vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

شباهت‌های کتاب و آجر!

مأمور پست، کتاب را روی ترازو گذاشت و پس از نگاهی به جدول تعرفه‌های پست گفت «۹۵هزار تومان»! پرسیدم «اشتباه نشده؟ کتاب است، آجر که نیست!» که ابروهایش را بالا انداخت، برچسب مرسوله را چاپ کرد و چسباند روی پاکت حباب‌دار. و توضیح داد که فرقی نمی‌کند آجر باشد یا کتاب‌. فقط وزن مرسوله برای پست مهم است.

 

 

  این مقاله را ۵ نفر پسندیده اند

 


شباهت‌های کتاب و آجر!

به‌مناسبت هفتۀ کتاب

 

نویسنده: مریم پورثانی

 

امروز صبح پستخانه رفته بودم تا یک جلد کتاب برای فردی در شهر سمنان پست کنم.‌ کتابی که ۱۴۰ صفحه داشت و با کاغذ سفید تحریر ۸۰گرمی در قطع وزیری چاپ شده بود. من ناشر این کتاب دانشگاهی بودم. 

 

مأمور زحمتکش پست، کتاب را روی ترازو گذاشت و پس از نگاهی به جدول تعرفه‌های پست گفت «۹۵هزار تومان»! پرسیدم «اشتباه نشده؟ کتاب است، آجر که نیست!» که ابروهایش را بالا انداخت، برچسب مرسوله را چاپ کرد و چسباند روی پاکت حباب‌دار. و توضیح داد که فرقی نمی‌کند آجر باشد یا کتاب‌. فقط وزن مرسوله برای پست مهم است.

 

تعجب کردم. نیروی عجیبی، مانند فلاش‌بک دوربین، مرا به سال‌های دور برد. زمانی که تازه وارد کار کتاب شده بودم و مُهر «مطبوعات» و Press که روی پاکت و بستۀ پستی می‌خورد، خیالمان بابت هزینۀ پست راحت می‌شد.

 

خاطره‌ای قدیمی که در گوشۀ ذهنم جا خوش کرده بود، جان گرفت و به قول جوان‌های امروزی پِلی شد. سال‌ها پیش، در کلاس اتحادیۀ ناشران سرِ کلاس «اقتصاد نشر» نشسته بودم که استاد محترم درس را با این جمله شروع کرد: «تولید کتاب مثل تولید آجر است.» البته منظور استاد اقتصاد این بود که در برنامه‌ریزی برای تولید کتاب باید برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشیم؛ همان‌طور که مهندسان در صنعت ساختمان برای تولید مصالح ساختمانی، مانند آجر، دقیق و مهندسی کار می‌کنند.

 

یاد همایشی افتادم که چند سال پیش در دانشگاهمان برگزار شد. یک جلد کتاب در بستۀ همایش گذاشته بودند. من ویراستار آن کتاب بودم. کتاب را با ذوق‌ و شوق درآوردم که ببینم کیفیت چاپ چگونه است. در کمال تعجب دیدم کتاب سروته و در جهت عکس صحافی شده است! کتاب قابل خواندن که نبود هیچ، حتی قابل تورق هم نبود! بغضم را خوردم و کتاب را در پاکت همایش گذاشتم. همان لحظه، کتابی که برای ویرایش آن سوزن به چشمم زده بودم در جلوی چشمانم در سالن همایش به آجر سنگینی تبدیل شد!

 

فراوان هم دیده بودم که برخی افراد یک چند جلد کتاب قطور را زیر صفحۀ نمایش (مانیتور کامپیوتر) می‌گذارند تا علم ارگونومی در عمل رعایت شود و کاربران رایانه هنگام کار قوز نکنند. و ای بسا در جایی که صندلی نیست، افراد خسته روی کپه‌ای از کتاب و مطبوعات بنشینند!

 

 

عجب! گویا شباهت‌های کتاب و آجر خیلی بیشتر از این‌هاست! همان‌طور که داشتم به این شباهت‌ها فکر می‌کردم، ناگهان یادم افتاد به جلسۀ مهمی در هفتۀ کتاب دعوت شده‌ام. باید خود را به مراسم می‌رساندم و به سخنان مسئولان دلسوز از پشت تریبون هفتۀ کتاب گوش جان می‌سپردم. اشتیاق فراوانی داشتم تا ببینم امسال در فضایل کتاب، این کالای فرهنگی و تمدن‌ساز، چه می‌گویند.

 

 

 

پیشنهاد مطالعه: گزارش فعالیت‌های کتابخوانی

 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *