vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

نام‌ها مقدسند

محمدعلی سپانلو را با نام «شاعر تهران» هم می‌شناسند. دلیل این موضوع حضور مکرر شهر تهران در اشعارش بود. او به شهر تهران علاقمند بود و نسبت به تغییرات آن توجه نشان می‌داد. ازجمله این تغییرات، تغییر نام خیابان‌های شهری بود که او در یادداشتی انتقادی به آن پرداخت. این یادداشت در کتاب تهران که در دهه 70 به کوشش سیما کوبان در چند شماره منتشر شد، به چاپ رسید.

 

 

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

 


نام‌ها مقدسند

 

 

تهران را نام‌هائی بوده است، فراموش شده و نیمه فراموش، علامت‌های رمز که ما را به شناختی از جغرافیای تاریخی شهر رهنمون می‌شود. این نام‌ها از پس چند دهه و گاه از پس چند قرن بازمانده سرگذشتی گمشده هستند؛ کلماتی بجامانده در اوراقی کهنه که بیشتر سطور آن حک شده یا ناخواناست.

 

به سابقه تاریخی نامگذاری‌ها بنگریم: انگار قاجاریه در نامگذاری مکان‌ها سلیقه بهتری نسبت به سلسله پهلوی داشته‌اند. اگر قرار بود که نام‌های اعضا دودمان شاهی بر کوچه‌ها و محله‌ها گذاشته شود بجای خیابان «شاپور فلان» نام بهمان میرزای قاجار تبدیل به «کامرانیه» می‌شد که عنوانی بود به نسبت زیبا و نشاط‌ انگیز و با سرسبزی کوچه باغ‌های شمیران می‌خواند. همین‌طور بود لاله‌زار، سبزه میدان، زعفرانیه، الماسیه، قصر فیروزه، کاخ گلستان، شمس العماره و… کلماتی تخیل‌انگیز که یادآور عطر و رنگ اقلیم ایران، آسمان مینائی فلات و تلألو جواهرات مشرق زمین بود.

 

سقوط سلیقه در نامگذاری‌های عصر پهلوی، مقارن با همان دورانی که به بهانه تجدد دروازه‌های شهر تهران را ویران کردند، و انتخاب اسامی جدید _اشخاص سلطنتی_ بدون تناسب و فرمایشی، بخشی از نشانی‌های دلپسند شهر تهران را حذف کرد. اما هنوز خاطره قومی مردم احترام برخی نام‌ها را نگه می‌داشت.

 

پس از انقلاب، طبیعی بود که نام‌های مربوط به سلسله ساقط تصفیه گردد زیرا انقلاب به یک معنا علیه صاحبان آن نام‌ها انجام گرفته بود. اما در گیرودار دگرگونی‌های نوین، نام‌های دیگری هم عوض شد که نه ربطی به سلسله پهلوی داشت و نه سیاست‌های آن.

 

بسیاری از اسامی بزرگان فرهنگ و ادب و تاریخ ایران و مفاخر ملی که رژیم پیشین با انگیزه‌های متفاوت بر خیابان‌ها، محله‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها و دیگر اماکن عمومی نهاده بود حک شد؛ آن هم به نوعی که گاه شبحی از لجبازی در آن دیده می‌شد. تغییر موقت نام «مدرسه رازی»، نامی که به یکی از افتخارات ری کهن اشاره می‌کرد از این شمار بود. نام‌های رودکی‌ها، فردوسی‌ها، نظامی‌ها جای به عناوین تازه داد که در بعضی از موارد زیاده‌روی بود و گاهی بی‌مناسبت.

 

یک تالار مخصوص موسیقی که با حسن سلیقه «رودکی» نامیده شده بود: نام شاعری نوازنده و اهل موسیقی، تبدیل به «وحدت» گردید. عنوانی که در بسیاری موارد همچون تغییری بی‌چون و چرا جای نام‌های تثبیت شده را می‌گیرد. نام یک مجتمع پزشکی را «برزویه طبیب» گذاشته بودند. مناسب بود. زیرا این شخصیت داستانی یکی از قدیمی‌ترین پزشکان ایران را به یاد می‌آورد و اشاره به پیشینه دانش طب در ایران می‌کرد. آیا این نام ربطی به رژیم سابق داشت که تغییر کرد؟ تغییر دادن‌ها به موسسات ورزشی هم رسید. «آریامهر» آزادی شد و همه پذیرفتند. زیرا ملت علیه اولی و به خاطر دومی قیام کرده بود. اما آیا در مورد تغییر نام دیگر مکان‌های ورزشی همین نکات رعایت شد؟

 

پرسپولیس یک واژه یونانی به معنی «ایرانشهر»، با شناسایی بین‌المللی، ارتباطی به نظام پیشین نداشت. چند ده‌هزار تماشاگر نیز آن را می‌پسندیدند سعی در برداشتن این نام از سر یک تیم ورزشی آیا عناد نبود؟ و تغییر نام خیابان «اسلامبول» (شهر اسلام) را در حکومت اسلامی به چه تعبیر می‌توان کرد؟ آنانکه در راه دین و وطن کشته شدند، و دیگر خدمتگزاران ملت، همه محق‌اند که نامشان با احترام به یادگار بماند.

 

اما نکته اول: به صواب نزدیک‌تر بود که این نام‌ها بر مکان‌های تازه تأسیس گذاشته می‌شد تا شریکی نمی‌داشت؛ و نکته مهم‌تر اینکه چنین تغییری نباید به بهای مخدوش کردن خاطره جمعی ملت تمام می‌شد؛ یعنی یکی از همان ارزش‌هایی که شهدا بخاطرش جان باختند. چنین است که این تعارض را مردم اغلب با به کار بستن پیگیر برخی نام‌های تاریخی نمی‌پذیرند.

 

با همه این احوال به نظر من مسائل بالا آن قدر مهم نیست که تغییر فراموشی آور نام‌های بسیار قدیمی تهران. به عقب‌تر بازگردیم، حتی به قبل از قاجاریه، به هنگامی که تهران هنوز پایتخت نبوده است. برای مطالعه اوضاع اجتماعی و جغرافیائی شهرک تهران و قصبه شمیران کدام سند مفیدتر از نام‌های قدیمی که بعضیشان بیش از دو قرن سابقه دارند باقی مانده است؟

 

از بازار، سنگلج، ارک، عودلاجان و جباخانه بگیریم تا ونک، اوین، دروس، ولنجک، چیذر، نیاوران، جماران، تجریش و… آیا از نظر اصولی کسی حق دارد این اسامی را که بازمانده خاطرات قومی و حقایق جغرافیائی هستند تغییر دهد؟ آیا وظیفه دولتی که یکی از بنیادهای فکری خود را سنت می‌داند این نیست که با تثبیت نام‌های قدیمی جلو فراموشی توده‌ها را بگیرد؟ (همان کاری که یکی از وظایف اصلی ادبیات است: مبارزه با فراموشی) دریغا که کار برعکس است.

 

گویی توده‌ها می‌کوشند تا با تکرار نام‌های گذشته جلو فراموشی دولت را بگیرند. همان‌ها که در مقابل تغییر مکرر نام «مخبرالدوله» طی چندین دهه آن قدر مقاومت کردند تا خاطره بانی نخستین سیم تلگراف در ایران بجا ماند. همان‌ها که امروزه نام دروازه‌های گمشده تهران را پاسداری می‌کنند: دروازه دولت، دروازه خراسان، دروازه شمیران، دروازه گمرک و… دژآشیب یا دژآشوب که یادآورد دژ یا قلعه‌ای است ازبین رفته، و نام‌های محلات مرکزی شهر: قنات آباد، آب سردار، سرچشمه، آب منگل، سند تلاش نسل‌های زحمت‌کشی که برای رساندن آب به شهر طرح افکنده بودند.

 

چطور می‌شود این یادگارها را که میراثی است از یک مجاهدت حماسی به فراموشی سپرد؟ اساسا نام محله‌هایی که با پسوند «آباد» ساخته شده اغلب یادآور فرد خیری است که نخستین بار برای آبادی محل دامن همت به کمر زده است. ذکر خیر گذشتگان باعث می‌شود که آیندگان نیز شاید از اعمال ما به نیکی یاد کنند.

 

نکته بسیار مهم: در کشورهای پیشرفته دنیا رسم است که برای تأکید بر وحدت ملی و استحکام همدلی مردم، نام شهرهای گوناگون آن کشور را بر خیابان‌ها و محلات سایر شهرهای همان کشور می‌گذارند. اکنون به پایتخت ایران بنگریم، یعنی همان جایی که مرکز وحدت ملی باید باشد؛ گویا فقط نام یک خیابان اصلی تهران زمانی «شیراز» بوده است. ولی نام کدام خیابان اصلی _همان خیابان‌هایی که اسامی تقریبا ناشناس بر آنها نهاده شده_ سنندج یا زابل، تبریز، اردبیل، انزلی یا ساری، اهواز یا مشهد، یزد یا آبادان… است؟

 

امروزه هر کس که آشنایی کوچکی با ادبیات خارجی، مثلا فرانسه داشته باشد، در دل کتاب‌ها، نام کوچه‌ها و خیابان‌های پاریس را می‌بیند که از دویست سال پیش تاکنون تغییر نکرده‌اند و حتی نام دروازه‌های ویران شده شهر هنوز بر مکان‌های خود باقی است. برعکس شهرداری پاریس شهردارهای گوناگون تهران هفتاد و هشتاد سال است که سعی در زدودن خاطره‌های شهر دارند. اگر بخواهید نام کوچه‌ای را که اسم فردی برآن است تغییر دهید گروهی بازخواست کننده پیدا می‌کنید، اما به راحتی می‌توانید در مقام یک مسئول، نامی چندصدساله را، نام نیاوران یا تجریش یا جماران را عوض کنید و از آن عجیب‌تر در نامگذاری خاصه خرجی هم بکنید و هیچکس معترض شما نباشد.

 

تکرار می‌کنم مجموعه این واژه‌های رو به فراموشی بیشتر از گل و گلدان‌های شهرداری ارزش یک شهر را نگهبانی می‌کنند. رنگ و بویی دارند، بگوییم جادویی که خاطره کنونی ما را به ارواح گذشتگان می‌پیوندند و نشانه تداوم زندگی ملت است. آنان از ما خواهند پرسید تابلوی تجریش کجاست و ولنجک در کجای نقشه قرار دارد؟ پاچنار کجاست و چگونه می‌توان به گذر لوطی صالح یا وزیردفتر رسید؟ در دنیایی که با یادآوری ارزش‌های مشترک سنتی و تاریخی سعی در استحکام وحدت ملی و همیاری مردم دارند بی‌اعتنایی به چنین گذشته‌ای حتی اشتباه سیاسی به شمار می‌آید. این نام‌های ریشه دار برای خود تقدسی دارند: نام‌ها از آسمان فرود می‌آیند.

 

 

منبع: کتاب تهران. جلد دوم. انتشارات روشنگران. زمستان 1371

 

پیشنهاد مطالعه: گفت‌وگو با آگاتا کریستی

 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *