سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

آنومالی

نویسنده: اروه لوته لیه

مترجم: فاطمه ابراهیمیان

ناشر: نشرنو

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۳۷۴

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۳۸۱۳


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
آنومالی

تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

 

 

رمان آنومالی با داستان زندگی بلیک شروع می‌شود؛ مردی که زندگی‌اش را با مرگ دیگران می‌چرخاند. او قاتلی است که با برنامه‌ی دقیق آدمکشی می‌کند. بلیک برای خود دو زندگی مجزا ساخته است؛ در یکی او با ده‌ها هویت و پاسپورت زندگی نامرئی دارد و در زندگی دیگرش، مدیر یک شرکت موجه است که کارش پخش غذاهای بیرون‌بر گیاهی با چندین شعبه و با درآمد بالاست. در زندگی دومش، مردی مقید به خانواده و مسئولیت‌پذیر که در کنار همسرش فلورا و دو فرزندش، یک زندگی عادی دارد. او طوری برنامه‌ریزی کرده که دو هویتش هیچگاه با هم تداخل پیدا نمی‌کنند.

 

 رمان با داستان زندگی ویکتور میزِل ادامه پیدا می‌کند؛ مرد جذابی که نویسنده است و چون فروش کتاب‌هایش هرگز از چند هزار نسخه فراتر نمی‌رود از طریق ترجمه گذران زندگی می‌کند. موضوع بعدی رابطه‌ی عاشقانه‌ی لوسی و آندره است که در برابر میل ارباب‌منشانه و شور و اشتیاق بی‌اندازه‌ی آندره به آرامی رو به ویرانی می‌رود. شخصیت بعدی دیوید است که با شنیدن خبر مرگ قریب‌الوقوعش با سرطان پیشرفته، به همسر و بچه‌ها و قسط‌های آپارتمانش فکر می‌کند. او ناگهان احساس کودن‌بودن می‌کند؛ چون در صورت مرگ، بیمه تمام قسط‌ها را واریز می‌کند.

 

اما شخصیت‌های داستان به همین‌جا خاتمه پیدا نمی‌کنند؛ راز وحشتناک سوفیای کوچولو با پدرش، شگردهای موفقیت جوانا، خانم وکیل سیاهپوست ستیزه‌جویی که در کارش مرزها را جابه‌جا کرده، درخشش اسلیم‌بوی خواننده‌ی پاپ اهل نیجریه، داستان آیدرین، ریاضی‌دان نابغه اما خجالتی که برای اظهار علاقه‌اش به مردیث، متخصص توپولوژیست ناتوان است. بیشتر زندگی آیدرین به محاسبه‌ی احتمالات و گاهی هم گوش‌کردن به موسیقی گذشته است و مردیث اولین کسی است که احساس عاشقانه‌ای در او ایجاد کرده است.

 

همه‌ی این افراد مسافر هواپیمای ۷۸۷ در پرواز ایر فرانس پاریس_ نیویورک در تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۲۱ هستند که وقتی پروازشان با وضعیت اضطراری مواجه می‌شود و خلبان از برج مراقبت تقاضای فرود می‌کند، در کمال ناباوری، فرمانده دفاع هوافضای امریکا به خلبان دستور می‌دهد که به دلایل امنیتی می‌بایست در پایگاه نیروی هوایی مک گوایر در نیوجرزی فرود بیاید. فرمانده ارتش ملی، پنتاگون به کاپیتان هشدار می‌دهد که اگر از دستورها سرپیچی کند، به هواپیما شلیک خواهد شد.

 

هواپیما تحت محافظت دو فروند جت جنگنده مسلح به ده موشک، به آب‌های بین‌المللی هدایت می‌شود. هواپیما با بدنه‌ای آسیب‌دیده در آشیانه‌ی هواگرد، در محاصره‌ی هواپیماهای بزرگ و خاکستری‌رنگ نیروی هوایی امریکا و خودروهای ضد گلوله توقف می‌کند و دویست و چهل و سه مسافر از ملیت‌های مختلف به صف از میان دستگاه بررسی تشعشعات رادیو اکتیو عبور می‌کنند و وارد آشیانه می‌شوند. ستاد بحران با حضور اف بی آی، وزارت دفاع، وزارت امور خارجه، نیروی هوایی ایالات متحده، سیا و …. جلسه‌ای اضطراری تشکیل می‌دهند.

