رمان با ساختمان سنجیده و شخصیتهایی که حرف و عملشان مبتنی بر خاستگاه و سمتگیری روحی و اجتماعی شان است، جای مشخصی در ادبیات پیشرو ایران دارد و نیز داستان گیله مرد از داستانهایی است که تاثیر عمیقی بر ادبیات معاصر ایران گذاشته است.
صادق چوبک نویسندهای است که نگاه بیطرفانه و بیرحمش به فساد موجود در اجتماع، از عوامل مهم شهرت اوست. در جهان داستانی چوبک جایی برای عشق و شفقت نیست و هیچکس به دیگری اعتماد ندارد. او نخستین نویسندهی نسل خود بود که موفق به ارایهی طرحی هنرمندانه از زندگی مردم فرودست شد. اما جهانبینی فرویدی او و تاثیر ناتورالیسم در آثارش، مانع از آن شد که به عوامل اصلی ستم اجتماعی توجهی جدی داشته باشد.
جلال آل احمد مانند اغلب نویسندگان ایرانی، برخاسته از طبقهی بینابینی جامعه است. به همین دلیل آثارش از دوگانگی روحی عمیقی خبر میدهد. او ضمن گرایش به شرکت در مسایل اجتماعی فردگراست. قهرمانهایش نه تنها در محیط مذهبی بیگانهاند که در محیط مبارزات اجتماعی هم با دیگران پیوندی احساس نمیکنند.
آنچه داستانهای جلال را از دیگران جدا میکند این است که او آدمها را در متن هیاهوهای تبلیغی نشان نمیدهد، بلکه میکوشد با توصیف رنجی که هریک از آنها میبرند همدردی خواننده را با آنها برانگیزد.
او همچنین دریافت که پرداختن به وضعیت زن ایرانی از راه سرکشیدن به فاحشه خانهها کهنه شده است. سعی کرد به علتها بپردازد. زنان قصههای جلال نه به فکر همآغوشیاند و نه به عشق رمانتیک میاندیشند. فقر و گرفتاریهای زندگی مجالی برای این حرفها نمیگذارد.
و اما پیگیرترین دنبالهرو داستان نویسان آمریکایی در ایران ابراهیم گلستان است که نخستین ترجمهی داستانهای همینگوی و فاکنر به فارسی هم از اوست. او در ادبیات معاصر به عنوان نویسندهای پایبند به سبک شهرت دارد. مسئلهی عمده در داستانهای او شکستن قطعیتها و یقینهاست. آدمی که در یقین خود شک کرده است و به درک عمیقی از تنهایی خویش میرسد.
گلستان استاد توصیف تردیدها و دلهرههای درونی آدمهاست. در داستانهای او تصویرهای برگرفته از جامعه درونی و ذهنی میشوند تا به کار تشریح ظریف حالت روحی آدمها بیایند.
گزیدهی بخش سوم/ شکست و گریز/ از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰
بعد از کودتای ۲۸ مرداد و روی کار آمدن دوبارهی محمد رضاشاه نوعی خفقان اجتماعی دامن نویسندگان را هم گرفت. کانونهای فرهنگی از هم پاشید و خوشبینی و هیجانزدگی قبل جایش را به نوعی سرخوردگی داد!
بازگشت به داستانهای تمثیلی، اسطورهای و پوچگرایی رمانتیک، ویژگی عمدهی ادبیات این سالهاست. فرهنگ نهیلیستی و غربتزدهی غرب بر هنرمند ایرانی تاثیر میگذارد و رنگ مرگ و بیهودگی بر ادبیات ایرانی میزند.
ادبیات آمریکا نقش غالب را در محیط ادبی ایران ایفا میکند و حتی اکثر داستاننویسان به دلیل سانسور داستانهای خودشان، نویسندگی را کنار گذاشته و به ترجمه روی آوردهاند. نثر خشن و بدون توضیح همینگوی و آدمهای آشفتهذهنِ فاکنر نزد نویسندگان ایرانی محبوبیت پیدا میکنند. کتاب هفته به ستایش از صنعیت نگارش نویسندگان مهمی چون ناباکوف و سلینجر میپردازد و مجلهی آرش ویژه نامهی ادبیات آمریکا را منتشر می کند.
یکی از مهمترین مضامین داستان ایرانی در این دوره تشریح شکست روشنفکران است. بهرام صادقی محصول همین سالهاست. او طنزهای گزندهاش را متوجه بیبتگی نسل شکست میکند. انعکاس زندگی در آثار صادقی با چنان عمقی صورت گرفتهاست که در میان همنسلانش کمتر نظیر دارد. او داستانهایش را با اخبار روزنامهها، عرفان، رمز و راز، سخنرانیها و نامههای طولانی اول شخصهای دیوانه در میآمیزد. داستانهای او آمیختهای از واقعیت و خیال است و گذشته و حال همسطح میشوند.
آثار اجتماعی شکست درون مایهی داستانهای وهم آلود ساعدی را نیز تشکیل میدهد. او نیز همچون صادقی نویسندهی خلاقی است که داستانهای زیبایی در تجزیه و تحلیل روانشناختی آدمهای زمانه مینویسد اما در آثار او جای طنز را خشم گرفته است. در فضای غمگین داستانهای او حوادث واقعی چنان غیر عادی است که هراسانگیز میشود. ساعدی برای رسیدن به نتایج تمثیلی با کمک عوامل ذهنی و حسی اغراق آمیز، فضایی مشکوک و ترسناک میآفریند.
