هنر حرف حساب زدن
نویسنده: آنتونی وستن
مترجم: امیرحسین بهرام نژاد، مهدی خسروانی
ناشر: اریش
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۲۳۸
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۷۱۲۷۸۱ ۹۷۸
هنر حرف حساب زدن
ما دوست داریم حرف حساب بزنیم و آدم حسابی بودن را، به حرف حسابی زدن مربوط میدانیم. اصلا تاکنون فردی را دیدهاید که بگوید حرفهایش ناحساب است؟! راستی سیاستمداران را موقع مناظرات انتخاباتی یا سخنرانیهای تبلیغاتی دیدهاید؟ چرا اینقدر تلاش میکنند مخاطب قانع شود که فقط خودشان حرف حسابی میزنند؟
تلاش مستمر آدمها برای حرف حساب زدن در راستای کسب یک دستاورد است؛ اینکه دیگران حرفها و پیشنهادهای ما را بپذیرند و این پذیرش، منتهی به کسب قدرت اثرگذاری بر دیگران خواهد شد.
حتما این بیت شعر از نظامی گنجوی را که به صورت ضربالمثل درآمده را هم شنیدهاید که:
کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو شود جهان پُر!
همه اینها را گفتم تا بگویم، حرف حساب زدن، مثل هر کار دیگری در جهان، قاعده دارد؛ پس اگر میخواهیم مستدل و موثر بگوییم و البته بنویسیم، باید هنرش را بیاموزیم.
کتاب هنر حرف حساب زدن؛ 50 قاعده اساسی برای گفتن و نوشتن مستدل و موثر در این زمینه مدعی است. نویسنده، آنتونی وستن، میخواهد به خواننده کمک کند «تا اولا نظراتش معقولتر شوند و ثانیا آن دیدگاهها را در قالب سخن مستدل بریزد.»
وستن، برای رسیدن به هدف خود از نوشتن این اثر، ابتدا سراغ بحث درباره مفهوم استدلال میرود. او با تاکید بر اینکه استدلال را نباید به معنای مشاجره و دعوای کلامی با دیگران یا بیان پیشداوری قبلی به شکلی جدید، دانست؛ استدلالپردازی را «ارائه مجموعهای از دلیلها یا شواهد برای پشتیبانی از یک دیدگاه» میداند.
حرف حساب زدن، مستلزم استدلال است، زیرا «با استفاده از استدلال میتوانیم بفهمیم کدام دیدگاه بهتر و کدام دیدگاه بدتر است.» و «استدلال وسیلهای برای تحقیق است.» در یک جمعبندی، استدلال یعنی «راهی برای آنکه درباره موضوعات مهم به دیدگاهی معقول و مستدل برسید و بتوانید از دیدگاه خودتان دفاع کنید.»
نگارنده این اثر در ادامه به توضیحِ بخش به بخشِ 50 قاعدهای میپردازد که برای رسیدن به هدف، مطرح کرده است. برای نمونه در چهارمین قاعده حرف حساب زدن، میگوید: «از اصطلاحات انتزاعی، مبهم و کلی خودداری کنید.
اگر بگویید ساعتها زیر آفتاب پیادهروی کردیم، صدبرابر بهتر از این است که بگویید، آن دوره، دورهای طولانی از تلاش طاقتفرسا بود.» و البته «مهمترین نکته این است: شفافیت، سادگی و کمشماری واژهها.»
در بخش قاعده هفتم، نویسنده به اهمیت مثالزدن میپردازد که «یک مثال واحد تقریبا هیچ پشتوانهای برای تعمیم فراهم نمیآورد.» و «اگر چیزهایی که قصد تعمیم درباره آنها را دارید کمشمار باشند و هدفتان این باشد که قویترین استدلال ممکن را برای تعمیمتان بیاورید، باید در استدلالتان همه نمونهها، یا دستکم بسیاری از آنها را درنظر بگیرید.» در بخش بعدی این کتاب هم تاکید میشود «اگر میخواهید درباره یک جامعه دست به تعمیم بزنید، برای انتخاب نمونه، بهدنبال مناسبترین بُرش از آن جامعه بگردید.»
این توصیهها البته از سوی مولف اثر، به مرحله اجرا درمیآید. در هر بخش با ارائه مثالهایی در گفتار و نوشتار روزمره، به دو صورت «نگوییم» و «بگوییم»، از سطح بیان قاعدههایی انتزاعی برای حرف حساب زدن، فراتر میرود و با ارائه مثالهای قابل تعمیم، ذهن مخاطب را با جنبههای عینی قضیه آشنا میکند.
لزوم نگاه سنجشگرانه به آمارها، توجه به مثالهای نقض، استدلالهای تمثیلی، اهمیت منابع آگاه و بیطرف، اهمیت داشتن هوش اینترنتی، انواع روشهای تبیین و استدلال و البته ارائه روشهای عملیاتی و نظاممند برای مباحثه و جلب توجه مخاطب به حرفها و پیشنهادهایمان؛ از دیگر قاعدههایی هستند که این کتاب به شرح آنها میپردازد.
کتاب هنر حرف حساب زدن؛ 50 قاعده اساسی برای گفتن و نوشتن مستدل و موثر، با ترجمه «امیرحسین بهرامنژاد» و ویراستاری و بازنویسی «مهدی خسروانی» توسط انتشارات اریش راهی بازار کتاب ایران شده است.
نویسنده معرفی: محمد زینالدینی