کارآفرینان سریالی و شکست های دوست داشتنی
این مقاله را ۳ نفر پسندیده اند
دومین مقاله از سری مقالات کمیته پژوهش انجمن زنان کارافرین به مناسبت روز ملی کارآفرینی سوم اردیبهشت 1404 مقدمه دنیای پیچیده و پرچالش کسبوکار، شکست پایان داستان نیست بلکه درس ارزشمندی محسوب میشود که زمینه رشد و پیشرفت آتی را برای کارآفرینان فراهم میآورد. شکستهای طلایی، ناتوانیهای اولیهای هستند که با استخراج درسهای عمیق، راه را برای موفقیتهای بعدی هموار میکنند و فرصتی فراهم میآورند تا اشتباهات گذشته به دقت تحلیل شده و راهحلهای نوآورانه در مسیر پیشرفت شناساییر د شوند. بسیاری از موفقیتهای چشمگیر در عرصه کسبوکار، نتیجه عبور از موانع و شکستهای متعدد بودهاند. کارآفرینانی که از شکستهای خود آموختهاند، با نگرشی مثبت نسبت به ناکامی، راههای نوینی را در جهت دستیابی به موفقیت دنبال میکنند. “شکستهای طلایی” بازتابدهنده قدرت تفکر سازنده و انعطافپذیری انسان در مواجهه با چالشهای محیطی است و به مثابه محرکی برای تجدید انرژی، تقویت انگیزه و بازنگری در استراتژیهای کسبوکار عمل میکنند. هر مرحله از شکست، با بازخورد صادقانهای که از تصمیمات اتخاذ شده حاصل میشود، چراغ راهی برای اصلاح عملکرد در آینده محسوب میگردد. در مسیر ساخت و شکوفایی کسبوکار، موفقیت اغلب در پشت این تجربههای ناکامی نهفته است. تغییر نگرش نسبت به شکست از دیدگاهی منفی به دیدگاهی آموزنده، زمینه توسعه فردی و بهبود مهارتهای مدیریتی را فراهم میآورد. تجربه شکست به کارآفرینان این امکان را میدهد تا با استفاده از درسهای آموخته، استراتژیهای خود را بازنگری و بهینه کنند و نمادی از پشتکار، عزم قوی و تعهد به یادگیری مستمر در مواجهه با چالشهای بازار باشند. در حقیقت، تجارب منفی اولیه در بسیاری از موارد به بذرهای موفقیتهای بزرگ تبدیل می شوند و در صورت تحلیل دقیق، هر شکست میتواند به عنوان ابزاری بسیار مؤثر برای رشد شخصی و سازمانی عمل کند. مطالعات انجام شده نشان میدهد، در بررسی شکست، عواملی همچون ریسکپذیری، نوآوری و تعهد به یادگیری مستمر از اهمیت ویژهای برخوردار است و تجربیات ناکامی موفق، منبع الهامبخش افرادی است که جرات شکستن قالبها و داستانهای مرسوم را دارند. به همین دلیل، استخراج نکات آموزنده و بهرهگیری از درسهای منفی، منجر به تدوین استراتژیهای موفق در بازارهای رقابتی میشود. از این دیدگاه، شکست نه به عنوان نقطه پایان بلکه به عنوان گامی ضروری در مسیر رسیدن به موفقیت شناخته میشود و بهرهگیری از تجربیات گذشته و تغییر دیدگاه نسبت به ناکامی، توانایی ایجاد نوآوری و رشد در سازمانها را افزایش میدهد. این مقاله به بررسی پیامدهای شکست در موفقیتهای کسبوکار می پردازد. کارآفرینان سریالی “کارآفرین سریالی”[1] از آن دسته افرادی است که به جای تمرکز بر یک کسبوکار ثابت، بهطور مداوم ایدههای نو و کسبوکارهای جدیدی را راهاندازی میکند. این افراد با به کارگیری تجربیات گذشته، به دنبال فرصتهای نو، استفاده از فناوریهای روز و ایجاد شبکههای کاری گسترده، نقش موثری در نوآوری و رشد اقتصاد دارند و پس از راهاندازی و در بسیاری موارد فروش یا خروج از کسبوکار نخست خود، به سرعت پروژه یا کسبوکار جدیدی را آغاز میکنند. این روند تکراری ممکن است ناشی از اشتیاق به نوآوری، تجربههای موفق یا حتی درسهای آموخته از شکستهای گذشته