شیطان و دوشیزه پریم
نویسنده: پائولو کوئیلو
مترجم: آرش حجازی
ناشر: کاروان
نوبت چاپ: ۱۴
سال چاپ: ۱۳۸۸
تعداد صفحات: ۲۴۰
شابک: ۹۷۸۹۶۴۷۰۳۳۱۰۷
از دیرباز شر و بدی و در مقابل آن نیکی و پاکی مورد توجه بشر بودهاند و انسان همواره سیری ابدی میان این دو داشته است. قرن هاست که شیطان به عنوان پیامآور تاریکی و سرچشمه شرارت و پلیدی شناخته میشود.
از کتب مقدس و اساطیر گرفته تا برادران کارامازوف داستایوفسکی، فاوست گوته، یکلیا و تنهایی او تقی مدرسی و جادوگران پیشگوی شر در مکبث شکسپیر، جنبههای مختلفی از شیطان واکاوی میگردد و تلاطم در داستان شکل میگیرد. در برخی از آنها، شیطان همچنان مایه شر مطلق و بانی تمام پلیدیهاست؛ در آثاری، تجسم انسانی شیطان حاکی از وجود شر در ذات بشر است؛ و در مواردی دیگر، شیطان مفاهیمی را به میان میآورد که انسان را به درک حقایق و فلسفه وجودیاش نزدیک میسازد.
در ادبیات، بازتاب شرارت و شیطان با نگاهی کلاسیک و متأثر از کهن الگوها آغاز میشود و با تحول و تکامل، از سیاه و سفید بودن فاصله میگیرد؛ چنانکه در ملکوت میبینیم که بهرام صادقی کلیشههای شیطان بودن را بر هم میزند. همین گستردگی و تفاوت دیدگاه ادیبان و روشنفکران در طی قرنها، حضوری جالب توجه و تأملبرانگیز به شیطان میبخشد.
شیطان و دوشیزه پریم
داستان، با ورود غریبهای به دهکده ویسکوز آغاز میشود. غریبه در لباس یک زائر با کولهپشتی کوچکی که همراه دارد، در هتل دهکده مستقر میشود. خبر ورود او به محله، سریعاً میان ساکنان که زندگی معمولی و یکنواختی دارند، میپیچد.
در این میان، برتای پیر که سالهاست جلوی خانهاش به مردمان در حال رفت و آمد خیره میشود، تنها کسی است که در بدو ورود غریبه، کالبد همراه او، یعنی شیطان را میبیند. غریبه روز بعد با ۱۱ شمش طلا روانه کوهستان میشود و شمشها را در زمین پنهان میکند. در راه بازگشت به دهکده، با دختری به نام شانتال پریم روبهرو میشود و قصدش از سفر هفت روزه خود به ده را برای دختر بازگو میکند.
غریبه از شانتال میخواهد تا با زیر پا گذاشتن فرمان «دزدی نکن» و یا قرار دادن مردم دهکده در موقعیتی که دست به قتل یکی از اهالی بزنند، به او در یافتن پاسخ این پرسش که «آیا انسانها ذاتاً پلید هستند یا نه» یاری برساند.
شیطان و دوشیزه پریم، داستانی است که بدون معطلی با طرح سؤالاتی ساده و بنیادین، خواننده را به جهانی از مفاهیم فلسفی و اخلاقی پرتاب میکند و فرصتی برای تأمل دوباره درباره ذات و منش انسان به او میدهد. شیطان در این داستان، در حال سفر و رفت و آمد در جهان است و در مدتی که در دهکده حضور دارد، اهالی را وادار به تجدید نظر در دیدگاهشان نسبت به خود کند. مرد غریبه که گذشته سختی را پشت سر گذاشته، با تمام وجود میخواهد تا از سرشت و ذات انسان سر دربیاورد. از طرفی، در تنگنا قرار گرفتن اهالی دهکده، روی واقعی آنها را به نمایش میگذارد.
درباره نویسنده
پائولو کوئلیو، نویسنده و شاعر نامدار برزیلی است. او پس از فراز و نشیبهای دوران جوانی و ترک تحصیل و ترانه سرایی برای خوانندگان لاتین زبان، به نویسندهای تمام وقت بدل شد. کیمیاگر، از اولین تجربههای موفق کوئلیو بود که در سطح جهانی مورد توجه و استقبال قرار گرفت. بریدا، خاطرات یک مغ و الف از دیگر آثار برجسته او هستند. سهگانه و در روز هفتم، شامل ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد و کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، با کتاب شیطان و دوشیزه پریم، به پایان میرسد.
بخشی از کتاب شیطان و دوشیزه پریم
شانتال: «چرا این کار را میکنی؟ چرا با دهکده من؟»
غریبه: «موضوع تو یا دهکده تو مطرح نیست، من فقط به خودم فکر میکنم: سرگذشت یک انسان، سرگذشت تمامی انسانهاست. میخواهم بدانم ما نیک هستیم یا بد. اگر نیک باشیم، خدا عادل است؛ و مرا به خاطر هر کاری که کردهام، میبخشد… چون او بود که مرا به سوی تاریک راند.
اگر بد باشیم، پس همه چیز رواست، من هرگز تصمیم نادرستی نگرفتهام، ما پیشاپیش محکومیم، و کردههای ما در این زندگی، کمترین اهمیتی ندارد… پس رستگاری فراتر از پندارها یا کردارهای انسانی است…»
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی