به کمپین روزهای پر کتاب در قرنطینه خوش آمدید

 

“کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که می‌خوانید و انسانهایی که ملاقات می‌کنید”

مک لوهان

 
 

لیستی از متن هایی که دوستان وینشی برای ما ارسال کرده اند

شما با رای دادن به این متون ما را در پیدا کردن متون برتر یاری کنید
صفحه قبل از ۵۱ تا ۶۰ صفحه بعد
9786002292742

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

اتحادیه‌ی ابلهان

نام ارسال کننده: ایمان روحی پور

نام کتابی که معرفی شده: اتحادیه ابلهان

وقتی نابغه‌ای حقیقی در دنیا پیدا می‌شود می‌توانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیهش متحد می‌شوند.

۲ ۰

22532

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

پیرمرد و دریا

نام ارسال کننده: مریم دانشمند

نام کتابی که معرفی شده: پیرمرد و دریا

چیزهای زیادی را باید با خود می آوردم که نیاوردم.اما پیرمرد اکنون موقع آن نیست که به کار هایی فکر کنی که انجام نداده ای، به این فکر کن که چه کاری از دستت بر می آید که انجام دهی

۱ ۰

9786001192029

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

وقتی نیچه گریست

نام ارسال کننده: مریم دانشمند

نام کتابی که معرفی شده: وقتی نیچه گریست

اگر تنش هزینه ای است که باید برای بصیرت پرداخت، بگذارید چنین شود. من برای پرداخت آن به اندازه ی کافی ثروتمند هستم.شما می‌خواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمی‌توان با پرواز آغاز کرد. ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم؛ و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهل‌تر و بسیار سهل‌تر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.

۲ ۰

9789644483509

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

کافکا در کرانه

نام ارسال کننده: مرضیه چراغی زاده

نام کتابی که معرفی شده: کافکا در کرانه

ژان ژاک روسو می گوید تمدن از وقتی شروع شد که مردم نرده ها را ساختند.نطری بسیار هوشمندانه. درست هم هست.همه ی تمدن محصول فقدان ازادی است که دورش نرده کشیده اند

۱ ۱

9789648496062

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

تائوت چینگ

نام ارسال کننده: Mansoureh MehdiAbadi

نام کتابی که معرفی شده: تائو تِ چینگ

اگر می‌خواهید یکپارچه باشید، قطعه قطعه شوید.اگر می‌خواهید صاف باشید،خمیده شوید.اگر می‌خواهید پر باشید،خالی شوید.اگر می‌خواهید رستاخیز یابید،بمیرید.اگر می‌خواهید از آنِ شما باشد،هیچ نخواهید.

۲ ۰

9789649210643c387e2b98f28e590d3c9f5329f89090e

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

چنین گذشت بر من

نام ارسال کننده: فاطمه فرهاد

نام کتابی که معرفی شده: چنین گذشت بر من

لحظاتی هستند که حقیقتا همه چیز در برابر انسان زشت جلوه می کند. اما روزها و سال ها ترا با خود خواهند برد و در نتیجه چیزهایی دستگیرت می شود. می فهمی که حتی احمقانه ترین چیزها هم دارای معنایی است و جدی شان نمی گیری و به جلو می روی.

۱ ۰

45713

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

جنوب مرز، غرب خورشید

نام ارسال کننده: neshat ghaemi

نام کتابی که معرفی شده: جنوب مرز، غرب خورشید

تو تا یه جایی میتونی زندگی یکی رو درست یا خراب کنی، از یه جایی به بعد دیگه به خود طرف مربوطه...

۱ ۰

melate eshgh

تهیه این کتاب

کتاب های دیگر نویسنده

ملت عشق

نام ارسال کننده: neshat ghaemi

نام کتابی که معرفی شده: ملت عشق

مولانا میگوید: \" از من شاعر در نمی آید. راستش، از شعر خیلی خوشم نمی آید.\" حال آنکه شاعری در درون دارد. آن هم چه شاعر توانایی! برای پاره کردن پیله اش آماده میشود. دویی را دیرزمانیست برون کرده. آنچه در نظر دیگران جدا جداست، در نظر او تک و واحد است. آری، حق با مولاناست. او نه شرقی است نه غربی. اهل دیاری کاملاً دیگر است. جزو ملتی کاملاً جدا : \"ملت عشق\"

۱ ۱

9789646412682

کتاب های دیگر نویسنده

قلندر و قلعه (داستانی بر اساس زندگی سهروردی)

نام ارسال کننده: neshat ghaemi

نام کتابی که معرفی شده: قلندر و قلعه، داستانی بر اساس زندگی شیخ شهاب الدین سهروردی

در بلخ داستانیست که میگویند پرنده ای طرقه نام میخواهد به خورشید برسد. هر روز با خواندن اسما الهی تا جایی اوج میگیرد، اما باز هم باز میگردد و به زمین می افتد، تا سرانجام به اسم اعظم دست می یابد و به خورشید میرسد...

۱ ۰

Book tipe

نام ارسال کننده: یسرا دولتیاری

نام کتابی که معرفی شده: آخرین انار دنیا

ما نابیناها چشم دیگری داریم که آن بالاهااست.چشمی که انسان با آن می تواند خوب ببیند.تو سرانجام روزی صاحب دو چشم نورانی می شوی،ندیم جان!تمام آدمها کور زاده می شوند،هیچ انسانی در دنیا از ابتدای تولدش نمی بیند،انسانها دو چشم روشن دارند،اما هیچ نمی بینند.سر انجام تو خواهی دید،اما باید ابتدا معنای دیدن را درک کنب،قصه ی بینایی چیز ساده ای نیست،ندیم جان آنهایی که مرا کشتند کور بودند،من در یک مزرعه دنبال یک گیاه بودم برای بینایی تو...

۱ ۰


صفحه قبل از ۵۱ تا ۶۰ صفحه بعد