از نوجوان امروزی دور افتادهایم
این مقاله را ۵ نفر پسندیده اند
کتاب «چ» ۷ ساله شد. مسیری پرفرازونشیب را پشت سر گذاشتهاید. اگر بخواهید این مدت را مرور کنید، میتوانید بگویید انتخاب کتاب در این ۷ سال چه تفاوتهایی کرده و در این مدت برای انتخاب کتاب چه نکتههایی را مد نظر قرار دادهاید؟ این ۷ سال سالهای آرامی نبوده است. در این سالها اتفاقهای اجتماعی و اقتصادی زیادی افتاده؛ برجام بههم خورد، قیمتها تغییر کرد، کرونا اتفاق افتاد، آبان ۹۸، سال ۱۴۰۱… همهی اینها در همین سالها رخ داده است. این اتفاقها معادلات قیمت را بسیار تغییر داده و ناشران را ناگزیر به تغییر رویه کرده است. ناشران ناگزیر شدهاند به بازار هم توجه کنند. منظورم چاپ کتابهای بازاری یا کتابهایی با کیفیت پایین نیست. در واقع میخواهند برای فروش کتاب خیالشان نسبتاً راحت باشد. ما برای انتخاب کتاب چند موضوع را در نظر میگیریم؛ ممکن است کتابی انتخاب و منتشر کنیم که به خاطر موضوع خاصش فروش خیلی بالایی نداشته و مخاطب خاص داشته باشد، اما در کنارش باید کتابهایی را انتخاب کنیم که فروش تضمینشدهتری داشته باشند. اینطوری است که میتوانیم کار را ادامه بدهیم. یا مثلاً وقتی کار را شروع کردیم، تأکید داشتیم که برای کتابها کپیرایت بگیریم، ولی خیلی موفق نشدیم این کار را ادامه بدهیم. چرا؟ به دو دلیل: نخست اینکه دلار خیلی گران شد و حتی اگر قیمت کپیرایت را مثلاً ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار در نظر بگیریم، هر چه گذشت این مبلغ برای ما سنگینتر شده و حالا، پس از ۷ سال، قیمت دلار هزار چرخ خورده است. دوم اینکه پس از تحریمها در خیلی از مواقع ناشران خارجی، مخصوصاً ناشران آمریکایی و کانادایی، حاضر به همکاری با ما نمیشدند، گاهی به ایمیلها جواب نمیدادند و گاهی صراحتاً میگفتند که ما با شما نمیتوانیم کار کنیم. با این برخوردها دستمان کاملاً در خرید کپیرایت بسته شد. پس شاید بتوانم بگویم در این مسیر گاهی کارهایی را شروع کردیم اما ناچار شدیم متوقفش کنیم. طرحهای زیادی داشتیم که شروع کردیم و مجبور شدیم متوقف کنیم یا حتی شروع نکردیم. میتوانید مثال بزنید؟ مثلاً پیش از این جنگ چند ایده داشتیم و میخواستیم شروع کنیم اما با این اتفاقات، فکر کردیم که شاید باید تا موقعیت تثبیتشدهتری صبر کنیم. بههرحال وقتی کاری را به نویسنده یا مترجم سفارش میدهیم، حتی اگر قرارداد نداشته باشیم، تعهد اخلاقی داریم که کتاب را چاپ کنیم، اما اگر شرایط جامعه خیلی آشفته شود و نتوانیم کار را ادامه دهیم، اخلاقاً مدیون آن مترجم یا نویسنده میشویم. از صحبتهایتان اینطور برداشت میکنم که بیشتر سعی کردهاید کتابهایی را انتخاب کنید که میدانید کودک و نوجوان آنها را خریداری میکند، در واقع یکجورهایی انگار از قبل مطمئن باشید که فروش کتاب تضمین شده و مورد قبول مخاطبتان است. فکر میکنم در این باره توضیح دادم و در واقع بخش اقتصادی کار را تشریح کردم. بههرحال حتی اگر نخواهید عیناً مطابق سلیقهی بازار و کتابهای پرفروش بازار پیش بروید، نمیتوانید بازار را در نظر نگیرید. یک دلیل مهم هم دارد: بهخاطر حفظ حیات! کتابهایی که میفروشند، میتوانند کمک کنند تا کتابهایی را منتشر کنیم که فکر میکنیم جایشان در بازار خالی است، کتابهایی که خاصتر هستند که مخاطب عمومی و فروش خیلی بالایی ندارند. هر روز که میگذرد، بچهها، بیشتر و بیشتر به وسایل الکترونیکی، شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی و… وابستهتر میشوند. انتخاب کتاب برای این مخاطبان چطور ممکن است؟ یا درواقع برای انتخاب کتاب برای این مخاطبان به چه نکتههایی توجه میکنید؟ دربارهی تأثیر هوش مصنوعی و رسانههای دیجیتال میتوان به دو نکته اشاره کرد: نخست اینکه رسانههای دیجیتال باعث شده بچهها هرچه بزرگتر میشوند، کمتر کتاب بخوانند. با مرور آمار به نظر میرسد اتفاقی که برای عموم ناشران رخ داده این است که کتاب نوجوان خیلی کمتر از قبل چاپ میشود. تعداد رمانهای منتشرشده نسبت به پنج سال پیش خیلی کمتر است و حتی ناشرانی که با رمانهایشان شناخته میشدند هم نسبت به قبل رمان کمتری درمیآورند. بازار کتاب رفتهرفته به سمت کتاب کودک و خردسال رفته است. این تغییر از آن جهت است که در واقع والدین هستند که کتاب انتخاب میکنند و تصمیم میگیرند کودک چه کتابی بخواند و برای کتاب هزینه میکنند. یعنی کتاب خردسال فروش بیشتری دارد و نوجوانان از گردونهی خرید کتاب حذف شدهاند؟ کتابهای خردسال، کتاب کودک و کتابهای رنگی فروش بهتری دارند. این اتفاق مهمی است که طی این سالها در عرصهی صنعت نشر رخ داده و چاپ و انتشار کتاب نوجوان کم شده است. به نظرم یک دلیل مهمش این است که نوجوانها خیلی کمتر از قبل کتاب میخوانند، کمتر کتاب چاپی میخوانند و حتی گاهی میشود گفت کمتر کتاب فارسی میخوانند، یعنی ترجیح میدهند کتاب زبان اصلی بخوانند. میخواهم این نکته را تأکید کنم که ما از بازار کتاب جهان چقدر دوریم. الان بازار کتاب جهان در تصرف کتابهای کمیکاستریپ، مانگاها و گرافیکنوولهاست و ما به دلایل مختلف نمیتوانیم این کتابها را منتشر کنیم. از نوجوان امروزی دور افتادهایم
پیشنهاد مطالعه: وقتی کتاب، کودکان را نجات میدهد




