در جستجوی خویشتن
رمان لیلی و باغهای جهنم توسط پیام ناصر (زادهی 1348)، نویسندهی ایرانی، نوشته شده است. نشر چشمه در پاییز 1403 این کتاب را به مخاطب ایرانی ارائه کرد. داستان رمان از جایی شروع میشود که جسد مردی در رودخانه درکه و نسخهای از کتاب باغهای جهنم پیدا میشود. کاراگاهی که مسئول حل این پرونده است به اسم دختری به نام لیلی آشوری میرسد که نامش در صفحهی پایانی رمان با مداد نوشته شده است. تلاش برای پیدا کردن نویسنده کتاب، کار را برای کاراگاه سخت میکند. داستان هرچقدر جلوتر میرود، پیچیدهتر میشود و شخصیتهای گوناگونی در کلافی پیچیده مقابل کاراگاه و خواننده کتاب قرار میگیرند و حالا باید ربط این شخصیتها به یکدیگر را یافت. رمان لیلی و باغهای جهنم، با بررسی ریشههای روانشناختی تجربههای شخصیتهای خود، بهنوعی رمان آلیس در سرزمین عجایب (1865) از لوئیس کارول (1832-1898)، ریاضیدان و نویسندهی انگلیسی، را برای مخاطب بازسازی میکند. شخصیت لیلی نیز همانند آلیس در طول داستان به دنبال جواب یک پرسش مهم است: من کیستم؟ این سوال فلسفی را هر انسانی بارها در طول زندگیاش از خود پرسیده است. ناصر پروسهی رشد لیلی از تولد را دنبال میکند. او جهانی را تجربه میکند که هیچ ثباتی ندارد. نویسنده بهزیبایی دو عنصر واقعگرایی و جادو را به یکدیگر پیوند میدهد؛ خوابهای مارینا و لیلی، گربهای که مرگ را پیشبینی میکند، نویسندهای که با گربهها حرف میزند و سرزمین سفید، عنصرهای فانتزی داستان هستند. شخصیت آلیس و لیلی، دختربچههایی هستند که ویژگیهای واقعی کودکان را دارند. آلیس در پایان به پختگی و رشد فکری دست نمییابد. لیلی در سرزمین سفید به معنای زندگی پی میبرد، اما آن را فراموش میکند. در هر دو داستان نیز نوعی پیچیدگی و بینظمی وجود دارد. هرچند که ناصر تلاش کرده تا نظم بیشتری به روایت زندگی لیلی به مخاطب خود بدهد. بهنظر میرسد در هر دو داستان، با نوعی روایت دایرهوار مواجه هستیم: آلیس و لیلی هر دو به نقطهی شروع خود بازمیگردند. این یکی از ویژگیهای داستانهای کارناوالی است. داستان لیلی و باغهای جهنم ترکیبی از تجربههای روزمره و خواب و رویا است. تجربههای انسانی در عالم خواب به شکلی عجیب برای شخصیت و خواننده به نمایش درمیآیند. لیلی در خوابهایش بارها خود را در انبار مدرسه و جلوی عمارتی با ستونهای بلند میبیند. جهانگیر، پدر لیلی به نبوغ و هوش دختر خود افتخار میکند. اما لیلی با در زندگی خود با مسائلی روبهرو میشود که با منطقاش جور درنمیآیند. گربهاش ابوالخیر میتواند مرگ افراد را پیشبینی کند. در واقع، ناصر در این رمان از دل حوادث به ظاهر روزمره و عادی، معانی عمیق فلسفی و روانشناختی بیرون میکشد. در عین حال، مسائل پیچیده نیز جوابها و علتهایی ساده دارند. این معانی نیز نوعی منطق بین داستان زندگی شخصیتهای مختلف و رویدادهای داستان ایجاد میکنند. رفتارها و برخوردهای لیلی با رویدادهای زندگی و پرسشهایش، بیانگر رابطهی کودکان و بزرگسالها و جهانبینیهای متفاوت آنها است. از نظر او، نیروی زنانگی نه در کمال عقل و جسم که در رجعت به بیپناهیِ دوران کودکی بود؛ بازگشت به دوران بیقدرتی. زنان میتوانند در چشمبرهمزدنی به دخترکوچولوهای پدرانشان بدل شوند؛ وابسته، سرگردان نیازمند، اما منفعل نه! و خب، ابزارشان شیرینزبانی و دلبریهای بچگانه است. دام پهن نمیکنند، خودشان دام میشوند (ناصر 21). لیلی تنها شخصیت داستان نیست که در جستجوی خویشتن است. همهی شخصیتهای داستان بهنحوی درگیر کودک درون خود و رسیدن به خودشناسی هستند. نویسنده در حرکتی خلاقانه، حتی به کتاب باغهای جهنم نیز خصلتی انسانگونه میبخشد: «احساسش هم به باغهای جهنم همین بود؛ کتابی رها شده در جعبهای چوبی، بدون نسخهی دوم، بدون ناشر، بدون نقد یا گزارش. گلبان برای باغهای جهنم دل میسوزاند و انگار به هر دری میزد تا کودکی رها شده را به آغوش خانواده بازگرداند» (ناصر 74). کاراگاه دریکوندی، مسئول حل پرونده قتل در جایی به «ریسمانهای نامرئی» (ناصر 68) بین انسانها و رویدادهای اشاره میکند که بهگونهای به پیام نویسنده در کل و پایان داستان مرتبط است. و جالبترین نکته این است که جهان عجایب برای لیلی، دنیای واقعی است. سرزمین سفید، جهانی ملموس و منطقی است؛ او در این جهان به راز زندگی پی میبرد و همهچیز برایش معنا مییابند. در جایی نیز گلبان میگوید که لیلی در آرزوی برگشت به آن جهان سفید است. او در این جهان تخممرغی، میتواند ارتباط بین همهی پدیدهها، تجربهها و انسانها را ببیند. لیلی فقط در خواب و کما به سرزمین سفید میرود. از طرفی، او سرزمین عجایب را در زندگی تجربه میکند. البته مصداق سرزمین عجایب برای شخصیتها، متفاوت است. برای مثال، گلبان سرزمین عجایب را در کتابفروشی مارلیک مییابد. میتوان به این نتیجه رسید که ناصر در رمان لیلی و باغهای جهنم، به بازآفرینی آلیس در سرزمین عجایب میپردازد. او نیز همانند کارول، شخصیتهایی را بهتصویر میکشد که در پی خودشناسی هستند. نبردی بین خیر و شر وجود ندارد. لیلی و باغهای جهنم، دربارهی دغدغهی همهی انسانها در همهای اعصار است: من کیستم؟ «وقتی مانعی نباشد، به دیدن نیازی نیست. رها شده بود در لایتناهی. ترس از برخورد معنایی نداشت، جهان معنایی نداشت، رنگ معنایی نداشت؛ سفیدی مطلق همان سیاهی مطلق بود» (ناصر 141). در جستجوی خویشتن
پیشنهاد مطالعه: جهان ادبی آلفرد هیچکاک
کتاب های بکار رفته در این مقالهآلیس در سرزمین عجایبنویسنده: لوئیس کارول مترجم: حسین شهرابی ناشر: مشکی تعداد صفحات: ۲۲۴ شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۶۶۹۶۳۴ |








