
مرثیهای برای روزهای خوب
زیر نور ماه شیشهای، با لحن تلخ و گزندهاش، داستان اعتیاد دختری نوجوان را روایت میکند. دختری که برای فرار از اندوه و سوگ سیاه زندگیاش، به آغوش ماهی شیشهای پناه میآورد. لورل پانزده ساله که مادر و مادربزرگش را در توفان کاترینا از دست داده، با پدر و برادر کوچکش به شهر جدیدی میرود تا زندگی را از نو شروع کنند. اما غم گذشته، بر زندگی او سایه انداخته و خاطرات تلخ، او را رها نمیکند. این کتاب به بازآفرینی اندوه میپردازد، اما با تمام سیاهیهایش، پایان شیرینی دارد.