
کمدی داستایوسکی
لعنت بر داستایوسکی دقیقا از صحنهی جنایت شروع میشود. از لحظهای که رسول تبر را بلند میکند و همانند راسکولنیکف پیرزن رباخوار را میکشد. لعنت بر داستایوسکی مانند جادهای است که از کنار رودخانهی جنایت و مکافات عبور میکند. سیر و روند همان سیر و روند رودخانه است. اما گاه مسیر جاده از رودخانه دور میشود و گاه نزدیک میشود. عتیق رحیمی بیش از تأکید بر شرح حالات یک وجدان بیدار پس از ارتکاب قتل، خواسته که سرنوشت جامعهی افغانستان را در بستر وقایع جنایت و مکافات متبلور کند.