باشد. ظهور این نوع کارآفرینی با رشد اقتصاد دانشپایه و تغییرات سریع در بازارهای جهانی، به ویژه از دهههای اخیر مشهود شده است. افراد مشهوری مانند ریچارد برانسون (کارآفرین و سرمایهگذار بریتانیایی و بنیانگذار شرکت های ویرجین) و ایلان ماسک نمونههایی بارز از کارآفرینان سریالی هستند که با ورود به صنایع مختلف، تحولی در نحوه مدیریت و توسعه کسبوکار ایجاد کردهاند([1]). یادگیری هماهنگ از موفقیت و شکست لافونته[2] اعتقاد دارد با وجود دستاوردهای ارزشمند پژوهشهای پیشین در حوزه یادگیری سازمانی، نحوهی یادگیری کارآفرینان و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) از تجربیات گوناگون، بهویژه موفقیت و شکست، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. وی در مقاله خود، ضمن بهرهگیری از دیدگاهی میانرشتهای که تلفیقی از نظریههای سازمانی، اقتصادی و مدیریت نوآوری را در بر میگیرد، به تحلیل یازده مطالعه منتخب در این حوزه میپردازد. این مجموعه پژوهشها به بررسی عمیق فرآیندهای یادگیری در سطوح فردی، تیمی و سازمانی میپردازند و چگونگی تأثیرگذاری نوع تجربه (موفقیت یا شکست) بر یادگیری و عملکرد آینده را روشن میسازند. وی تأکید دارد، شکست، هرچند نامطلوب، بستری غنی برای یادگیری فراهم میسازد و سازمانها را به بازنگری در رویههای جاری وامیدارد. در مقابل، موفقیت نیز اگر بهدرستی تحلیل شود، میتواند منبعی اثربخش برای تثبیت یا توسعه شایستگیها باشد. این مقاله همچنین به خلأهای موجود در ادبیات یادگیری سازمانی اشاره دارد، از جمله عدم بررسی دقیق تجربیات مستقیم و غیرمستقیم، فرسایش دانش در اثر تغییرات فناورانه، و نقش فناوریهای نوین مانند اینترنت اشیا و هوش مصنوعی در تسهیل فرآیندهای یادگیری. و در پایان، با ارائه مسیرهای پیشنهادی برای پژوهشهای آتی، بر لزوم توجه به ماهیت پویای دانش، ابزارهای دیجیتال، و شرایط زمینهای خاص کارآفرینان و بنگاههای کوچک تأکید می کند، هدف نهایی، ارتقاء درک ما از چگونگی تبدیل تجربه به دانش کاربردی و افزایش ظرفیت رقابتی از طریق یادگیری مداوم است([2]). شکست های کارآفرینانه ایگرز[3] پژوهشی را بر پایه دادههای میدانی حاصل از مصاحبه با کارآفرینان چینی و تحلیل دادههای مربوط به استارتاپهای دارای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز[4] در ایالات متحده انجام داده و با تلفیق دیدگاههای نظریه های رفتاری و روانشناختی، تأکید میورزد که درک علل شکست و نوع تفسیر آن نقشی اساسی در رفتارهای آتی کارآفرین ایفا میکند. از این منظر، رفتارهایی چون تغییر صنعت نهتنها محصول تصمیمگیری منطقی نیست، بلکه اغلب نتیجهی سوگیریهای شناختی در مواجهه با شکست است. لذا، یادگیری از شکست در حوزه کارآفرینی فرایندی پیچیده و غیرخطی به حساب می اید. در این پژوهش نشان داده شد که در هر دو نمونه، تغییر صنعت پس از شکست امری رایج بوده و ارتباط معناداری با کاهش عملکرد کسبوکار جدید دارد. چند نکته مهم از مقاله ایگرز : – تفسیر شکست و تغییر صنعت: نویسندگان با استناد به نظریههای رفتاری و روانشناسی انتساب[5] بر این باورند کارآفرینان پس از تجربه شکست، اغلب علل آن را به عوامل بیرونی و خارج از کنترل خود نسبت میدهند؛ عواملی نظیر شرایط بازار، رقابت شدید یا تغییرات تقاضا. این نوع تفسیر موجب میگردد برای آغاز کسبوکار بعدی، صنعتی متفاوت را برگزینند. – هزینههای ناشی از تغییر صنعت: مطالعه نشان میدهد که این تصمیم–تغییر صنعت– با وجود نیت اصلاحگرایانهی آن، در عمل با پیامدهای منفی همراه است. زیرا تجربه و دانش انباشتهشدهی کارآفرین در صنعت قبلی، که میتواند منبعی مهم برای موفقیت آتی باشد، در صنعت جدید کارایی ندارد و از بین میرود. بنابراین، کارآفرین با چالشی مضاعف در کسبوکار جدید مواجه میشود. – ثبات در شیوههای مدیریتی: در حالی که صنعت کسبوکار جدید تغییر مییابد، سبکهای مدیریتی، راهبردها، و روشهای برنامهریزی که بیشتر بازتابی از شخصیت و توانمندیهای خودِ کارآفرین هستند، اغلب دستنخورده باقی میمانند. این موضوع بیانگر آن است که کارآفرین تمایل دارد عناصر بیرونی را تغییر دهد و نه عناصر درونی که خود او را منعکس میکنند([3]). در طول دو دهه پژوهش درباره شکست کارآفرینان، بسیاری از گروههای تحقیقاتی تلاش کردهاند پیامدهای بالقوه شکست را بررسی و دستهبندی کنند. با این حال، این پیامدها میتوانند از نظر جهت (مثبت/منفی)، مدت زمان (کوتاهمدت/بلندمدت) و سطح تأثیر (فردی، سازمانی، اقتصادی/اجتماعی) متنوع باشند که این تنوع مستلزم رویکردهای روششناختی متفاوتی است. در ادبیات موجود، نظریههای مختلفی برای دستهبندی پیامدهای شکست مطرح شده است. در یک سیستم دستهبندی جدیدتر، تأثیرات مستقیم (فوری و ملموس) و غیرمستقیم (بلندمدت و پنهان) از هم متمایز شدهاند. رپیسکی[6] در مقاله خود دامنه دسته بندی شکست را گسترده تر کرده و علیرغم پژوهش های قبلی که عمدتاً بر تأثیرات مستقیم شکست متمرکز شده و معمولاً در سطح فردی و با ویژگیهای موقت یا آسیبزا بررسی می شدند با تلفیق نقاط قوت مدلهای پیشین و پر کردن خلأهای آنها، شش دسته اصلی و 24 زیردسته را برای پیامدهای شکست معرفی میکند. این 6 دسته عبارت است از: نکات اصلی از مطالعه رپیسکی را می توان در موارد زیر خلاصه نمود: کلام آخر اینکه، شکست کارآفرینانه یا طلایی تجربهای یکسان و لزوماً ویرانگر نیست. درک چندبعدی پیامدهای آن میتواند به ایجاد اکوسیستمهای کارآفرینانه مقاومتر و انعطافپذیرتر منجر شود و قطعا نقش نهادهای مختلف از جمله انجمن زنان کارآفرین در موارد مرتبط بویژه آیتم 4 از نتیجهگیری مقاله رپیسکی می تواند بسیار پررنگ و تاثیرگذار باشد. [1]– Serial Entrepreneur [2] – Lafuente [3]-Eggers [4]– VC-backed [5]– Attribution Theory [6] – Repisky [1] – Muegge SM, Reid E. Richard Branson and virgin galactic: A case study of entrepreneuring as emancipation. In2018 Portland International Conference on Management of Engineering and Technology (PICMET) 2018 Aug 19 (pp. 1-10). IEEE. [2]– Lafuente E, Rabetino R, Leiva JC. Learning from success and failure: implications for entrepreneurs, SMEs, and policy. Small Business Economics. 2025 Jan;64(1):1-0. [3] – Eggers JP, Song L. Dealing with failure: Serial entrepreneurs and the costs of changing industries between ventures. Academy of Management Journal. 2015 Dec;58(6):1785-803. [4] – Repisky M. A categorization of the consequences of entrepreneurial failure: Validated in Hungary. Vezetéstudomány-Budapest Management Review. 2023 May 15;54(5):2-17.کارآفرینان سریالی و شکست های دوست داشتنی