به طور کلی گرایش به ادبیات رمانتیک افسانهای، یکی از راههای انتقاد از شرایط غالب بر جامعه، گریز از ناملایمات و جستوجوی تسلا در این دوره است. نویسنده به عالم خیال پناه میبرد و به مسایل همیشگی بشر همچون عشق، رنج و مرگ می پردازد تا جهان بی معنای پیرامون را به افسون راز و خیال قابل تحمل سازد. احسان طبری، نادر ابراهیمی و به آذین و احمد محمود نیز از همین دسته نویسندگان درونگرایی هستند که بحران های روحی درونمایهی بسیاری از آثار آنهاست.
نیستانگاری، خوشباشی و بیبندوباری نوع دیگری از مواجهه با شرایط این روزگار است. بیان احوال نسلی که اعتماد خود را به زندگی از دست داده و برای تطبیق خود با شرایط دچار سردرگمی است. بهمن فرسی نویسندهای است که داستانهایش در این زمینه میگذرد. او در جستوجوی رهایی از یاس اجتماعی به سکس و آزادی جنسی روی میآورد.
پاورقینویسی در دههی ۳۰ دچار تغییرات بسیار میشود که البته در جهت بهتر شدن کیفیت آثار نیست. پاورقینویسان باید با فیلمهای تاریخی و حادثهای رقابت کنند. آنها ابرمرد شکستناپذیر آثار خود را از حادثهای به حادثهی دیگر پرتاب میکنند بدون هیچ توفیقی در جهت مبهوت کردن خواننده!
از جمله تیپهایی که در این دهه به ماجراهای پاورقیهای مطبوعات راه مییابد، تیپ جاهل است. لاتهای الکی خوش و با معرفتی که در داستانهای گوناگون تکرار میشوند تا سنتها را زیر سوال ببرند. داستانهای جاهلی در ادبیات رشد نمییابند اما به سرعت سینمای فارسی را تسخیر میکنند.
اواخر دههی ۳۰ را میتوان پایان دوران پاورقینویسی دانست. سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی بخش عمدهای از خوانندگان رمانهای سرگرمکننده را جذب میکند و با انتشار مجلاتی چون کتاب هفته که چاپ داستانهایی از نویسندگان بزرگ جهان جانشین جزوههای هفتگی میشود،خوانندگان فهیم پاورقیها، خواندنیهای ارزشمندتری پیدا میکند.
از حدود سال ۳۷ بحرانهای اجتماعی تخفیف مییابد و دیوار کودتا ترک برمیدارد. آخرین سالهای دههی ۳۰ نقطهی عطفی در داستاننویسی ایران به شمار میرود و آغازگر دورهی شکوفایی چند سالهی آن میشود که البته ادامهی منطقی جریانهای قبلی است.
مجلات ادبی متعددی که منتشر میشوند در شکلگیری در ظهور نویسندگان جوان و دستیابی به صناعتهای تازهی داستان نویسی بسیار تاثیرگذارند. نشریاتی مثل کتاب هفته و ماهنامهی صدف که انتشارش حادثهای در ادبیات ایران بود افرادی را به ظهور کامل و عالی ترین سطح نویسندگی رساند و به ادبیات ما معرفی کرد. افرادی چون سیمین دانشور، محمد تقی مدرسی، علی محمد افغانی جمال میرصادقی و …
آنچه در بهترین داستانهای این دوره قابل توجه است پرداختن به شکل و چگونگی داستانگویی است و در این میان ابراهیم گلستان، بهمن فرسی و زوارزاده به عنوان پایه گذاران مرحلهی جدید داستان مدرنیستی ایران به شمار می روند.
بدین ترتیب ادبیات ایران پس از گذراندن دوره ای سرد و تیره با کولهباری از تجربه به استقبال سالهای ۱۳۴۰ تا ۵۰ میرود.
نوشتن داستانهایی با راوی کودک توجه بسیاری از نویسندگان را بر میانگیزد زیرا در دل کودکان همواره امید هست. از موفقترین این آثار می توان به داستان «جشن فرخنده» از آل احمد اشاره کرد. داستانی خوش ساخت که با ذوق و صمیمیت نوشته شده است!
در داستانهای اجتماعی علی محمد افغانی با رمان ۹۰۰ صفحهای شوهر آهو خانم به سرعت به بهترین نویسندهی سال ۱۳۴۰ تبدیل میشود. دربارهی این رمان میتوان گفت اگر بوف کور هدایت موقعیت روحی روشنفکران عصر رضاشاه را تصویر میکند و چشمهایش بزرگ علوی به مبارزات این سالها میپردازد، شوهر آهو خانم از طریق تجسم زندگی خانوادگی پرده از این دوران تاریخی برمیگیرد.
در نخستین سالهای دههی چهل، مصالح ادبیِ جنبههای نوینی از داستاننویسی پایهریزی میشود. دیگر تهران نمیتواند معرف تمامی ایران باشد به همین دلیل نویسندگان در جستوجوی شیوههای دیگرگون زندگی به مناطق ناشناختهی کشور میپردازند. قبل از آن نویسندگانی مثل چوبک و احمد محمود داستانهایی از جنوب گفته بودند اما در دهه ۴۰ این موضوع گسترش مییابد.
جنوب ایران به دلیل اهمیت مرزی و جغرافیایی، جلوههای فرهنگی ویژهای عرضه می کند که حالا برای داستاننویسان مهمتر از قبل شده و فضای گرفته و بارانی شمال، پیرمردهای قهوهخانهنشین و زنان شالیکارش امکان پرداختن به نوعی درونگرایی بشردوستانه و رمانتیک را برای نویسندگان فراهم میکند.
به آذین، محمود طیاری و اکبر رادی داستانهایی دربارهی شمال ایران مینویسند که شاخهی پرباری از داستان نویسی معاصر ایران را تشکیل میدهد. شرح مفصل اینها را در جلد دوم کتاب میخوانیم.
صدسال داستاننویسی ایران: گزیدهی جلد اول