 

ماه ژوئن است و صد و شش روز قبل در ماه مارس هواپیمایی با مشخصات کاملا شبیه هواپیمای بوئینگ ۷۸۷ ایرفرانس در فرودگاه جان اف کندی فرود آمده بود، هواپیمایی که خلبان، کمک‌خلبان، خدمه‌ی پرواز و همه‌ی مسافران دقیقا مثل همدیگر بودند. انگار یک دستگاه فتوکپی همه‌ی مشخصات هواپیما و مسافران را از جایی اسکن کرده و در جای دیگری چاپ کرده است. نفرات هر دو هواپیما شخصیت و خاطرات یکسانی دارند، طوری که آدم باور می‌کند هر دو نسخه اصلی هستند.

 

مغز هر دو گروه از لحاظ شیمیایی و الکتریکی و اتمی دقیقا به یک شکل رمزگذاری شده‌اند. رئیس‌جمهور مشکوک شده و از آژانس امنیت ملی می‌خواهد تا بررسی کنند که آیا یک کشتی روسی یا چینی آزمایش سفر در زمان را انجام نداده است؟

 

ستاد بحران جلسه‌ای متشکل از گروه علمی فیزیک کوانتوم، اختر فیزیک، زیست‌شناسی مولکولی، متخصص مسائل پیوستگی در فضا و گراف، برندگان جایزه‌ی نوبل، افراد مستعد مدال فیلدز و… برای بررسی موضوع تشیکل می‌دهد. آن‌ها سه فرضیه‌ی «کرم چاله»، «فتوکپی» و «فرضیه بوستروم» یا انقراض بزرگ را که در نتیجه‌ی تغییرات آب و هوایی و تغییر زیست بوم جانداران توسط انسان تشدید شده است در ارتباط با «ناهنجاری» مورد بررسی قرار می‌دهند.

 

در اتاق بحران کاخ سفید، جمی پودلوسکی، افسر ارشد فرماندهی عملیات ویژه ارتش امریکا، که مسئول بخش عملیات روانی پروژه است، جلسه‌ای با حضور نمایندگان اکثریت مذاهب با نظارت رئیس‌جمهور تشکیل می‌دهد و از آن‌ها می‌خواهد تا برای این موضوع، جوابی نه از جنس اخلاقیات بلکه جوابی ناشی از علوم الهی پیدا کنند که آیا این موجودات می‌توانند مخلوق الهی باشند؟ ولی نماینده‌های مذهبی برآشفته می‌شوند و می‌خواهند بدانند که چه کسی پشت این رسوایی هست و این موضوع را کفر و اهانت به قادر مطلق تلقی می‌کنند.

 

جمی پولودسکی می‌خواست راه حلی فراگیر و فراتر از تفاوت‌های مذهبی تنظیم کند تا مسافران را از هرگونه خوانش نادرست عالمان دین حفظ کند. ظاهر قضیه ماجرای هیجان‌انگیز پرواز ار فرانس است که از طوفانی سهمگین به سلامت عبور می‌کند، ولی از طرف دیگر، رازی در این پرواز وجود دارد که همه‌ی مسافران هواپیما و همه‌ی دنیا را متوجه خود کرده تا باورهایی را که تاکنون درباره‌ی معنای زندگی داشته‌اند مجددا بررسی کنند.

 

پس از این پرواز گویی زمان متوقف شده و دیگر هیچ چیز مثل قبل نخواهد شد، خصوصی‌ترین رازهایشان برملا شده و با حقیقتی باورناپذیر رو‌به‌رو شده‌اند. هواپیمایی پوشیده در رمز و راز ظاهر می‌شود و مسافران خود و کل جهان را وادار می‌کند تا همه‌ی چیزهایی را که در‌باره معنا و هدف هستی باور دارند دوباره بررسی کنند.

 

در حین داستان نویسنده گاهی هشدار می‌دهد که در این دوره، ما فقط بخشی از یک دنیای مجازی هستیم؛ تکه‌ای از داده‌های پردازش‌شده در یک کامپیوتر یا دنیایی که فناوری آن را خلق کرده است. اما در چنین دنیایی مرگ یا پایان چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا انسان که خود چنین دنیایی را آفریده می‌تواند مقهور آن شود؟ آیا نمی‌تواند وجود خود را مستقل از آن تعریف کند؟

 

روند داستان نمی‌تواند خواننده‌اش را به پاسخی خلاف رابطه‌‌ی معمول انسان و جهان برساند و مفهوم ناهنجاری به‌تدریج عادی می‌شود. مسافران به سلامتی به مقصد می‌رسند؛ اما این ماجرا منشأ پیدایش جهانی تازه می‌شود که زمان در آن به شکل عجیب و غریبی ساکن و متوقف شده است. توقفی که باعث شده چگونگی روابط انسان‌ها با یکدیگر متفاوت شود.

 

نویسنده داستان‌سرایی ماهرانه است و ترکیبی غریب از انسان‌ها را به تصویر می‌کشد. او با مهارت یک حادثه‌ی هیجان‌انگیز را با ادبیاتی زیبا بیان کرده است. آنومالی رمانی است که بخشی از آن مرتبط با ماجرایی هیجان‌انگیز در هواپیماست و بخشی دیگر در جست‌وجوی حقیقت، سرنوشت و اراده است. رمان خواننده را هر لحظه تا پایان داستان با چالشی جدید مواجه می‌کند و تقابل میان امر عادی و غیرعادی یکی از بزرگ‌ترین این چالش‌هاست.

 

در حین خواندن داستان گاهی فکر می‌کنید داستانی علمی‌تخیلی است ولی با اتفاقات عجیب و غریبی که رخ می‌‌دهد فکر می‌کنید که هیجانی، فلسفی یا معمایی باشد؛ گویی همه‌ی آن ها نیست و همه‌‌ی آن‌ها هم هم‌زمان است.

 

کتاب پرسش‌های ضروری درباره‌ی حقیقت، سرنوشت، و اراده‌ی بشر را بررسی کرده: «اگر قرار باشد زندگی‌مان متعلق به خودمان نباشد و در نهایت هم بمیریم پس باید چگونه زندگی کنیم؟» داستان از طرفی بیانگر پوچی آغاز هزاره‌ی سوم ‌است و از سویی جنبه‌های پلیسی و اجتماعی دارد.

 

«آنومالی» همان ناهنجاری است که تردیدها و هراس‌های وجودی انسان و ذهن او را در مواجهه با وقایع و پدیده‌های غریب و ناآشنا می‌کاود. رمان در‌باره‌ی پرسش‌هایی از انسان و هستی و سازندگی است. نویسنده هرجا که مباحث علمی را کسل‌کننده و  کشدار یافته با بیان یک خاطره، شرح موضوعی معمولی یا اشاره به یک رفتار خنده‌دار از رئیس‌جمهور امریکا از فضای سنگین جلسه‌ها می‌کاهد و بر جذابیت داستان می‌افزاید.

 

توصیف حرکات خنده‌دار رئیس‌جمهور در جلسه‌های پنتاگون، عصبانی‌شدن و عدم درک او از مباحث مطرح شده که نشان از بی مایگی او دارد، بر کشش داستان اضافه کرده است.

 

 

در حاشیه‌ی مرور کتاب

 

رمان بخش‌های جذابی دارد که نویسنده به زیبایی آن‌ها را با موضوع اصلی داستان تلفیق کرده است. اشاره‌هایی که نویسنده به فضای سیاسی دنیا می‌کند در نوع خود بی‌نظیر است.

 

برای مثال، در بخشی از کتاب نوشته که «رئیس‌جمهور پس از شنیدن «فرضیه شبیه‌سازی» دهانش باز مانده و کاملا شبیه ماهی هامور تپلی می‌شود که کلاه گیس طلایی دارد.» وقتی یکی از متخصص‌ها برای توضیح «چاپ زیستی سه‌بعدی» از عبارت محافظه‌کار استفاده می‌کند، رئیس جمهور می‌گوید من هم «محافظه‌کار» هستم که منظورش نماینده‌ی «حزب محافظه‌کار» است. رئیس‌جمهور امریکا از رئیس‌جمهور فرانسه با لقب مغرور نام می‌برد و ماکرون می‌گوید که ترامپ همیشه بی حساب و کتاب حرف می‌زند.

 

پروفسور آدرین با مشاهده‌ی مکالمه‌های رئیس‌جمهور امریکا با رؤسای جمهور فرانسه و چین که با اکراه و استهزاء طرفین همراه است، به او به مثابه انسان اولیه نگاه می‌کند  و این ایده‌ی ناامیدکننده را در ذهنش تأیید می‌کند که با هم‌افزایی تاریکی‌های فردی به‌ندرت می‌توان به روشنایی جمعی دست یافت.

 

در بخشی دیگر از داستان که «جمی» رئیس بخش عملیات روانی خواهان موضعی مشترک از نماینده‌های مذهبی کشور امریکا در مورد «فرضیه شبیه‌سازی» در قبال موضوع می‌شود و آنان با پیش‌کشیدن اختلاف‌های قدیمی با یکدیگر به جرو بحث می‌پردازند، جمی از آنها مأیوس شده و یک بار دیگر هم از مقدس‌مآبی و سطحی‌اندیشی آنان مطمئن می‌شود.

 

نویسنده در حین بازگوکردن ماجراهای هواپیما در قالب مکالمه‌ی شخصیت‌ها از کتاب‌ها و فیلم‌های معروفی که مضمون آن‌ها به‌نوعی با این ماجرا مربوط می‌شود نام می‌برد؛ از جمله فیلم «لاست» و «فهرست مسافران» که در آن پروازها به‌طور غیرقابل توضیحی در زمان یا مکان اشتباه فرود می‌آیند، همچنین رمان «داستان زندگی تو» اثر تد چیانگ که منجر به ساخت فیلم «ورود» شد.

 

در «ناهنجاری» نیز مانند این داستان، افراد در موقعیتی قرار می‌گیرند که قوه‌ی‌ تشخیص و تامل یکدیگر و حتی خودشان را به چالش می‌کشند و البته با شجاعت و عشق به یکدیگر واکنش نشان می‌دهند. و همچنین فیلم‌های «برخورد نزدیک از نوع سوم»، «ماتریکس» و «بازماندگان»، سریالی که در آن زنده‌ها ناگهان ناپدید می‌شوند و «بازگشته»، سریالی که مرده‌ها ناگهان ظاهر می‌شوند.

 

 

درباره‌ی اروه لو تلیه، نویسنده‌ی کتاب

 

اروه متولد ۲۱ آوریل ۱۹۵۷ نویسنده و زبان شناس فرانسوی است. او در رشته‌‌ی ریاضیات و روزنامه‌نگاری تحصیل کرده است و علاوه بر آن در رشته‌ی زبان‌شناسی مدرک دکتری دارد. از سال ۱۹۹۲ عضو «اولیپو» کارگاه ادبیات بالقوه و از سال ۲۰۱۹ رئیس این نحله‌ی ادبی است. رمان آنومالی به اعتقاد کارشناسان یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات معاصر فرانسه است. در سال ۲۰۲۰ برنده‌ی «جایزه گنکور» مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی فرانسه شد. نویسندگان محبوب او آلبرکامو و ایوان گونچارف‌اند. خانم فاطمه ابراهیمیان و محمد‌امین بیک کتاب آنومالی را با نثری روان و ساده ترجمه کرده‌اند.

 

 

بخشی از کتاب آنومالی

 

«جمی پودلوسکی از طرف پدری کاتولیک بود و از طرف مادری یهودی. در ژانویه ۱۹۶۰، یک پزشک زن اشکنازی از بوستون، دیوانه‌وار عاشق یک افسر پلیس غیر یهودی از بالتیمور شد، و در ادامه، هیچ چیز آن‌طور که انتطار داشتند پیش نرفت. جمی کوچولو میان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی بزرگ شد که هیچ حرف دوستانه‌ای با هم نداشتند، از طرف مادری یهودی و آلمانی و از طرف پدری کاتولیک و لهستانی بود و تکرار مشاجرات آنان کودک پرسشگری را شکل داد. جمی اول تردید داشت و سپس شک‌گرا شد، تا اینکه برای همیشه از تمام عقاید مذهبی روی برگرداند.

 

اگرچه پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌اش او را مخفیانه غسل تعمید داده بودند، از شرکت در عشای ربانی سال بعد از برمیتصوا سر باز زد. او باور سیاسی محکمی هم ندارد اما به دموکرات‌ها رأی می‌دهد. در مصاحبه‌ای که قرار بود درهای دپارتمان  عملیات روانی را به روی او بگشاید، مسئول استخدام از جمی پرسیده بود چه دینی دارد و روانشناس پاسخ داده بود: «من دینی ندارم.» زن مسئول که جوری با خودکارش بازی می‌کرد که انگار داشت یکی از خانه‌های پرسشنامه‌ای خیالی را پر می‌کرد، پافشاری کرده بود: «بنابراین شما بی‌دین هستید.»

 

جمی پودلوسکی شانه بالا انداخته بود: «برایم اهمیتی ندارد، خدا برای من مثل بازی بریج می‌ماند: هیچ وقت به آن فکر نمی‌کنم. بنابراین، من خودم را با این واقعیت تعریف نمی‌کنم که به بازی بریج اهمیت نمی‌دهم و با افرادی که در‌باره این موضوع بحث می‌کنند که آنها هم به بریج اهمیت نمی‌دهند همنشین نمی‌شوم.» پاسخش درست به هدف خورده بود. شش سال بعد، قبل از چهل سالگی‌اش، یکی از دپارتمان‌های بخش عملیات روانی سیا را مدیریت می‌کرد، سپس همین منصب را در مرکز عملیات روانی برعهده گرفت. جمی پودلوسکی متخصص مسائل  مذهبی شد.»

 

 

 

نویسنده معرفی: بتول کاظمی
آنومالی
نوشته های شما

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *