در شهری که سکوت و سایهها بر هر گوشهاش نشسته قناری کوچکی از قفس میگریزد تا طعم آزادی را بچشد اما دنیای بیرون با سرما گرسنگی و نگاههای سنگین دیگر پرندهها و حیوانات به استقبالش میآید. آیا رنگ زردش دلیلی برای طرد است؟ یا آوازش خطری برای آنان که نغمهای ندارند؟